نقدي بر فيلم «ميهمان داريم»
ميهماني که تلنگر مي زند/ گام هايي بلند براي خلق شخصيت هايي باور پذير
نماد ها و نشانه ها در فيلم عسگرپور کارکردي مناسب و به جا دارند.خانه فرسوده و در آستانه تخريب که از زوال آدم ها و ارزش ها حکايت مي کند،رمز گاوصندوق حاج ابراهيم که سال تولد فرزندان شهيدش است.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- احمد صبريان- پدر و مادري که سه فرزندشان شهيد شده تصميم ميگيرند تنها پسر جانباز شان را از آسايشگاه به خانه منتقل کنند. خبر آمدن يک ميهمان گران قدر، کارهاي برزمين مانده و دلشوره پذيرايي و زنگي که به صدا مي آيد دغدغههاي پيش روي آن هاست.«عسگر پور» باروايت دلنشين اين داستان در«ميهمان داريم» نشان مي دهد بر آن است مسير آرماني اش در سينما را با صراحت و پختگي بيشتر ادامه دهد. فيلم روايتي جديد از نگرش به زندگي است واثري انتقادي ،تاثير گذار و قابل تامل با موضوع دفاع مقدس . اگر چه در خط سير داستاني فيلم ايراداتي به چشم مي آيداما انگار «ميهمان داريم» به پرده رفته است تا به مخاطبش تلنگر بزند. با اين که اثرريتم کندي دارد اما کارگردان درهمين زمان محدود دغدغه هاي بسياري را بيان مي کند. از انتقادات اجتماعي گرفته تا عملکرد برخي نهاد ها و سازمان ها ، هجوم گسترده مدرنيته به سنت و باورهاي اصيل ايراني،به فراموشي سپردن مقام و منزلت پدران و مادران شهدا و جانبازان و سبک زندگي اسلامي و ايراني و...
گام هايي بلند براي خلق شخصيت هايي باور پذير
«ميهمان داريم» روايتي دلنشين از انتظار و تصويري تلخ از آدم هاي جنگ است . عسگرپور نيزتصوير تلخ اما باور پذير رنج هاي خانواده اي آسيب ديده از جنگ را به خوبي به نمايش مي گذارد بي آن که در ماهيت دفاع مقدس ذره اي دچار ترديد شود .آدم هاي فيلم با وجود آسيب ديدن از جنگ آرمان هايشان را نزد خودشان نگه داشته اند. پدر و مادر شهيد متزلزل نشده اند و جانباز دفاع مقدس نيز در بن بست نمانده است .
کارگردان داستان اش رادر خانه اي قديمي و مخروبه روايت مي کند که خاطراتي دلنشين و ماندگاردر دل دارد. خانه اي قديمي و سنتي، با حوض آب ،ماهي هاي قرمز ،گلدان هاي شمعداني و ... فيلم با سکانسي دلنشين و تاثير گذار آغاز مي شود.« پرستويي را برق گرفته است و او در حالتي درازکشيده بر زمين به آسمان مي نگرد.تصوير کات ميخورد و اکنون ما آسمان را از نگاهِ اوميبينيم. باران بر عينک اش ميبارد و هواپيمايي از آسمان مي گذرد .» آغازي نمادين باکادربنديها و کاتهاي ماهرانه . فيلم مسير داستان گويي در سينما را به سمت نگاهي جديد تغيير مي دهد و کارگردان گام هايي بلند براي خلق شخصيت هايي باور پذير برمي دارد. موسيقي « کهن ديري »کارکردي اساسي دارد و با هوشمندي درتمام لحظات فيلم جاري است . گويا آن چه براي عسگر پور در فيلم اهميت دارد تفاوت بين «آرمان گرايي »و« واقعگرايي »است تا از اين رهگذر بتواند موقعيت جانبازان و خانواده شهدا را پس از جنگ بدون شعار زدگي و به دور ازکليشه پردازي هاي رايج به نمايش بگذارد. «ميهمان داريم» گوشه اي از حکايت هايي است که در اين روزهاي سراسرفراموشي نه تنها از ديدنش که حتي از شنيدنش نيز محروم مانده ايم .
حس خوبي که بايد تجربه کرد
عسگر پور با وجود انتقادات بسياري که به وضعيت موجود آدم هاي جنگ دارد در «ميهمان داريم» پرخاش نمي کند ، فردي را متهم نمي سازد و توهين و سياه نمايي نمي کند . در کمترين سکانس از فيلم تماشاگر احساس مي کند که کارگردان به او پيام هاي اخلاقي مي دهد. اگر چه فيلم نامه «ميهمان داريم » دو پاره است ولي آدم هاي داستان به خوبي شخصيت پردازي شده اند. بازي ها به ويژه بازي پرويز پرستويي با توجه به نقشش بسيارحسي، باور پذير و تاثيرگذار است.
بي ترديد سکانس دعواي پرويزِ پرستويي(حاج ابراهيم) با بهروز شعيبي (رضا) از جمله سکانس هاي ماندگار سينماي دفاع مقدس است.
کارگرداني و اجراي درست ،گره افکني هاي مناسب ،چهره پردازي خوب ،موسيقي متن دلنشين وفضاسازي باور پذير «ميهمان داريم» را اثري دلنشين و لطيف جلوه مي دهد.
سر زندگي ونشاطي که با آمدن فرزندان در خانه حاکم مي شود و تلاش براي گشودن تعليق بزرگ فيلم يعني واقعي يا خيالي بودن داستان و آدم هاي آن تماشاگر راتا پايان با خود همراه مي کند وحس خوبي در او برمي انگيزد که بايد آن را تجربه کرد.
پرسه زدن بين واقعيت و خيال
نماد ها و نشانه ها در فيلم عسگرپور کارکردي مناسب و به جا دارند.خانه فرسوده و در آستانه تخريب که از زوال آدم ها و ارزش ها حکايت مي کند،رمز گاوصندوق حاج ابراهيم که سال تولد فرزندان شهيدش است.
سه به راست و يک به چپ که نماد 3 فرزند شهيد و يک جانباز اوست .چرخ و فلک هم يادآورگذر دايره وارزندگي ،توجه به اکنون و دقت در گذشته است و باز بودن دريچه هاي اتاق نيزاز انتظاري حکايت مي کند که قرار است به پايان برسد.پايان باز«ميهمان داريم» حکايت همراهي مرگ و زندگي است، تماشاگر نمي تواند اين تعليق را بگشايد که اين پدرو مادر و فرزندان شان دراثر استنشاق گاز مرده اند يا به سبب باز شدن پنجره ها زنده مانده اند؟ در نتيجه مخاطب در نقطه عطف داستان که شخصيت ها دچار گاز گرفتگي مي شوند بين واقعيت وخيال پرسه مي زند و داستان برايش همچنان ادامه دارد.
ارسال نظر