جشن تکلیف از چه زمانی باب شد؟
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- جشن تکلیف یا جشن تشرف قدمتی طولانی دارد و بسیاری از علمای اسلام برآن صحه گذشتند و برخی دیگر از عالمان دینی نیز ان را بدعت دانستند. مقاله زیر اشاره به سابقه این سنت در بین مسلمانان و دلایل موافقان و مخالفان آن دارد.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، در بسیاری از جوامع، آغاز سن بلوغ (Coming of age) یعنی دورانی که در آن پسرها و دخترها از لحاظ جسمانی و بعضاً فکری تحولات عظیمی مییابند، جشن گرفته میشود[۱]. بزرگداشت بلوغ در فرهنگهای دینمدار و خصوصاً شریعتمحور، «جشن تکلیف» نامیده میشود که به منزله اعلام شروع مرحلهای است که در آن افراد باید دستورالعملهای دینی را گردن نهند و به صورت رسمی متعهد شوند که واجبات را انجام داده و از محرمات دوری گزینند. برای نمونه، یهودیان جشنی به نام «بر میتسوا و بت میتسوا» (Bar and Bat Mitzvah) دارند که طی آن پسران ۱۳ ساله و دختران ۱۲ ساله آغاز بلوغ و سن تکلیف خود را پاس میدارند[۲]. در مسیحیت مراسمی تحت عنوان «تثبیت/ [۳]Confirmation»، و در میان زردشتیان مناسکی با نام «سدرهپوشی و کستی بستن[۴]» برگزار میشود که تقریباً میتوان آنها را جشن ورود کودکان و نوجوانان به جامعه متدینان نامید.
بنابراین جشن بلوغ یا تکلیف از جمله سنتهایی است که در فرهنگهای مختلف جهانی دیده میشود؛ اما در میان مسلمانان، تنها برخی از شیعیان امامی به این آئین پایبند هستند که پیشینه آن به قرن هفتم هجری بازمیگردد. رضی الدین علی بن طاووس (د ۶۶۴ ق) نخستین کسی است که این رسم را در اسلام بنیاد نهاد و روز تشرف به تکلیف را «عید» اعلام کرد. او خود، به اینکه آغازگر این مسأله است به صراحت اشاره کرده است: «یکی از چیزهایی که خداوند جلّ جلاله مرا بدان رهنمون شد و تاکنون کسی را نیافتهام که در این باره با من سخنی بگوید، تعظیم و بزرگداشت زمان تشرف به تکلیف و فضایل مرتبط با آن است» (ابن طاووس، التشریف…، ۳۱۲). نکته قابل توجه آنکه ابن طاووس، جشن تکلیف را «رسمی الهی» معرفی میکند که خداوند متعال، شرافت احیای آن را به وی ارزانی داشته است» (همانجا).
ابن طاووس نخستین جشن تکلیف را برای فرزندش محمد، در ضیافتی با حضور اعضای خانوادهاش برگزار میکند[۵]. طبق اطلاعات آغاز رساله «التشریف بتعیین وقت التکلیف[۶]» که به همین مناسبت نگاشته شده، این جشن در تاریخ پنجشنبه ۹ محرم سال ۶۵۹ قمری در شهر نجف اشرف برگزار میشود. البته ابن طاووس پیش از آن تعهد کرده بود در صورتی که فرزندش به سن تکلیف بررسد و او زنده باشد، ۱۵۰ دینار صدقه بدهد یعنی برای هر سال زندگی محمد، ده دینار در نظر گرفته بود (کشف المحجه، ۱۴۲). این نذر نیز نشانگر اهمیت فوق العادهای است که ابن طاووس به سن تکلیف میدهد و نباید آن را صرفاً نذری برای عمر فرزند دانست.
