به گزارش پارس به نقل از مهر، حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه تحول علوم انسانی با سرعت انجام نمی شود، گفت: ما از طرف مسئولان رسمی بیشتر مقاومت دیدیم تا حمایت پیامبران الهی نیز در تحول علوم انسانی جامعه خود سلبی رفتار نکردند بعضی از مسائل را توحیدی دانسته و تقویت کردند بخشی را اصلاح و برخی را کلا تعطیل کردند و بعضی از نمادهای اجتماعی تأسیس کردند. پیامبران در معرفی فساد و گناه در مرکز انبوه شرک و فساد آمدند و اصلاح کردند و نسبت به تمدنی که بود احکام خمسه را ارائه کردند پیامبران این عمل را انجام دادند، به خصوص پیامبران ابراهیمی که تمدن ساز بودند.

وی افزود: وقتی بحث حقانیت و کارآمدی پیش می آید نباید آن گونه فهم شود که نمی توان تمدن اسلامی ساخت و اینها هم خواب و خیال و افسانه است. کارآمدی جزئی از حقانیت است اگر گفتید حقانیت کافی است و نیازی به کارآمدی نیست، به سکولاریسم دامن زدیم. ما می خواهیم مشکل کارآمدی را حل کنیم البته درست است که کارآمدی دغدغه سکولاریسم است. اگر همان حرف را زدیم به سکولاریسم دامن زدیم و به آن کمک کردیم. انبیاء کی و کجا این طور عمل کردند. باید دید قرآن چه می گوید؟ روایات و انبیاء چه می گویند؟

رحیم پور با بیان اینکه یکی از مغالطه هایی که اکنون است مسئله عقلی و نقلی است، اظهارداشت: برخی می گویند علوم انسانی که دارد ترجمه می شود عقلی است و این مذهبی ها و ایدئولوژیست ها می خواهند نقل جای عقل را بگیرد و با مسائل علوم انسانی نقلی برخورد می کنند. حال این سؤال پیش می آید که بیرون چه خبر است باید دید آنها بیشتر دعوت به تعبد می کنند یا ما. تعبد آنها مبتنی بر ترجمه های غربی است آیا آنها خط قرمز دارند یا ما. ما معتقدیم در همه مفاهیم می توانیم بحث کنیم همه ادله ها را بیاورند تا با هم بحث کنیم.

وی با اشاره به اینکه از خدا تا شیطان و از فرش تا عرش بیائید بحث کنیم، بیان کرد: مباحث استدلالی عرش را بیاورند تا مسائل فرشی در موردشان بحث می کنیم. اصولا اسلام همین را می خواهد با این تفاسیر سئوال این است که چه کسی نقلی برخورد می کند و چه کسی عقلی. آنها که می گویند متون ترجمه ای را دستکاری نکنید در واقع تعبد به غرب می کنند که در واقع جریان تعبد و عقل گرایی جریان خودشان است.کسانی که خود ترجمه زده هستند و می خواهند بحث، بحث تعبد و تعقلی باشد.

این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: ما می گوییم بیائید بحث عقلی کنیم در حالی که شما کل مجموعه را ترجمه کرده و به تعبد و تعقل رسیده اید. در واقع کسانی که خط قرمز می گذارند آنها هستند. تولید سخت است ولی ترجمه آسان است. ترجمه فکر نمی خواهد فقط حافظه می خواهد. ما دعوت به عقل گرایی می کنیم در حالی که آنها دعوت به حافظه گرایی می کنند آنها محافظه کار هستند. در واقع روشنفکر واقعی ما هستیم نه آنها، آنها متحجرند. مقوله دیگر منابع معرفت است بعضی ها خیال می کنند اگر علوم انسانی دینی را بخواهند تقویت کنند باید نقش عقل و تجربه را تضعیف کنند فکر می کنند اگرچه می شود بحث دینی تر می شود در حالی که این اشتباه است.

