پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محمدرضا زائري- با فرارسيدن ماه ربيع الاول و پايان ايام عزاي سالار شهيدان و خاندان نبوت در ماه هاي محرم و صفر نشانه هايي از وابستگي به ظاهر شعائر ديني در برخي از مومنين ديده مي شود.البته آنچه در برخي پيامک ها يا دل نوشته هاي منتشر شده در شبکه هاي اجتماعي و فضاي مجازي با مضمون دلتنگي براي لباس مشکي و مجلس روضه ديده مي شود تا حدي قابل درک است. 

به طور طبيعي کسي که در بهشت معنوي ذکر پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) او انس يافته وبا محافل نوراني و مقدس اشک و گريه مصيبت هاي آنان خو گرفته دلش براي آن بارش هاي آسماني تنگ مي شود. اما آنچه مهم است توجه به طريقت مسائلي چون گريه و اشک و روضه در مسير هدايت بشر و سعادت انسان و تبيين حقايق و معارف الهي است نه موضوعيت اشک و گريه که فرمود من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد. 

گريه و اشک به خودي خود اصالت ندارد بلکه اساس و اصل ولايت رسول خدا و فرزندان اوست که با دو تجلي محبت و اطاعت بروز مي يابد و اشک و گريه تنها وقتي که حاصل محبت باشد ارزش پيدا مي کند.چنين گريه و اشکي که در معارف ما عبادت خوانده شده در واقع تابلو و نشانه اي است که بايد به ما در جاده سفر به سوي حقيقت کمک کند و فلش و پيکاني است که جهت مقصد را به رهگذران اين مسير يادآور مي شود.

هيچکس در جست وجوي مقصد وقتي به نشانه و تابلو برسد در پاي آن توقف نمي کند و تنها اثر چنين نشانه اي دلگرم کردن و اطمينان بخشيدن به مسافر براي شتاب و اميد بيشتر در جهت وصول به مقصد است.اگر مثلا شما در مسير زيارت سيد الشهدا(ع) ببينيد مسافري به تابلوي «کربلا 20کيلومتر» چسبيده و آن را مي بوسد و اشک مي ريزد و همان جا نشسته و حرکت نمي کند و بامسافراني که حرکت کرده و رفته اند همراه نمي شود چه خواهيد گفت؟

هدف و مقصد شما اين تابلو نبوده بلکه اين نشانه فقط قرار است شما را به مقصد راهنمايي کند پس رنگ يا ابعاد يا جنس آن مهم نيست و آنچه اهميت دارد نقش آن در هموار کردن مسير وصول شما به مقصد است.اگر وسيله، وصول اشک و گريه باشد بدان چنگ خواهيم زد و اگر وسيله، رسيدن شادي و خنده باشد بدان خواهيم آويخت چراکه براي ما رسيدن به مقصد و هدف مهم است.براي بنده اي که در مسير عبادت و اطاعت از محبوب قرار مي گيرد همه چيز از آن منظر معنا مي يابد و در نشانه ها توقف نمي کند و براي همين اگر اين پيامک ها و نوشته ها بيش از يک اظهار دلتنگي عاطفي باشد نگران کننده مي شود.

اگر پيشوايانمان از ما اندوه وگريه بخواهند خواهيم گريست و اگر شادي و لبخندبطلبند خواهيم خنديد و به اين ترتيب گريه و خنده هيچکدام اصالت ندارند و آنچه اصل است اطاعتي برخاسته از محبت است.