نکته قابل توجه آنکه گویا ابن طاووس، سنّ را ملاک آغاز بلوغ میدانسته، از این رو منجم خبرهای را به منزل دعوت میکند تا با اطلاعاتی که در اختیارش قرار میدهد، ساعت دقیق آغاز تکلیف فرزندش را مشخص نماید. منجم نیز پس از محاسبات، ساعت دو و پنج دقیقه از همان روز را به عنوان لحظه دقیق تکلیف مشخص میکند (التشریف، ص۳۱۲-۳۱۳). استخراج روز و حتی ساعت دقیق به تکلیف رسیدن، هدفمنداست زیرا ابن طاووس معتقد است افراد باید تاریخ و حتی ساعت به تکلیف رسیدن را ضبط کنند تا هر ساله به شکرانه رسیدن به این مرحله، آن را گرامی دارند (ص۳۱۴). این در حالی است که در مراسمهای امروزی، تنها اولین سال به تکلیف رسیدن مورد توجه است و در همان مراسم نیز اصلاً خبری از ساعت و دقیقه نیست.
شایان توجه آنکه سید بن طاووس در جای جای اثر خود برای یادکرد از تکلیف، از واژه «تشریف» استفاده میکند که به نظر میرسد با هدف کاستن از بار معنایی «سختی و اجباری» باشد که در واژه تکلیف[۷] نهفته است. او به صراحت مینویسد: «همانا انسان قبل از تشرف به تکلیف، در وضعیتی سخیف و پست به سر میبردکه مزبلهای را ماند که مجمع کثافتها و ناپاکیهاست. چون خداوند جل جلاله وی را به شرف معرفت خود مشرف نماید، و اهلیت و قابلیت خدمت و طاعت خود عنایتش فرماید، و به آن چه از نعمت و مملکت خود به وی بذل فرموده تمکنش دهد. مَثَل او مَثَل عبدی را ماند که بنده بزرگترین پادشاهان و بهترین اربابها بوده باشد» (ص۳۱۳).
نکته شایان ذکر دیگر آنکه نگاه ابن طاووس به جشن تکلیف از یک گردهمآیی و جشن عادی فراتر میرود و معتقد است باید این روز را از بزرگترین اعیاد قرار داد تا آنجا که سایر اعیاد را فرع این جشن محسوب نمود!(ص۳۱۴؛ نیز نکـ: کشف المحجه، ۷۷).وی اعتراض خود را نسبت به بیتوجهی مسلمانان به عید تکلیف با این جملات بیان میکند: «همانا دیده و شنیدهایم که هر کس با سلطانی از سلاطین دنیا تقرب پیدا نماید، یا آن سلطان به وی ولایتی بدهد، یا خلعتی بر وی بپوشاند، هر آینه شخص مورد نظر آن روز را تعظیم و تجلیل مینماید، تاریخش را در ذهن میسپارد … پس چرا برای آدمیان روز تشرف به تکلیف، بیاهمیت و حقیر واقع شده است که حتی نام آن هم مجهول، و ذکر آن در میان مکلفین متروک است! من تا به حال ندیدهام کسی برای این روز بزرگ مهیا شده باشد، و به اداء حق مهم آن اهتمام نموده باشد، و آنچه از تعظیم و تجلیل برای خداوند جل جلاله واجب و لازم است مراعات نموده باشد، و یا اینکه بر فوت آن تأسف خورده باشد، گویا روزی نیست که خداوند از آن سؤال نماید» (صص ۳۲۲-۳۲۳).
متن رساله التشریف پس از مقدمه و ضرورت گرامیداشت زمان تکلیف، به نظر میرسد به یک خطبه دینی با کثرت ادعیه و نیایش تبدیل میشود تا آیندگان به هنگام جشن تکلیف، آن ادعیه و راز و نیاز را بازگو نمایند. در نگاه اول ممکن است احتمال فوق اینگونه مردود پنداشته شود که مطلب مأثوری از ائمه معصومین (ع) درباره جشن تکلیف صادر نشده است؛ چگونه ممکن است ابن طاووس در پی خلق اثری از جانب خود برآمده باشد؟! اما باید گفت گرچه غالب آثار دعایی وی،از روایاتِ منقول از معصومین (ع) است اما گاه سید بن طاووس دعاهایی را از جانب خود بوجود میآورد (برای نمونه، پنج دعا در مهج الدعوات، نکـ: ص۳۰۲-۳۰۳؛ ۳۳۷-۳۳۸). البته چون ابن طاووس پیش از ذکر دعا، تصریح میکند که این ادعیه به ذهن و خاطرشوارد شده، احتمال جعل و انتساب به ائمه (ع) مطرح نمیگردد. این قطعات با این تعبیر متمایز شده است: «ذکر دعوات وردت علی خاطری» (همانجاها). نیز باید اشاره داشت که گفتمان علمی دوره ابن طاووس،دعاهای اختراعی را پذیرفته بود؛ حال آنکه ادعیه و اذکار در قرون متقدم اسلامی، تماماً مأثور و مستند به اقوال معصومین (ع) بود[۸] و دعاهای غیر مستند بدعت محسوب میشد.
