پايگاه خبري تحليلي «پارس»- فریدون آسرایی درباره اولین آلبوم رسمی خود گفت اولین آلبوم من نهایت بی‌تجربگی کار یک موزیسین بود؛ در حقیقت نمی‌توانست کاری باشد که خیلی سرو صدا به پا کند، شاید یک یا چند ترکش قابل توجه بود؛ در واقع این کار برگه ورود من به موسیقی بود.

به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، اولین بار صدایش را در رادیو شنیدم، خوب به خاطر دارم که قطعه "آهای خوشگل عاشق" در حال پخش بود و ناخودآکاه این ترانه ورد زبانم شد و به جایی رسید که برای اولین بار پیگیر شدم تا نامش را بدانم، فریدون آسرایی.

آن زمان به او صدای شیشه‌ای می‌گفتند، این واژه را زمانی متوجه شدم که قطعه "کبوتر" را شنیدم و تا به امروز پیگیر او و کارهایش بودم. انتشار آلبوم "عشق یعنی..." و موفقیت دوباره او در این آلبوم برای بار دیگر باعث شد تا با او گفت‌و‌گویی ویژه با محوریت موسیقی داشته باشم:

فریدون آسرایی از چه زمانی تصمیم گرفت فعالیت در عرصهٔ موسیقی را آغاز کند؟

سال ۱۹۸۸ میلادی در شهر تورنتو با گروه غزال که تمامی اعضای گروه ایرانی بودند فعالیتم را آغاز کردم بعد از آن به مدت دو سال به ونکوور کانادا رفتم و با گروهی به نام پرواز کار کردم و در ‌‌نهایت آخرین اجرای من در سال ۱۹۹۸ در‌‌ همان ونکوور بود. بعد از آن در سال ۷۹ یا ۸۰ بود که به ایران آمدم و یک آلبوم خوب دادم و این آغاز رسمی فعالیت من در ایران تا به امروز بود.

جو موسیقی در زمانی که شما وارد موسیقی شدید چطور بود؟ منظور اینکه عکس‌العمل مردم و هنرمندان به کار شما چه گونه بود؟

اولین آلبومی رو که دادم در ‌‌نهایت بی‌تجربگی کار یک موزیسین بود. در حقیقت نمی‌توانست کاری باشد که خیلی سرو صدا به پا کند، شاید یک یا چند ترکش قابل توجه بود در واقع این کار برگه ورود من به موسیقی شد. آن زمان شما بیشتر در اختیار تیمی هستید که مشغول جمع کردن آلبوم برای تو هستند و خیلی سخت است که با این شرایط توقع دیده شدن را داشته باشید، ولی از آلبوم‌های بعدی تقریبا متوجه شدم که هدفم از ورود به موسیقی چیست و سلیقه مردم را کاملا بدست آوردم.

سوالم این است که فضای کاری در آن زمان محدود نبود با توجه به اینکه شما در کانادا موسیقی را آغاز کردید؟ و سوالم دومم این است که آیا به خوانندگان امروزی به اندازه کافی توجه می‌شود؟

من قصد نداشتم که در ایران خوانندگی کنم، من برای سفر کاری به ایران آمده بودم. خوب به یاد دارم آن زمان آلبوم آقای خشایار اعتمادی در بازار بود و در کل فضای خوبی در موسیقی برقرار بود، اما متاسفانه من با قشری شروع به کار کردم که خیلی تازه‌کار بوده و تجربه زیادی در عرصه موسیقی نداشتند، حتی کامپیو‌تر هم برای ضبط کار‌ها نبوده و بیشتر آثار را با کی‌بورد انجام می‌دادیم. در استودیو‌ها چیزی به اسم میکس مستر به معنای واقعی نبود. در اون زمان با وجود مصایبی که بیان کردم دو آلبوم تهیه کردم که به خاطر یک سری مسئله کاری و فنی پخش آن صورت نگرفت.

فضای موسیقی ایران چطور ارزیابی می‌کنید؟

در ایران تمامی امکانات برای کار کردن وجود دارد اما مشکل اینجاست که موسیقی هنوز آنطور که باید دیده و شنیده نمی‌شود و مردم استقبال لازم را ندارند، حتی از نظر کیفیت هم به سطح اروپا نرسیده‌ایم که به نظرم مشکل اصلی عملی نبودن برخی کارهاست. به عنوان مثال دو دندان پزشک تجربی و علمی با هم در کار تفاوت‌های زیادی دارند و این مسئله کاملا در موسیقی صدق می‌کند. ما در ایران مدرسه موسیقی نداریم یا چیزی به عنوان صدابرداری در موسیقی وجود ندارد. تمام این موارد مانع پیشرفت در موسیقی خواهد شد.

