ماجرایی خواندنی از علامه عسکری؛روضه شهداى فیضیه و گریه اهل سنت
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی « پارس» ، یک کاربر شبکه اجتماعی نوشت:
یکى از حرکتهاى سیاسى و الهى علامه عسکری در طول دوران حیات با برکتش حمایت از نهضت انقلاب اسلامى از سالهاى آغازین تاکنون است. پس از حادثه فیضیه و به شهادت رسیدن جمعى از طلاب و فضلاى حوزه علمیه قم به دست رژیم سفاک و منحوس پهلوى، شاگردان مکتب جهاد و شهادت و دست آموختگان مدرسه استاد علامه عسکرى، در و دیوار بغداد را با شعارها و آیه شریفه: (و لاتحسبنّ الذین قُتلوا فى سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یُرزقون) ; « گمان مبرید کسانى که در راه خدا کشته شده اند مردگانند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان متنعم هستند. » تزیین کردند. در حسینیه علامه، مجلس ختمى در عزاى شهداى روحانیت برپاشد و علامه برفراز منبر به حمایت از نهضت بیدارى حوزه ها خطابه خواند و در عزاى شهداى فیضیه گریه کرد.
وقتى به بیت المقدس رفته بود، در آنجا نماز گزارد و آنگاه براى شنودگان روضه شهداى فیضیه را خواند.
در همان سالها، هنگامیکه به سفر حج مشرف شد، سعودیها مشغول افتتاح (الجامعة الاسلامیة) یا (دانشگاه اسلامى) بودند. بِن باز، علامه را دعوت به سخنرانى کرد و علامه برفراز منبر اوضاع مسلمانان الجزایر وفلسطین را شرح داد، آنگاه به بیان اوضاع ایران پرداخت و مصیبتى که روحانیت شیعه در حادثه فیضیه متحمل شده بود بیان کرد. در همان سفر، بعد از بازگشت از عرفات به همراه شهید عبد المنعم الشوکى به مسجد بزرگى که ابوالاعلى مودودى در آن سخنرانى داشت، رفته و روحانیت شیعه را معرفى مى نماید.
حضرت استاد خاطره آن روز را چنین بیان مى فرمایند:
« ابو الاعلى مودودى، آن روز در جهان اسلام خیلى مطرح بود و بدنبال نظریه خلافت اسلامى بود. او در سخنانش گفت: مسلمانها هشت چیز نیاز دارند تا به شوکت عصر نبوى باز گردند. مجرى جلسه، امام جماعت همان مسجد بود. من دوست همراه خود را فرستادم که بگو یکى از علماء بغداد مطلبى در تائید سخنان مودودى دارد. او رفت و گفت: « کبیر علماء بغداد» یعنى بزرگ علماء بغداد; و آنها فکر کردند که بنده عالِم سنى هستم. زیرا دوست همراه من چفیه داشت! من پشت تریبون در کنار ابو الاعلى که پیرمردى بود و نشسته بود، ایستادم و از او تعریف مختصرى کردم وگفتم کتابهاى او را خوانده ام و اضافه کردم به نظر من مسلمانها فقط سه چیز لازم دارند براى اینکه به شوکت عصر نبوى باز گردند:
اوّل: بررسى و شناخت سنت پیامبر (صلى الله علیه وآله) به معناى عام نه فقط صحیحین.
دوّم: وحدت مسلمانها و حمایت جدى از یکدیگر.
در اینجا روضه شهدا ى فیضیه را خواندم.
سوم: ایمان است; ایمانى مانند ایمان بلال، عمار، سمیّه و… آنگاه داستان شکنجه ها و مقاومت هاى آنها را در همین سرزمین حجاز گفتم و آن قدر جدّى و عمیق گفتم که خودم گریه ام گرفت و سنّى ها هم که اصلا گریه نمى کنند، ایستاده و نشسته به هق هق افتادند و گریه کردند و بعد از صحبت سرو صورت مرا مى بوسیدند. »
ارسال نظر