نکته پایانی در ارتباط با رساله التشریف آنکه ابن طاووس پیشنهاد میکند در مراسم جشن تکلیف اعمال خاصی به جا آورده شود که شایسته است در مراسمهای امروزی نیز مورد توجه قرار گیرد:
غسل توبه و پوشیدن لباس پاکیزه؛
سجده شکر، حمد و ثنای الهی و دو رکعت نماز شکر؛
اندیشیدن در مسائل بنیادین اعتقادی؛
صدقه و کمک به فقرا به مانند دیگر اعیاد
التفات به نیروی گمراهکننده شیطان و بیزای از آن؛
تفکر، توجه و سلام دادن به دو فرشته کاتب اعمال [که در ادبیات اسلامی به رقیب و عتید نامبردارند] و تقاضای دعا از آنها (نکـ: کشف المحجه، ۱۴۳-۱۴۴؛ التشریف، ۳۱۵-۳۱۸).
نکته دیگر آنکه به نظر میرسد پیشنهاد جشن تکلیف به پر رنگ شدن آدابگرایی مسلمانان در قرون میانه و متأخر بازگردد. از دیگر آدابی که در همین اعصار نضج گرفت میتوان به سیاهپوشی برای عزاداری امامان[۹] و اختصاص هر روز هفته به زیارت یک یا چند نفر از ائمه (ع) از راه دور اشاره کرد[۱۰]؛ مثالهایی از این دست، همه نشانگر تعمیق گرایش به آداب است. بنابراین جشن تکلیف را نیز باید در این گفتمان تحلیل نمود. افزون بر این، شاید دیدگاهی که ابن طاووس نسبتبه خود داشت در اعلام جشن تکلیف و قرار دادن آن به عنوان بزرگترین عید بیاثر نبوده باشد؛ او معتقد بود احتمالاً بر اساس روایات، همان شخصی از اهل بیت است که امت را پس از بنیعباسرهبری خواهد کرد[۱۱] (ابن طاووس، اقبال، ۲/ ۵۵۹). این نگاه به خود، مسیر نوآوری و برداشتهای شخصی درباره مسائل دینی را آسانتر مینمود.
موافقان و مخالفان برپایی جشن تکلیف
ایده سید ابن طاووس برای عید یا جشن گرفتن تکلیف، مخالفان و موافقانی داشته است. غالب علما در برابر پیشنهاد جشن تکلیف سکوت اختیار کردهاند که شاید بتوان آن را موافقت ضمنی و اجمالی آنان با این مراسم تفسیر نمود. اما گروهی دیگر به صراحت موافقت خود را اعلام کرده و برای دفاع از آن دلایلی برشمردهاند. برای نمونه، محمدی ریشهری که جشن تکلیف را «یوم الله» میداند (ص ۲۹)، با تعریف و تمجید فراوان، اقدام ابن طاووس را «سنت حسنه» و «نمونهای از تعظیم شعائر الهی» توصیف کرده است (صص ۱۴، ۳۰). وی با اشاره به آیه ۱۱۴ سوره مائده که در آن حواریون حضرت عیسی (ع) از خداوند، مائدهای آسمانی طلب میکنند به این نکته اشاره میکند که: «آیا روز نزول مائده نان و ماهی عید است، ولی روز نزول مائده تکلیف الهی عید نیست؟! آیا مائدهای که شکم را سیر میکند، جشن و سرور دارد، لیکن مائدهای که جان را به سوی کمال مطلق پرواز میدهد و تشنگان وصال محبوب را به سرچشمه زلال هستی میرساند، سزاوار شادی و مسرت نیست؟!» (ص ۲۸). آثار تربیتی جشن تکلیف از دیگر دلایل موافقت با برپایی این مراسم است (صص۳۳-۴۱). محمدباقر شهیدی گلپایگانی مترجم رساله «التشریف …»، در پایان برگردان این اثر به زبان فارسی به این مسأله اشاره میکند که آقابزرگ تهرانی پیگیر چاپ و انتشار این رساله بودهاند که نشاندهنده موافقت ایشان با محتوای رساله است (برنامه سعادت، ۳۰۷). موافقتها تا آنجا ادامه پیدا میکند که حتی برخی ضمن نیکو شمردن سنت جشن تکلیف، از این نیز فراتر رفته و معتقدند باید برای بچههای هفت ساله «جشن ادب» برگزار کرد[۱۲]! همین موافقتها سبب گشته امروزه، جشن تکلیف مقبول عام افتد و شیعیان در نقاط مختلف جهان از جمله ایران، نیجریه[۱۳]، کویت[۱۴]، عراق[۱۵] و انگلستان[۱۶] آن را برگزار کنند. نیز یکی از برنامههای اردوهای جهادی[۱۷] قرار گرفته و به ارائه دستور العمل برای والدین انجامیده است[۱۸].
