شهریار زرشناس: این جایزه جلال بود یا جایزه گلشیری؟
یک منتقد ادبی معتقد است: هیچ کشوری به نیروهای مخالف خود سرویس نمیدهد ایران یک استثنا است که جایزه جلال را میگذارد اما به معارضان خود جایزه میدهد. بنابراین بعید میدانم کسانی که این جایزه را گرفتند بگویند که آرمانهای انقلاب را قبول دارند.
به گزارش پارس به نقل از کیهان، شهریار زرشناس، نویسنده و منتقد ادبی در نقد هفتمین دوره جایزه جلال گفت: جلال یک استثنا در کل جریان روشنفکری پیش از انقلاب اسلامی ایران است و ویژگی اصلی او تعهد و آرمانگرایی در ادبیات است بنابراین اگر میخواهیم ادبیات را به سمت تعهد برده و اندیشه مبارزهجویانه و ضد استبدادی و استعماری را وارد ادبیات کنیم چنین جایزهای به نام او شده است اما باید دقت کنیم که این جایزه امسال به چه کسانی داده شده است دقیقا کسانی که در نقطه مقابل ادبیات متعهد قرار دارند. البته این نکته را بگویم که بنده هیچ مشکل شخصی با هیچ یک از برندگان جایزه جلال ندارم و هیچ کدام از این افراد را هم به لحاظ شخصی نمیشناسم اما وقتی توجه میکنیم متوجه میشوم که به طور مثال کتاب «ملکان عذاب» که بر اساس ادبیات تکنیکزده توسط یکی از شاگردان هوشنگ گلشیری نوشته شده است و این افراد کسانی هستند که کمتر برای محتوای ادبیات نسبت به تکنیک، ارزشی قائل هستند و رویکرد کاملاً نولیبرالی دارند.
وی در گفتوگو با فارس تأکید کرد: از دهه 70 جریان آرمانستیز، تعهدگریز، تکنیکزده در ادبیات ما به جریان مسلط تبدیل شده و به طرز وحشتناکی به بازتولید خود پرداخت، ابوتراب خسروی یکی از این افراد است که شاگرد مستقیم هوشنگ گلشیری بوده است.
نویسنده کتاب «سنجش ایدئولوژی مدرن» از سری کتابهای «نیمه پنهان» که اخیرا منتشر شده افزود: حرف من این است در ایرانی که ما آرمانهای انقلاب اسلامی را به بالاترین حد ممکن میخواهیم، باید ادبیاتی داشته باشیم که در گام نخست متعهد به آرمانهای انقلاب باشد یعنی متعهد به عدالت و فطرت بشر و اینکه انسان را اعتلا ببخشیم و تواناییهای عشقورزی، کار خلاق و بالندگی بشری را رشد بدهیم، گام دوم اگر نویسندهای حتی اگر تعهد آرمانی به هر دلیلی به انقلاب ندارد لااقل در اثر ادبیش برخی ارزشهای انسانی را پایبند باشد نظیر «رومن رولان» اما جریان ادبی نولیبرال در ایران از اواخر دهه 60 با محوریت گلشیری و گرتهبرداری از غرب، ادبیات تعهدگریز شد، این ادبیات دروغ میگوید، چون تعهدگریزی به معنای سردرگمی خواننده در اشتغالات روزمره به منظور تحمیق فکری منجر به تداوم نظام سلطه جهانی میشود را داراست.
وی ادامه داد: بنابراین زمانی که داستاننویس میخواهد کار کند نباید به جمال میرصادقی یا هوشنگ گلشیری ارجاع شود در این صورت طبیعی است که این فرد در آن حال و هوای آنها آموزش ببیند ما نباید دچار خطا شویم و بگوییم داستان داستان است و فرق نمیکند که چه کسی درس بدهد، ما باید این را متوجه شویم که انقلابی مثل انقلاب اسلامی نیازمند یک تئوری ادبی است همانطور که نیازمند تحول علوم انسانی است این جریان بسیار وسیع است.
ارسال نظر