به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین، کتاب «من زنده ام» خاطرات دختری از نسل دهه 60 را روایت می‌کند که در دوران دفاع‌ مقدس با تمام ظرفیت عاطفی و عقلی خود به ‌عنوان امدادگر هلال ‌احمر در جبهه حضور پیدا می ‌کند، و در محاصره نیروهای عراقی قرار می ‌گیرد و به اسارت در می ‌آید و ...

خاطرات معصومه آباد از روزهای کودکی تا زمان اسارتش در اردوگاه‌های رژیم بعث عراق سال گذشته برای اولین‌بار روانه بازار کتاب شد.این کتاب در 555 صفحه منتشر شده که طی یک‌سال به چاپ چهل و یکم رسیده است. از این نظر «من زنده‌ام» یکی از آثار پرمخاطب و جذاب در حوزه دفاع مقدس در سال گذشته بوده است. این کتاب در هشت فصل با عناوین کودکی، نوجوانی، انقلاب، جنگ و اسارت، زندان الرشید بغداد، انتظار، اردوگاه موصل و عنبر و عکس و اسناد به چاپ رسیده است.

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، پیش تر در اولین جشنواره اسوه‌های صبر و مقاومت درباره این کتاب گفته بود: یکی از برنامه‌های رهبر معظم انقلاب این است که ضمن دعوت از چند تن از خانواده‌های شهدا پای صحبت‌ها و روایت‌های آنها می‌نشینند؛ در یکی از دیدارها که خانم معصومه آباد به همراه مادرشان حضور داشتند، بنده هم در این جمع بودم. در این دیدار مادر خانم آباد معامله خود با خداوند در جوار حرم حضرت معصومه (س) و آزادی خانم آباد از اسارت عراقی‌ها را روایت کرد و رهبر معظم انقلاب نیز به کتاب «من زنده هستم» خاطرات خانم آباد اشاره کردند و فرمودند: «بنده این کتاب را در 2 روز خوانده‌ام».

بنابراین گزارش، در بخشی از کتاب که رمزگشایی از نام کتاب هم هست می خوانیم:

«سلمان به من گفت: فقط قول بده گاهی با یه نوشته ما را از سلامتی‌ات مطلع کنی.
با ناراحتی گفتم: چی؟ نوشته؟... نه نمی‌تونم، من کاغذ و قلم از کجا گیر بیارم؟
گفت: چقدر برای دو کلمه نوشتن چانه می‌زنی. نمی‌خواد شاهنامه بنویسی، فقط بنویس: «من زنده‌ام».
روزی هم که در 12کیلومتری جاده آبادان به اسارت نیروهای بعثی درآمد، کاغذی از او به دست افسر عراقی افتاد که روی آن نوشته بود: «من زنده‌ام!»
در بازجویی، همین جمله کوتاه، شد یک رمز و سندی بر علیه معصومه!
پس از دو سال که از اسارت او می‌گذشت، صلیب سرخ یک برگ آبی به عنوان نامه فوری به او داد که روی آن فقط دو کلمه بنویسد و برای خانواده‌اش بفرستد. معصومه نوشت: من زنده‌ام... بیمارستان الرشید بغداد.
وقتی این نامه در بهار سال 1361 به دست برادرش «سلمان» رسید، با خود گفت: معصومه! چقدر تلاش کرده‌ای که همه لحظه و روز و خاطرات را در دو کلمه خلاصه کنی، دو کلمه‌ای که می‌خواستی با نوشتن‌شان به قولی که داده بودی وفادار بمانی: «من زنده‌ام...»

*

همچنین در بخشی دیگر از این اثر می‌خوانیم:

«وقتی ما را داخل گودال انداختند، برادرها جا باز کردند. روی دست و پای همدیگر نشستند تا ما دو تا راحت بنشینیم و معذب نباشیم. سربازهای عراقی که این صحنه را دیدند، به آنها تشر زدند که چرا جا باز می‌کنید و روی دست و پای هم نشسته‌اید و با اسلحه‌هایشان برادرها را از هم دور می‌کردند. نگاه‌های چندش آور و کش‌دارشان از روی ما برداشته نمی‌شد. یک‌باره یکی از برادرها که لباس شخصی و هیکل بلند و درشتی داشت با سر تراشیده و سبیل‌های پرپشت، بلند شد و با لهجه غلیظ آبادانی جواد را صدا کرد و گفت: هرچی گفتم راست و حسینی براشون ترجمه کن تا شیرفهم بشن!

رو به سربازهای بعثی کرد و گفت: به من می‌گن اسمال یخی، بچه آخر خطم، نگاه به سرم کن ببین چقدر خط خطیه، هر خطش برای دفاع از ناموسمونه. ما به سر ناموسمون قسم می‌خوریم، فهمیدی؟ جوانمرد مردن و باغیرت و شرف مردن برای ما افتخاره.

دست به سبیلش برد و یک نخ آن را کند و گفت: ما به سبیلمون قسم می‌خوریم. چشمی که ندونه به ناموس مردم چطور نگاه کنه مستحق کور شدنه.»

چهارمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاوت با رونمایی از تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «من زنده‌ام» نوشته معصومه آباد همراه خواهد بود. این مراسم به کوشش موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، سه‌شنبه، 27 خرداد 1393 از ساعت 17 تا 19 در فرهنگسرای اندیشه برگزار خواهد شد. در این مراسم از پدیدآورندگان کتاب‌های ادبیّات جهاد و مقاومت تجلیل و در حاشیه آن نمایشگاهی از تقریظ‌های مقام معظّم رهبری و آثار حوزه جهاد و مقاومت برپا می‌شود.

فرهنگسرای اندیشه در خیابان دکتر علی شریعتی، نرسیده به سیدخندان، بوستان هلال احمر واقع است.