اما چهار سده پس از مؤسس جشن تکلیف در اسلام، اولین مخالف جشن تکلیف که او نیز امامیمذهب است، ظهور میکند. شیخ حر عاملی (د ۱۱۰۴ ق) با دلایلی روایی- کلامی با برگزاری جشن تکلیف به مخالفت برخاست و آن را بدعت شمرد. دیدگاههای حر عاملی در تعلیقهای که او در پانوشت متن استنساخ شده از رساله ابن طاووس تهیه کرد، درج شده است[۱۹]. او در ابتدا، این رساله را از جهت ادبی فصیح دانسته و در اظهار نظری کلی، آن را مشتمل بر فوائد و نکات معرفی میکند. آنگاه، انتقادهای خود را در ۵ دسته تقسیمبندی میکند:
اولین و مفصلترین دلیل شیخ حر، فقدان جشن تکلیف در نصوص دینی است: «اتخاذ عید غیر منصوص علیه». نیز جشن تکلیف را تجمل به شمار آورده، معتقد است گرامیداشت و تعظیم این جشن به قرب الهی نمیانجامد. آنگاه برای درستی دیدگاه خویش به ۴ روایت تمسک میجوید. شبهه بدعت در مورد جشن تکلیف از سوی برخی از سلفیگرایان اهل سنت همچون ابن باز و یوسف قرضاوی نیز ارائه شده است[۲۰]. البته این دیدگاه، تحت قانون کلی آنان مبنی بر بدعت هر آنچه در سنت سلف صالح نباشد قرار میگیرد؛ از این رو هر جشن و یادبودی که مستندی برایش نیابند را حرام میدانند؛ چه آن عمل رنگی دینی داشته باشد مانند طلب قرائت فاتحه و دعا برای اموات (فوزان، ۳۸-۳۹) و چه غیر دینی همچون جشن تولد! (همو، ۱۹-۲۲؛+).
دلیل دوم شیخ حر عاملی، جنبه نقضی دارد. وی با اشاره به دلایل ابن طاووس در بزرگداشت هنگامه تکلیف، از جمله در معرض کسب ثواب قرار گرفتن، به این مسأله اشاره میکند که دقیقاً در همین زمان نیز عقاب آغاز میشود؛ به عبارت دیگر، اگر زمان فرا رسیدن کسب ثواب فرا رسیده است و باید برای آن جشن گرفت، زمان کسب عقاب که مصیبتی بزرگ به اندازه ماتم دیده است، نیز آغاز شده است؛ خصوصاً آنکه در عنفوان جوانی، شهوت و نفس اماره غلبه دارد. در ادامه، شیخ به این نکته جالب اشاره میکند که عصر تمییز که قبل از تکلیف است، زمان کسب ثواب و نگاشته شدن اعمال حسنه توسط فرشتگان است؛ زمانی که عقابی در قبال انجام گناهان بر انسان نوشته نمیشود. گویا حر عاملی میخواهد غیر مستقیم به این مسأله اشاره کند که اگر جشن، صرفاً به دلیل زمان کسب ثواب است، باید دوران تمییز را جشن گرفت و نه تکلیف را.
