پايگاه خبري تحليلي «پارس»- حمید داوود آبادی نويسنده آثار دفاع مقدس در تحليلي با عنوان «ايران از اسرائيل اسلحه مي خريد؟!» نوشته است: 

شايد اين سوال براي بسياري از شما هم پيش آمده باشد و در برخي كتابهايي كه نويسندگان آن غربي ها هستند، به اين نكته برخورده باشيد كه:

«رژيم جمهوري اسلامي ايران، در برهه اي از هشت سال جنگ خود در برابر عراق، از اسرائيل اسلحه و مهمات مي خريد.»

خب ظاهرا اين مسئله با اصلي ترين شعارهاي ايران در نابودي رژيم اشغالگر قدس، در تضاد است. جواب به اين سوال بسيار مفصل و مستند است، ولي براي اينكه خودتان بيشتر دنبال يافتن پاسخ صحيح تر برويد، فقط برداشتها و يافته هاي شخصي خودم را در اينجا مي نويسم. براي اطلاع بيشتر از برخي حوادث مربوط به اين مسئله مهم مي توانيد كتابهايي چون «سوداگري مرگ - نوشته كنت. آر. تيمرمن. چاپ انتشارات رسا – تهران» و «ماجراي مك فارلين – چاپ دفتر مطالعات جنگ سپاه پاسداران» و مقالات و كتابهايي را كه به حوادث سال 1364 و ماجراي سفر هيئت آمريكايي به سرپرستي «رابرت مك فارلين» به تهران را شرح داده اند، مراجعه كنيد.

و اما خريد اسلحه از اسرائيل:

در سالهاي 63 و1364كه اسرائيل در تجاوز به لبنان با شكست و عدم دستيابي به اهداف خود روبه رو شد، ناخواسته باعث شد تا جداي از رزمندگان فلسطيني كه از خاك لبنان اسرائيل را مورد حمله قرار مي دادند، گروهي از شيعيان لبنان براي مقابله با متجاوزين متحد شوند و اقدام به دفاع از خانه و كاشانه خود و حمله به قواي رژيم صهيونيستي كنند. در اين ميان آمريكا، فرانسه و ايتاليا، نيروهايي را به نام حافظ صلح براي برقراري آتش بس به لبنان اعزام كردند.

در اولين روزهاي حضور نيروهاي چند مليتي در بيروت، عملا ثابت شد كه هدف آنان فقط و فقط در امان نگه داشتن اسرائيل است كه با تقويت نيروهاي فالانژيست مسيحي، به مقابله با مسلمانان و فلسطيني ها پرداختند كه يكي از وحشيانه ترين اعمال فالانژها با همكاري اسرائيل، قتل عام زنان و كودكان فلسطيني و لبناني در اردوگاههاي «صبرا» و «شتيلا» در جنوب بيروت بود.

دخالت آمريكا در جنگ عليه مسلمانان كه از خانه و كاشانه خود دفاع مي كردند، باعث شد تا شيعيان كه توان مقابله با ناو غول پيكري مثل «نيوجرسي» را كه در سواحل بيروت مستقر بود و هر ساعت محله هاي شيعيان را با بمبهاي قوي و عظيمي كه به «فولكس پرنده» مشهور بودند، مي كوبيد، و قواي تا دندان مسلح چتربازان فرانسوي و تفنگداران دريايي مارينز آمريكا را نداشتند، براي فشار وارد كردن بر آمريكا جهت عدم دخالت در جنگ و عقب نشيني از خاك لبنان، اقدام به گروگانگيري تعدادي از عوامل اطلاعاتي سازمان «سيا» در لبنان بكنند. دو فقره از برجسته ترين اين گروگانگيري ها، ربودن «سرهنگ ويليام باكلي» و «سرهنگ هيگينز» در بيروت بود.

باكلي از اعضاي ارشد سازمان سيا در خاورميانه بود و اسارت او در دست «سازمان جهاد اسلامي» مي توانست براي آمريكا در بردارنده افشاي بسياري از اطلاعات سري باشد، و همين طور نيز شد.

باكلي در نواري ويدئويي به شرح اعمال تروريستي سازمان سيا در خاورميانه و بمب گذاريها و ترورهاي انجام شده توسط عوامل آمريكا پرداخت.

دولت ريگان كه از اين گروگانگيريها و اعترافات آنان دستپاچه شده بود، تصميم گرفت تا به هر نحوي كه شده با گروگانگيران وارد معامله شود. مسئولين امنيتي آمريكا دريافتند به لحاظ اينكه ربايندگان شيعه هستند، جمهوري اسلامي ايران بهتر مي تواند در اين ميان نقش واسطه را ايفا كند. لذا هيئتي از طرف «رونالد ريگان» رئيس جمهوري وقت آمريكا مامور شدند تا به هر وسيله اي كه شده، ايران را راضي كنند تا از گروگانگيران بخواهد كه جاسوسان را آزاد كنند.

آمريكا براي اينكه معامله هر چه نقدتر و فريبنده تر باشد، به همراه هيئت سياسي اي كه با گذرنامه هاي غيرآمريكايي و با اسامي مستعار به ايران آمده بودند و در ميانشان نيز برخي از مسئولين سرويس جاسوسي اسرائيل «موساد» حضور داشتند، هواپيماهاي «سي 130» حامل برخي مهمات را به عنوان پيشكش راهي ايران كرد.

«موشكهاي فونيكس» مخصوص هواپيماهاي «اف 14» كه ايران به هيچ وجه عددي از آن را در اختيار نداشت و بسيار زياد مورد نياز نيروي هوايي بود و «موشكهاي تاو» كه براي مقابله با حملات نيروي زرهي و تانك استفاده مي شود، برخي از مهمات ياد شده بودند.

براي تامين اين مهمات كه بايد با وجود قانون تحريم شديد تسليحاتي و اقتصادي ايران توسط دولت آمريكا، تامين و به ايران ارسال مي شد، يكي از دلالان بزرگ اسلحه به نام «منوچهر قرباني فر» وارد عمل شد و بدون اينكه ايران اطلاعي از منبع خريد مهمات داشته باشد، هواپيماهاي حاوي تجهيزات و مهمات را با اين عنوان كه از آمريكا ارسال شده اند، از «تل آويو» به تهران آورد.

پس از ناكامي آمريكا كه به لو رفتن سفر مخفيانه مك فارلين به ايران و مرگ باكلي و هيگينز به دست ربايندگان لبناني منجر شد، دشمنان قسم خورده ايران، براي سرپوش گذاشتن بر شكست سنگين همه جانبه خود كه به دادگاه كشيده شدن وزراي دفاع و خارجه آمريكا و بسياري از دست اندركاران دولت ريگان و سازمان سيا و همچنين مرگ دو عامل برجسته سيا را درپي داشت، اقدام به پخش اين شايعه كردند كه دولت ايران با اسرائيل رابطه داشته و مستقيما از رژيم صهيونيستي اسلحه و مهمات مي خرد. و جالب اينكه اولين كسي كه بر اين ادعاي پوچ صحه گذاشت «صدام حسين» رئيس حزب بعث و حاكم بغداد بود.