وی تأکید کرد: مشکل اصلی آنها این است که وحی را منبع معرفت نمی دانند. قرآن و حدیث در مورد انسان هر چه گفته است عقلی و تجربی است فقط چند درصد مطالبی است که با عقل و تجربه عادی بشری فهمیده نمی شود مثل مباحثی همچون معاد، آخرت، اثر و ابدیت بشر که به تنهایی با عقل و تجربه اثبات نمی شود و احتیاج به کمک فراعقلی دارد. سئوالی که پیش می آید این است که گزاره دینی چیست؟ که در دو مغالطه مطرح شده است. یکی مغالطه منابع معرفت یعنی وحی آری پس عقل و تجربه نه که مغالطه دین و سکولار است.

وی با اشاره به اینکه اصولا در علوم انسانی به چه نظریه ای سکولار و به چه نظریه ای دینی می گویند، یعنی اگر منبع معرفت را وحی اثبات کنیم ضمن اینکه ما معرفت را نیز با وحی اثبات می کنیم، اظهارداشت: فرض این است که ما از اول می گوییم ما با منبع عقل ، وحی را اثبات می کنیم. روش اثباتش شیوه های مختلف اثبات است که وحی در فلسفه و الهیات خاص بحث می شود و لذا اگر کسی بخواهد در حوزه علوم انسانی بحث کند حتما باید با الهیات و فلسفه و کلام آشنا باشد. در تمام مباحث علوم انسانی ریشه های شناخت علوم انسانی و معرفت شناختی در الهیات و فلسفه کلام موجود است. اگر کسی بخواهد با روش استدلالی بیان کند ریشه های معرفت شناختی آنجاست و الا باید ارجاع دهد.

این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: اصولا کسی که اصول را قبول ندارد نمی توان بر سر فروع با آن بحث کرد. کسی که معتقد به شریعت، آخرت و نبوت نیست نمی شود بر سر حقوق بشر بر آن بحث کرد چون اصولا تعریفشان از بشر فرق می کند. فهرست حقوق بشر آنها با ما متفاوت است هدف حقوقشان با ما فرق می کند. حقوق بشر در مبنای آنها لذت انسان است و در منابع ما کمال انسان. یعنی یک فلسفه حقوق بشر در اسلام مبنایش کمال است و مبنای فلسفه حقوق بشر در غرب از هر چه لذت می برید. این مبانی را باید حل کرد بعد باید در فروع بحث کرد. برخی می گویند ولایت فقیه باشد یا لیبرال دموکراسی. اصلا چه نیازی داریم به ولایت فقیه؟ مشکل ما توزیع قدرت است که در لیبرال دموکراسی حل شده است. اختلافاتی خارج از این گزاره ها مبانی و غایات و هدفی که تغییر می کند. ابتدا باید منابع و مبانی معرفت در علوم انسانی را مشخص کنیم.

 

رحیم پور ازغدی با بیان اینکه وحی منبع معرفت است، گفت: وحی وارث خطاناپذیر معرفت است. ممکن است در تفسیرش اشتباه کنیم ولی در اصلش نه. این را چطور ثابت می کنید مگر این تعبدی نیست؟ شما به یک ملحد در علوم انسانی باید با عقل، وحی را اثبات کنید. بخشی که در فلسفه و الهیات و کلام ثابت می شود. سهم وحی بدون نقل امکان ندارد. عقل در فقه اسلامی مشروعیت الهی دارد. آیا علوم انسانی تکیه اش بر عقل و نقل است. علوم انسانی اسلامی چهار منبع معرفتی دارد که انسان را بشناساند و درست توصیف و توصیه کند. وحی، عقل ، تجربه و شهود در بحث عقل هم حتی عقل ریاضی با عقل تجربی قابل مقایسه نیست خود عقل سطوحی دارد و اعتبارشان به یک اندازه نیست. جدا از قطع روانی یک قطع معرفتی داریم.در قطع معرفتی اگر شما برای مسئله ای یک برهان قطعی داشته باشید کافی است اما  اگر برای همان مسئله 9 برهان دیگر بیاورند یقین شما بیشتر می شود چطور در حوزه یقین معرفتی تاثیرگذار بود ولی در حوزه یقین روانشناختی تاثیرگذار نیست اما اگر برای حقیقتی 10 دلیل بیاورند که 9 دلیل از آن رد شود به لحاظ روانشناختی یک تکمیل نشده است ولی به لحاظ معرفتی هیچ اتفاقی نیفتاده چون همان یک برهان برای یقین و معرفت کافی است.