سومین دلیل طرح شده، اشاره به حصر اعیاد مسلمانان در چهار عید فطر، قربان (أضحی)، غدیر و جمعه است. نیز بر اساس مبانی اصول فقه، معتقد است تعمیم حصر، نیاز به دلیلی صریح دارد که در مورد جشن تکلیف،چنین دلیلی وجود ندارد.
دلیل چهارم آن است که استدلالهای ابن طاووس با قیاسهای متعددی همراه است که در مذهب امامیه فاسد و باطل است.
وی پنجمین علت را آن می داند که ابن طاووس در آثارش از اقوال و افعال معصومین علیهم السلام مطالبی را نقل کرده است اما در این مورد به خصوص یعنی جشن تکلیف، مطلبی از آن حضرات مبنی بر امر به اولاد یا اصحابشان چیزی ذکر نیاورده است. در ادامه مینویسد: «چگونه ما خود را به کاری مجبور کنیم که معصومین خود، انجام نداده و ما را به آن امر نکردهاند؟ با آنکه ائمه (ع)، چه ابتداء و چه در پاسخ به سؤال دیگران، کلیات و جزئیات واجبات و مستحبات را تبیین نمودهاند».
تا جایی که نویسنده اطلاع دارد، تا به حال کسی در مقام پاسخ تفصیلی به نقدهای شیخ برنیامده است؛ اما شبهه بدعت توسط آیه الله جوادی آملی البته، بدون یادکرد از شیخ حر عاملی و احتمالاً در پاسخ به اهل سنت، این چنین پاسخ داده شده است: «چون کسی این جشن را به قصد ورود سنت برگزار نمیکند، بلکه آن را به شکرانه این نعمت که مورد خطاب خداوند متعال قرار گرفته برپا میکند، بلااشکال است» (جوادی آملی، ۳۵۴). نیز نوآوری سید بن طاووس ذیل پوشش اطلاقات اولیه «هر نعمتی به شما رسید، حق شناس و شاکر باشد» قرار میگیرد و به این صورت تبیین میشود (همانجا). به عبارت دیگر این استدلال بر این پایه است که بدعت، آن چیزی است که هیچ دلیل شرعی بر آن دلالت نکند؛ چه اگر چیزی وجود داشته باشد که بر وجوب، استحباب یا اباحه آن دلیل شرعی داشته باشیم، دیگر آن چیز بدعت به حساب نمیآید و آن عمل، مصداق قواعد کلی دستورات شرعی یا مباحات میشود.این برخلاف رویکردی است که با توجه به معنای لغوی بدعت به معنای هر چیز جدید و تازه، امر جدید را بدعت میشمرد، آنگاه به تفکیک میان بدعت خوب و بد میپردازد (برای توضیحات بیشتر، نکـ: گذشته، دبا، مدخل بدعت)[۲۱].
کتابنامه:
آقابزرگ تهرانی، الذریعه، به کوشش سید احمد حسینی، بیروت، ۱۴۰۶ ق.
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، ۱۳۸۵ق.
ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا، تهران، ۱۳۷۸ ق.
همو، من لا یحضره الفقیه، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۱۳ق.
ابن خلدون، تاریخ، بیروت، ۱۴۰۸ق.
ابن طاووس، علی بن موسی، التشریف بتعیین وقت التکلیف، در «برنامه سعادت» ، تهران، بیتا.
همو، ترجمه التشریف …، در «برنامه سعادت» ، تهران،بیتا.
همو، إقبال الأعمال، تهران، چاپ دوم، ۱۴۰۹ ق.
همو، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم، ۱۴۱۱ ق.
همو، کشف المحجه، قم، چاپ دوم، ۱۳۷۵ ش.
ابن منظور، لسان العرب، بیروت، ۱۴۱۴ق.
اسدیان، محمد، آیینهای گذر در ایران، تهران، ۱۳۸۴ش.
بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره، قم، ۱۴۰۵ق.
بویس، مری، زردشتیان باورها و آداب دینی آنها، ترجمۀ عسکر بهرامی، تهران، ۱۳۸۱ ش.
تبریزی، جواد، رساله فی لبس السواد الأنوار الإلهیه، قم، ۱۴۲۷ق.