این مسئله در سبک‌های موسیقی هم صادق بوده و سبک‌هایی مانند راک یا پراگرسیو راک نبوده یا اگر هم که هست طرفداران زیادی ندارند و استقبال چندانی از آن به عمل نمی‌آید؟

خب، ببینید توی کشور ما یک سری چیز‌ها معیار محسوب شده و ما تابع قوانین نظام مقدس اسلامی هستیم. پس برای این موضوع نمی‌توانیم شاهد یه سری سبک‌ها به صورت واضح و با مجوز وزیر نظر وزارت ارشاد باشیم چون یه سری از سبک‌ها مثل رپ که خودش شامل چند قسمت می‌شود، در بعضی مواقع برخلاف قوانین کشورمان است. این در حالی است که موسیقی رپ و خوانندگان رپ در کشورهای خارجی جایگاه ویژه‌ای دارند و حتی قدرت تاثیرگذاری بالایی دارند. خوانندگان اروپایی و مطرح دائما سعی بر این دارند که خود را با این مدل سبک‌ها وقف داده و کار خود را به شکلی اجرا کنند که باعث به وجود آمدن حس رقابت جویی باشد. بی‌شک رپ جایگاهش و هوادارانش خیلی بیشتر از بقیه سبک‌هاست، جوان‌ها و اکثریت مردم به سمت این سبک در حال حرکت هستند و حتی در مقایسه با موسیقی سنتی از هواداران بیشتری برخوردار است. مورد دوم این است که به نظرم با این وجود وزارت ارشاد موقعیت مناسبی را فراهم کرده اما باز هم برای پیشرفت جا داریم و به جایگاه واقعی‌مان دست پیدا نکردیم. برای مثال ما حضور گستردهٔ خوانندگان را در شب عید شاهد نبودیم چرا؟ احساس می‌کنم این فرق بین هنرمندان احساس می‌شود یعنی در ابتدا بین خوانندگان و هنرمندان حوزه‌های مختلف این تفاوت رو شاهد بودم، اگه قرار است برای سال تحویل دعوتی به عمل آید من هم سهمی در آن باید داشته باشم. تا به امروز تمام تلاشم را کردم تا کارهای مناسب با قوانین کشورم بخوانم پس دلیلی برای ایجاد تفاوت بین من و هنرمند دیگر نیست.

با توجه به صحبت‌های شما ما شاهد این هستیم که در ایران یک کانون موسیقی برای حمایت از خوانندگان پاپ نیست و یا جشنواره‌ای که به نام جشنواره موسیقی پاپ باشد، وجود ندارد، در حقیقت موسیقی پاپ همیشه مهجور بوده و هست، نظر شما چیست؟

به نظرم بعضی مواقع در کشور ما را تحمل می‌کنند و قفط اجازه فعالیت را به صورت محدود می‌دهند ولی امیدوارم‌‌ همان طور که گفتید وقتی صحبت از جشنواره‌ها می‌شود بتوانیم در موسیقی علی الخصوص پاپ هم جشنواره ویژه و منحصر به فرد داشته باشیم.

چرا در سینما برای تمامی بخش‌ها جشنواره وجود دارد اما در پاپ چنین جشنواره‌ای وجود ندارد؟

ما چیزی به اسم جشنواره موسیقی نداریم. ما جزو جشن‌های جشنواره هستیم و فقط برخی از آنها با گذاشتن کنسرت‌ها آن هم صرفا برای ایجاد درآمدزایی به موسیقی پاپ توجه می‌کنند.

پس با این اوصاف موسیقی پاپ چاله‌ای برای پر کردن جشنواره‌هاست؟

بله. اما سلیقه مردم ما عوض شده و هر موسیقی را گوش نمی‌دهند، آن‌ها به دنبال شنیدن موسیقی به روز هستند که در پاپ کاملا این اتفاق رخ می‌دهد.

البته وجود یک سری خوانندگان تقلیدی باعث افت موسیقی پاپ هم شده، از این قبیل خوانندگان امروز در موسیقی پاپ زیاد داریم به ظوری که تقلید به صورت یک دستورالعمل درآمده است؟

در این مورد هم با نظر شما مخالفم هم موافق، از این جهت مخالفم که امروز خوانندگانی که‌‌ همان به قول شما تفلید ما را می‌کنند از نسخه اصلی خوانندگان بهتر کار می‌کنند. در حقیقت نسخه کپی بهتر از اریجینال جواب می‌دهد اما از جهت اینکه کلا تقلید ذاتا کار درستی نیست با شما موافقم.

آیا این مسئله باعث لطمه وارد کردن به پیکره موسیقی نخواهد بود؟

در این مورد مردم ما ملاک کار خواهند بود، وقتی از آن خواننده مورد نظر که کپی کار می‌کند استقبال می‌شود پس امثال من نمی‌توانیم شکایتی داشته باشیم. البته نباید از این داستان غافل شویم که در این میان هستند خوانندگانی که خودشان هستند و با جرات و جسارت تمام وارد موسیقی شده و موفق هم می‌شوند، یا سبک موسیقی‌های تلفیقی که امروز بسیار زیاد شده به خودی خود ریسک زیادی در پی دارد که باز هم به‌‌ همان مسئله جسارت و در ‌‌نهایت انتخاب مردم می‌رسیم.

با این اوصاف شرایط موسیقی امروز را باید بر پایه سلیقه مردم یا شانس قرار دارد؟

شانس بخش کوچکی از موفقیت تو را تشکیل می‌دهد. بخش‌های دیگر شناخت درست از سلیقه مردم، داشتن ایده و تفکرات ناب و به روز بودن، با بازار پیش رفتن و.. را شامل می‌شوند.

