چرا با صرف آن مبالغ هنگفت، فوتبال جواب نمی دهد ولی والیبال میگیرد؟
در ژن تیم ملی شکست ننوشتهاند. همانطور که تیم والیبال ما برای چندمین بار نشان داد پیروزی بر بهترین تیمها ممکن است اگر یادمان باشد رشد و توسعه یک مسیر همیشگی است
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- دکتر علی دادپی- همه نوشتهها برای تحلیل نیست، گاهی باید پرسشی را پرسید تا ببینیم آیا اصلا صورت مساله را درست متوجه شدهایم یا نه.
بهزودی تیم فوتبال ایران در جام جهانی برزیل به مقابله تیم آرژانتین خواهد رفت. بعد از بازی با آلمان در جام جهانی 96 این قدرترین تیمی است که تیم ایران به مصاف آن میرود. برای بسیاری از دوستداران فوتبال صرف صفآرایی در برابر این تیم کافی است. تیمی که لیونل مسی را در میان ستارگانش دارد و بازیکنان نیمکت ذخیرهاش از ستارههای فوتبال ایران پرفروغتر هستند.
خیلیها امید مساوی هم از این بازی ندارند و فقط به یک شکست آبرومندانه امید بستهاند. اگر هزینه رفتن به جام جهانی و سایر منابع صرف شده را در نظر بگیریم، بهنظر نمیرسد که یک شکست آبرومندانه نتیجه مناسبی باشد؛ ولی کسی انتظاری بیش از این ندارد.
حالا در همان کشور برزیل تیم ملی والیبال ایران به مصاف تیم برزیل که قهرمان جهان است، رفته است. در دور اول با اختلاف چند امتیاز یک بازی نزدیک و برتر را واگذار کرده است. در دور دوم اما تیم ملی ما بدون واگذاری حتی یک ست، حریف را در خانه خود و در برابر هزاران تماشاچی برزیلی در هم شکسته است. برخلاف فوتبال، والیبال ورزش محبوب ایران نیست و برخلاف کشتی ورزش سنتی کشور ما هم نیست. فدراسیونی معمولی دارد مانند فدراسیونهای دیگر که اولویتی هم در دریافت بودجه نداشته است. نه میلیاردها تومان خرج بازیکنانش میشود، نه تیتر اول روزنامههای ورزشی درباره دعواهای مدیران و مربیانش است. آدمهای کمی اسم تمام بازیکنان تیم ملی والیبال را میدانند، در حالی که آدمهایی که اسامی نیمکت ذخیره تیمهای لیگ فوتبال را حفظند بیشمارند.
این روزها همه ما این سوال را از خود میپرسیم چرا با صرف آن مبالغ هنگفت و این همه توجه رسانهای و این لیگ پرفروغ، فوتبال ما امیدش به یک باخت یک – هیچ در برابر یک تیم برتر است؛ ولی والیبال ما جواب میگیرد؟
برخلاف دوستانی که معمولا یک یا دو عامل را در هر حادثهای مسوول میدانند که این رویداد نتیجه مجموعهای از عوامل است. برخی از این عوامل محیطی هستند و گروهی دیگر عوامل درونزا. در مقایسه دو ورزش فوتبال و والیبال اولین نکتهای که به چشم میخورد متلاطم بودن فضای حاکم بر یکی و آرامش، حداقل ظاهری، محیط حاکم بر دیگری است. مربیان فوتبال و فوتبالیستهای کشورمان همیشه یا در حال جنجالآفرینی هستند یا در مرکز جنجالها قرار دارند. روسای فدراسیونهای فوتبال اگر کاری خلاف نظر ستارگان، مدیران یا حتی سیاستمداران متصل به فوتبال انجام دهند، باید آماده روزهای توفانی و دسیسه از درون سیستم خود باشند. در یک جا مسیر رشد را میتوان آهسته ولی پیوسته پیمود و در جای دیگر اختلالات بازار آنقدر هست که جایی برای پیوستگی باقی نمیماند.
محبوبیت فوتبال منافع فردی و هزینه فرصتهای شخصی را در این ورزش تا آنجا افزایش داده است که افراد به قیمت کاستن از نفع همگانی میکوشند تابع هدف خود را حداکثر کنند. در مقابل فوتبال والیبال قرار دارد. نمیخواهم بگویم در فدراسیون والیبال از رقابتهای شخصی و کوتهبینی خبری نیست، ولی حداقل بهنظر نمیرسد که این رقابتها بر کل ورزش تاثیر گذاشته باشند. برخلاف فدراسیون فوتبال که رئیس نیکسیرتش باید هر روز برای جنگ با یک اژدهای هفتسر زره بپوشد، فدراسیون والیبال، مربیان تیم و دستاندرکاران میتوانند بر ارتقای ورزش و تربیت تیم تمرکز کنند.
ورزشکاری که به تیم ملی والیبال دعوت نشود، معمولا نمیتواند خبرساز باشد و حامیان پرقدرتی هم ندارد که بخواهند در کار مربی اخلال ایجاد کنند؛ اما ورزشکاری که پیراهن تیم ملی را به تن نمیکند، میتواند از بیکیفیتی پیراهن تیم تا بیلیاقتی مربی و مسوولان خبرساز باشد و فضای حاکم بر کل ورزش فوتبال را تغییر دهد. منافع زیاد موجود در صنعت فوتبال باعث شده است تا کسی دیگر حواسش به هزینه رفتارش نباشد. جایی که والیبال میتواند متمرکز باشد، فوتبال باید هر روز دنبال یک توپ تازه از یک گوشه تازه بدود.
موفقیت امروز والیبال این نکته را به ما یادآور میشود که بازدهی سرمایهگذاریهای انجام شده در روند توسعه فقط وابسته به استعداد و پتانسیل نیست، بهرهوری در هر صنعتی علاوهبر تواناییها و استعداد موجود تابعی از شرایط محیطی و قطعیت موجود در بازار است. سرمایهگذاری ما در والیبال به پای سرمایهگذاری در ورزش فوتبال نمیرسد؛ ولی شرایط محیطی حاکم بر این ورزش و پیوستگی روند رشد آن بهرهوری بیشتر و بازدهی بالاتر را ممکن میکند. حرکت والیبال شاید لاکپشتی، ولی همیشگی بوده و پیوسته در مسیر رشد، راه خود را ادامه داده است تا امروز با شکست دادن قهرمان جهان در معرض توجه قرار گیرد. تغییرات محیطی و جنجالهای فراوان دنیای فوتبال این پیوستگی را ناممکن کردهاند.
فراموش نکنیم تیم ملی فوتبال ایران قرار نیست همیشه در فوتبال به آرژانتین یا آلمان ببازد؛ گرچه یک شبه هم نمیتواند به جایی برسد که توان پیروزی بر این تیمها را داشته باشد. بگذاریم کارش را بکند، رشد کند و بهتر شود تا روزی این تیمها را شکست دهد. در ژن تیم ملی شکست ننوشتهاند. همانطور که تیم والیبال ما برای چندمین بار نشان داد پیروزی بر بهترین تیمها ممکن است اگر یادمان باشد رشد و توسعه یک مسیر همیشگی است که لاکپشتها برنده آن هستند.
ارسال نظر