جوادی آملی، عبدالله، زن در آئینه جلال و جمال، چاپ چهارم، ۱۳۷۴ ش.
حر عاملی، تعلیقه بر التشریف بتعیین وقت التکلیف، نسخه خطی شمـ ۱۷۵۱ کتابخانه آیه الله گلپایگانی.
حصوری، علی، سیاوشان، تهران، ۱۳۷۸ش.
حمدالله مستوفی، حمد الله، تاریخ گزیده، تهران، ۱۳۶۴ش.
خانی، حامد، گونه شناسی تألیفات دعایی عالمان مسلمان تا زمان ابن طاووس و سیر تحول آن، رساله دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، نیمسال تحصیلی ۸۶-۸۷٫
خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، قم، ۱۴۱۰ق.
رضی، هاشم، وندیداد، تهران، ۱۳۷۶ش.
طبری، ابوجعفر، تاریخ، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، ۱۳۸۷ق.
طبسی، نجمالدین، صوم عاشورا، قم، بیتا.
عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض، تهران، ۱۳۵۸ ش.
فوزان، صالح بن فوزان، البدعه تعریفها، انواعها و احکامها، ریاض، ۱۴۲۲ ق.
فهرست نسخههای خطی کتابخانه آیه الله گلپایگانی، به کوشش رضا استادی، بیجا، بیتا.
کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان، قم، ۱۳۷۱ش.
گذشته، ناصر، «بدعت»، دائره المعارف بزرگ اسلامی، به کوشش کاظم موسوی بجنوردی، تهران، ۱۳۸۱ ش.
محمدی ری شهری، جشن تکلیف، قم، دار الحدیث، چاپ دوم، ۱۳۷۵ ش.
وزیدگیهای زادسپرم، ترجمۀ محمد تقی راشد محصل، تهران، ۱۳۸۵ ش.
هاشمی، علیرضا، جلوههای عزاداری در تعالیم اهل بیت (ع)، قم، ۱۳۸۸ش.
برای باربرداری هر یک از موارد ذیل، رویش کلیک کنید:
متن مقالهی «جشن تشریف، سنتی حسنه یا بدعتی حرام!؟»
متن «التشریف بتعریف وقت التکلیف»
ترجمهی «التشریف بتعریف وقت التکلیف»
عکس تعلیقهی شیخ حر عاملی بر «التشریف بتعریف وقت التکلیف»
بازنوشت تعلیقهی شیخ حر عاملی بر «التشریف بتعریف وقت التکلیف» در وُرد
[۱]. برای نمونه، در بسیاری از کشورهای آمریکای جنوبی، جشنی به نام کویینسس (Fiesta Quinceañera) وجود دارد که در آن، ۱۵ سالگی دختران به نشانه پایان دوره کودکی و آغاز دوره بزرگسالی جشن گرفته میشود.
http://en.wikipedia.org/wiki/Quincea%C3%B1era
؛ برای فرهنگهای دیگر، نکـ:
http://en.wikipedia.org/wiki/Coming_of_age
[۲]. برای توضیحات بیشتر، نکـ:
http://www.jewfaq.org/barmitz.htm
[۳]. در برخی از جوامع مسیحی، پس از آنکه غسل تعمید در کودکی برگزار شد، در سن بلوغ «مراسم تثبیت» برگزار میشود و بر شهادت به آنچه خداوند از طریق عیسی (ع) بر بشریت عرضه داشته تأکید میشود. این مراسم را اسقف یا جانشین او با مسح بدن شخصی که خواستار تأیید با روغن است برگزار میشود. برای توضیحات بیشتر، نکـ:
http://en.wikipedia.org/wiki/Confirmation
[۴]. در این رسم، نوجوانها پس از تطهیر مقدس و گفتن کلمه دین یا شهادت، لباسی سفید رنگی به نام سدره میپوشند (رضی، ۳/ ۱۶۱۷) و رشتهای بندوار سه بار به نشانه گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک بر دور کمر می پیجند و از پیش و پس گره می زنند (بویس، ۵۶-۵۷). نکته جالب آنکه در گریبان سدره، چیزی به نام «کیسۀ کرفه» و در پشت آن «کیسۀ گناه» دوخته میشود تا به صورت نمادین، ثبت اعمال را یادآوری کند (اسدیان، ۷۵). بر کستی نیز ۳۳ بند به نشانۀ ۳۳ گناه اساسی این دین وجود دارد (وزیدگیهای زادسپرم، فصل۴، بند۶).