خود شما این فاکتور‌ها را در نظر گرفتید؟

خودم یک سری فاکتور‌ها را داشتم و برای دیگر فاکتور‌ها به سراغ افرادی رفتم که فاکتورهای تکمیلی را داشته باشند. برای مثال عبدالجبار کاکایی نه تنها کلام خوبی دارد بلکه جامعه‌شناسی را هم خوب بلد است و می‌تواند کارهایی خلق کند که ماندگار شده و بر دل بنشیند. بهروز صفاریان هم دیگر احتیاج به معرفی نداشته و شاخص بودن کار‌هایش کاملا بر همه روشن است.

با داشتن چنین فاکتورهایی چرا فریدون هر چند سال یک بار آلبوم منتشر می‌کند؟

یه مثل انگلیسی هست که می‌گوید من آنقدر پولدار نیستم که لباس ارزان بخرم این مثال در مورد من کاملا صادق است، خودم عقیده به این دارم که کیفیت بر کمیت ارجحیت داشته و بهتر است کار‌ها هر چند سال یک بار منتشر شوند تا اینکه یک بار مصرف و فقط برای مدت کوتاه قابلیت شنیدن داشته باشند.

به نظر می‌رسد کلام‌ها و ترانه‌ها در آلبوم "عشق یعنی…" به شدت ساده‌تر از آلبوم "غریبه" است. در واقع آنچه در آلبوم "غریبه" خوانده بودید، عمیق‌تر و سنگین‌تر بود. البته در بیشتر قطعات، نه همه آن‌ها؟

خب ما در آلبوم "غریبه" ترانه‌های اجتماعی زیادی داشتیم اما در "عشق یعنی" فقط یک ترانه اجتماعی (قهوه خونه‌ها) اجرا شده و سایر قطعات عاشقانه است. البته مطمئن باشید در آلبوم‌های بعدی کارهای اجتماعی بیشتری را خواهم خواند. البته قبول دارم ترانه‌ها در "عشق یعنی…" ساده‌تر است. شاید اگر بهروز از‌‌ همان ابتدا در کنار من بود، روند انتخاب ترانه‌هایمان هم تغییر می‌کرد و انتخاب‌های بهتری می‌داشتیم. بهروز واقعا موزیسین شماره یک ما است و هر‌گاه او در کنارم بوده، موفقیت به من حسابی نزدیک‌تر شده است.


دقیقا بعد از آلبوم غریبه، شما سه آلبوم (از تو دورم – رمیکس و خاطرات گمشده) را منتشر کردید که هرگز به موفقیت غریبه نزدیک هم نشد اما "عشق یعنی…" تا حد زیادی می‌تواند موفقیت غریبه را تکرار یا دست کم تداعی کرد.

بله دقیقا همینطور است. البته تفاوت عمده‌ای که میان آلبوم غریبه و این آلبوم وجود دارد، گستردگی موفقیت قطعات "عشق یعنی" است. در غریبه همه "گل هیاهو (آهای خوشگل عاشق)" را دوست داشتند، اما در "عشق یعنی" هر کسی یکی از قطعات آلبوم را می‌پسندد و در واقع قطعه خاصی نیست که از آلبوم بیرون زده باشد. من فکر می‌کنم اینکه آلبوم یک دستی را تولید کرده‌ایم که همه قطعاتش مخاطب و طرفدار دارد، بسیار خوب است. ما سلایق مختلفی را در آلبوم مد نظر قرار دادیم و هر کس با هر سلیقه‌ای می‌تواند در این آلبوم قطعه خودش را انتخاب کند. با این حال خود من به شخصه فکر می‌کنم قطعه "هیت" داشتن خودش از عوامل اصلی موفقیت یک آلبوم محسوب می‌شود.

حالا با این وقفه و گذشت زمان برای آلبوم آیا سلیقه مردم نسبت به ملودی فضای کار و ترانه عوض نمی‌شود؟ و اینکه به سمت خواننده دیگه بروند؟

نه، ببینید. سه سال زمان زیاد نیست و من این موضوع رو رعایت کرده و سعی می‌کنم نزدیک به انتشار آلبوم تنظیم‌های به روزی بسازیم، من مخاطب‌های خاص خودم را دارم و این مخاطبان با من همیشه همراه هستند. من هم سعی‌ کرده‌ام با کار‌هایم حق مطلب را در موردشان ادا کنم.

بسیار خوب، به عنوان سوال پایانی، برنامه فریدون در سال جدید چیست؟

اواخر اردیبهشت و پیش از آغاز ماه مبارک رمضان در شهرهای: رشت، کرمان، سیرجان، اصفهان و همچنین در خردادماه در تهران روی صحنه خواهم رفت. رهبر ارکستر من در تمام این کنسرت‌ها ایمان خراسانی بوده و تنظیم قطعات هم توسط بهروز صفاریان صورت گرفته است. در این تور‌ها گلچینی از سه آلبومم را اجرا خواهم کرد. (هنرآنلاین)