وی افزود: اگر با اصلاح پیش فرض های مبادی و غایات گزاره هایی تجربی و یا درونی یا عقلی حتی اگر از قلم یک ماتریالیست ملحد صادر شده باشد. گزاره عقلی گزاره دینی نیست و گزاره سکولار گزاره تجربی نیست بعضی فکر می کنند برای اثبات هر چیزی آیه و حدیث در همان موضوع مصداقی خاص بیان شود. آن مسئله دینی نیست و سکولار است که خود یک اشتباه است جریان نواخباری همچنین نگاهی دارد و اصولا اعتقاد دارند اگر چیزی برای آرامش و زندگی انسان لازم بود باید در روایات می آمد. مثلا اگر سرد کردن محل زندگی کولر در روایات نیامده است عرق ریختن یک نوع زندگی دینی است و سرد کردن اتاق سبک زندگی سکولار است و از لوازم مدرنیته است.

این کارشناس در ادامه سخنانش بیان کرد: برخی معتقدند اگر هنر و سینما یک مفهوم دینی است چرا در احادیث و آیات نیامده است. البته این نگاه اسلامی نیست کسانی که این حرفها را می گویند معمولا نه درس حوزوی خوانده اند نه با حدیث و اصول و فقه و فلسفه  آشنا نیستند. اصولا در این افراد دیده نمی شود کسی که با معارف اسلامی تخصصی کار کرده باشد و از موضع نقد غرب به غرب به قضیه نگاه می کند. در سینما و هنر قوه خیال دخالت می کند که یک نازله رحمانی است مسئله مهم چگونه مدیریت این قوه است. خیال، عالم برزخ بین عقل و حس است اگر خیال نباشد هیچ کنش و واکنش و ارتباطی بین نظر و عمل برقرار نمی شود مثلا از آیه ای که می گوید در خلق خدا تغییر و تبدیل نیست آنها این نتیجه را می گیرند که هر نوع دست بردن در عالم حرام است اصلا معنی این آیه این نیست باید این آیه را در کنار آیه های دیگر قرار داد لذا برخوردها در این موضوع گزینشی است. هر چیزی که در سنت نیست در نگاه اهل سنت بدعت است.

وی تصریح کرد: برخی به مدرنیته نیز این چنین نگاهی دارند این خلاف اولیات مباحث اصول فقه و منطق است. در واقع بدعت تغییر سنت است اگر کسی تعریف دین را عوض کرد و نامشروع را مشروع کرد و مشروع را نامشروع؛ این یک بدعت است. اگر کسی عملی را حکم الله دانست در حالی که حکم الله نیست بدعت است. این نظریه که علوم انسانی یا دینی است یا عقلی و تجربی درست نیست. دینی یعنی وحیانی، عقلانی و تجربی در کنار هم قرار بگیرد.

این کارشناس اذعان کرد: مغالطه بعدی نشان دادن و عیان کردن است. یعنی اگر علوم انسانی اسلامی داریم پس کجاست مگر علوم انسانی در غرب به سرعت اتفاق افتاده است . 4 الی 5 قرن یک وجدان جمعی نسبی متشتتی به تدریج شکل می گیرد. برخی سئوال می کنند 30 سال است می گویید علوم انسانی اسلامی؟ پس کجاست؟ این سؤال خیلی احمقانه است مگر خم رنگرزی است. تازه اگر نظام و نهادهای حمایتی و مسئول حمایت کنند جریانی شکل خواهد گرفت و از بین هر هزار نفر، عده ای نظریه پرداز پیدا می شوند و بقیه به آن نظریه ها شرح و حاشیه اضافه می کنند و به تدریج علوم انسانی شکل خواهد گرفت. در نگاه به علوم انسانی و توسعه آن واحد زمانی هر یک دقیقه معادل یک دهه است، البته اگر حمایتی صورت بگیرد تاکنون ما از مقامات رسمی نظام بیشتر مقاومت دیدیم تا حمایت این در حالی است که بعضی از آنها سواد کافی ندارند بعضی سواد دارند و می فهمند و مبارزه می کنند.

وی در پایان سخنانش تبدیل علوم انسانی به علوم انسانی اسلامی را مرهون سالها تحقیق و نظریه پردازی دانست و گفت: این امر به سرعت قابل انجام نیست.