[۵]. هر چند برخی معتقدندپیش از آن، ابن طاووس برای خود جشن تکلیف برگزار کرده است؛ آنهنگام که از پانزده سالگی وارد شانزدهمین سال زندگیاش شد (جوادی آملی، ۳۵۳-۳۵۴). درباره این مدعا باید گفت گزارشی که این مطلب را تأیید کند یافت نمیشود. تنها ابن طاووس به این نکته اشاره میکند که مراسمی در روزهای تولد خود به مناسبت تشرف به شرف عبادت و تکلیف برگزار میکرده و در آن به اطعام فقرا میپرداخته است (التشریف، ۳۲۲). در این عبارت نه تنها به سن اشارهای نرفته، بلکه مشخص نیست آیا پیش از جشن تکلیف فرزندش،این مراسم را برای خود هم برگزار میکرده است یا نه؟
[۶]. حجم این رساله حدود ۲۰ صفحه است و در طول تاریخ، تداول نسبی میان علمای امامیه داشته است (نکـ: کلبرگ، ۱۰۶-۱۰۷). نخستین بار ۵ تن از علما در سال ۶۵۸ در شهر بغداد، این رساله را از خود ابن طاووس سماع کرده و اجازه دریافت میکنند (آقابزرگ، ۲۶/ ۲۱۰). گزارشها نیز نشان میدهد نسخهای از این رساله در دسترس افرادی چون شهید ثانی، شیخ حر عاملی و… بوده است. حجم اندک این رساله باعث شده در کتابهای کشکولمانند نیز راه یابد (همو، ۱۸/ ۷۶). متن این رساله و ترجمه آن در کتابی به نام «برنامه سعادت، ترجمه کشف المحجه لثمره المهجه» به ثبت آمده و از طریق نرم افزار جامع الاحادیث قابل دستیابی است.
[۷]. تکلیف در لغت به معنای امر به انجام دادن کاری است که انجام دادنش برای کسی که به او امر شده مشقت دارد (خلیل، ۵/ ۳۷۲-۳۷۳؛ ابن منظور، ۹/ ۳۰۷).
[۸]. برای توضیحات بیشترف نکـ: خانی، صص ۱۷-۱۷۷، فصل ادبیات روایی ادعیه.
[۹]. لباس سیاه در آموزههای امامان شیعه (ع)، لباس دوزخیان و فرعون توصیف گشته (ابن بابویه، فقیه، ۱/ ۲۵۱) و از نظر فقهی کراهت دارد. حکمی که حداقل بخشی از آن به تقابل با عباسیانی بازمیگردد که نشانۀ خود را رنگ سیاه قرار داده بودند؛ آنگاه که علویان و شیعیان رنگ سبز را برای خود برگزیده بودند (نکـ: طبری، ۸/ ۵۵۷؛ عبدالجلیل، ۵۵۹). ابن بابویه نیز در شرح روایت نهی از پوشیدن لباس دشمنان، آن را پوششی سیاهرنگ دانسته است (ابن بابویه، عیون، ۲/ ۲۳). اما در فرهنگ متأخر شیعی و پس از آنکه معزالدوله دیلمی (حکـ ۳۵۶-۳۳۴) عزاداری امام حسین (ع) را به سال ۳۵۲ هجری عمومیت داد و پوشیدن مِسح ــ لباسی بافته شده از مو که عمدتاً میبایست سیاه بوده باشد ــ را لازم شمرد (ابن اثیر، ۸/ ۵۴۹؛ ابن خلدون، ۳/ ۵۲۷)، به تدریج این رنگ به نماد عزاداری تغییر وضعیت پیدا کرد. به همین دلیل علمای متأخر شیعی، بر تن کردن لباس سیاه در عزاداریها را نوعی احیاء دین و شعار مذهب میشمارند (بحرانی، ۷/ ۱۱۸؛ تبریزی، ۵۹، ۶۷). تحول معنای رمزی و نمادین رنگ سیاه، سبب شد حکم عام کراهت لباس مشکی، به استحباب آن در زمان عزاداری دگرگون شود (حائری طباطبایی، ۳۶؛ نیز نام ده فقیه و کتابهایشان که در آن حکم به استحباب به ثبت آمده است، نکـ: طبسی، ۱۴۸). بر این پایه، برخی فقها کوشش نمودهاند یا معنای دیگری از کراهت ارائه نمایند، یا کراهت را صرفاً به لباس نمازگزار اختصاص دهند (تبریزی، ۶۰-۶۴). برخی بر این باورند سیاهپوشی ایرانیان در حزن و ماتم، برگرفته از آیین سیاوشان است (حمدالله مستوفی، ۸۸؛ حصوری، ۸۹-۹۲) هر چند برخی دیگر کوشش نمودهاند با گردآوردی روایات و گزارشهای تاریخی که عمدتاً از نظر سندی و متنی قابل خدشهاند، سیاهپوشی را برگرفته از عملکرد خاندان اهل بیت (ع) بدانند (هاشمی، ۱۷۱-۱۷۶).
[۱۰]. حال آنکه تا پیش از آن، زیارت از راه دور منحصر در روایات محدودی بود که برای راهنمای افراد ناتوان از حضور در مشاهد ارایه شده بود (برای توضیح بیشتر، نکـ: خانی، ۱۷۵).
[۱۱]. «فوجدت حدیثا فیکتاب الملاحم للبطائنی عن الصادق(ع)یتضمن وجود الرجل من أهل بیت النبوه بعد زوال ملک بنی العباس یحتمل أن یکون الإشاره [إلیه] إلینا و الإنعام علینا و هذا ما ذکره بلفظه من نسخه عتیقه بخزانه مشهد الکاظم (ع)».
[۱۲]. حجه الاسلام پناهیان در آخرین شب عزاداری فاطمیه ۱۳۹۳ در بیت رهبری؛ متن سخنرانی در این سایت قابل مشاهده است:
http://www.farhangnews.ir/content/69953
[۱۳].
http://adyannews.com/fa/news/67499/%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2-%DB%B2%DB%B1%DB%B2-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%86%DB%8C%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1
[۱۴]. http://www.kuwaityiat.com/t49334.html#.U7ju4PmSyZY
[۱۵]. http://miu.ac.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=23&pageid=2602&newsview=50002
[۱۶].
http://adyannews.com/fa/news/40784/%D8%B3%D9%86%DA%AF-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-
[۱۷]. http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5793/7738/98187/
[۱۸]. http://www.hamshahrionline.ir/details/263334/Lifeskills/famillyaffairs
[۱۹]. این نسخه به همراه ۲۱ رساله دیگر، در مجموعهای به شماره ۱۷۵۱ کتابخانه آیه الله گلپایگانی قابل دستیابی است (نیز نکـ: فهرست …، ۳/ ۴۵).
[۲۰]. ابن باز، فتوای شماره ۲۱۳۰ به تاریخ ۷ ربیع الأول ۱۴۲۲، قابل دستیابی در سایت:
http://fatwa.islamweb.net/fatwa/index.php?page=showfatwa&Option=FatwaId&Id=2130
؛ در فتوای یوسف قرضاوی، نکـ:
https://www.facebook.com/notes/ben-medias/%D8%AD%D9%83%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D8%B9%D9%8A%D8%AF-%D9%85%D9%8A%D9%84%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%D8%AE%D8%B5-%D9%84%D9%84%D8%B4%D9%8A%D8%AE-%D9%8A%D9%88%D8%B3%D9%81-%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D9%88%D9%8A/430844104902?comment_id=23200986
[۲۱]. در پایان بر خود لازم میدانم از دوست عزیزم، جناب آقای سعید طاووسی بابت تهیه نسخه خطی تعلیقه، و نیز از کمکهای دکتر محمدهادی گرامی در خوانش نسخه خطی کمال تشکر و سپاسگزاری را داشته باشم.
مقاله یحیی میرحسینی، جشن تشریف، سنت حسنه یا بدعتی حرام!؟، پایگاه عبرت پژوهی تاریخی
ارسال نظر