نظر متفاوت شاگرد امام درباره چندهمسری
مدیر گروه فقه و حقوق پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، مشروعیت همسر دوم را در شرایط امروز به گونهای جدی زیر سوال برد و با تأکید بر اینکه همسر دوم مصداق شکنجه همسر اول است، دیدگاهی جدید را در اینباره مطرح کرد.
به گزارش پارس به نقل از ایسنا مشروح گفت وگوی جماران با آیت الله موسوی بجنوردی در پی می آید:
* در استنباط شما از آیات و روایات با در نظر گرفتن عنصر زمان، بر اساس شرایط امروز آیا همسر دوم از منظر فقهی و شرعی می تواند مشروعیت داشته باشد؟ به طور کلی دیدگاه شما درباره راه حل های رعایت حقوق زنان در قوانین مرتبط با ازدواج چیست؟
قباله های ۱۲ شرطی ازدواج را من درست کردم. یکی از آن شروط را از کانون انگلستان - آمریکا گرفتیم، آن هم مبنی بر اینکه اگر مردی زنش را طلاق داد، باید نصف دارایی خود را به زن بدهد. در اروپا این طوری است که اگر زن طلاق داد، زن باید نصف دارایی خود را به مرد بدهد و اگر هم مرد طلاق دهد، او باید نصف دارایی اش را به زن بدهد که ما آمدیم و تنها بخش دوم آن را گرفتیم. یعنی اگر مردی زن خود را بدون عذر موجهی طلاق داد، باید نصف دارایی خود را که در زمان زناشویی تحصیل کرده است به زن بدهد. یادم هست آیت الله صافی گلپایگانی به ما گفتند این چه قانونی است که شما وضع کردید؟ این کار باعث می شود خانم ها کیسه بدوزند. ما در جواب گفتیم هدف ما از این کار، ابتدا کاهش آمار طلاق است و دوم اینکه زن خانه بعد از چند سال زندگی اگر طلاق بگیرد باید جایی برای زندگی داشته باشد. خوشبختانه آمارهای بعدی نشان داد که این کار ما سبب شد که طلاق کاهش چشمگیری پیدا کند.
مرحوم آقای گلپایگانی فرمود که بگذارید تا نصف. یعنی اینکه تا نصف دارایی خود را بدهد. الان هم اگر در پیش نویس های موجود نگاه کنید می بینید آن « تا» هست و کمی هم رنگش با باقی کلمات جمله فرق می کند.
مجلس قصد تصویب قانونی را داشت که با توجه به آن، مرد برای ازدواج دوم، دیگر نیاز به اجازه همسر اولش نداشت. من شدیدا با این قانون مخالفت کردم و گفتم این کار برای همسر اول مصداق شکنجه است و شبهه شرعی هم دارد. قرآن می فرماید در صورت برقراری عدالت می توانید همسر دیگری اختیار کنید. حال من از شما می پرسم مرد ۵۰ ساله ای که زن ۲۰ ساله می گیرد، می تواند بین این دو عدالت برقرار کند؟
ببینید ما وقتی که از حقوق زن در اسلام سخن می گوییم، حرف هایی جدی داریم. من معتقدم که هیچ مردی نمی تواند دو تا زن بگیرد. این تعدد زوجات برای سرپرستان یتیمان است. قرآن می فرماید « شما سرپرستان یتیمان مبادا کالای خوب را برای خودتان بردارید و کالای بد را برای یتیمان بگذارید» و در ادامه نیز می فرماید « ای سرپرستان یتیمان اگر خوف دارید و می ترسید از اینکه (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم پوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید تنها یک همسر بگیرید… »
اما باید توجه کنید که این اصلا به ما ربطی ندارد که بتوانیم دو، سه یا چهار تا زن بگیریم. این تعدد زوجات مربوط به سرپرستان یتیمان است. فراموش نکنیم که باز هم در ادامه همان آیه خداوند می فرمایند « اگر در مورد آنها هم نمی توانید عادل باشید، یکی بیشتر نمی توانید بگیرید. » ببینید اگر دومی را گرفتید، اولی باطل است چون در مقام حکم وضعی تعریف می شود و نه حکم تکلیفی. به خدا قسم اسلام غریب است. متاسفانه با شهوات خودمان تفسیر به رای می کنیم و همین سبب پیدایش اشکالات می شود.
* اما موضوع تعدد زوجات بهانه ای به دست برخی داده تا آن را امری مذهبی توصیف کنند.
تعدد زوجات در صدر اسلام برای مسائل شهوت رانی نبوده است بلکه تماما ازدواج های سیاسی بوده است و از هر قبیله ای یک همسر اختیار می کردند، آن هم به خاطر حمایت آن قبیله از ایشان. چون در عرب رسم است که هر کس از قبیله شان همسر بگیرد از او حمایت می کنند. اگر پیامبر (ص) این کار را نمی کرد همان اول شهید می شد. پیامبر برای حفظ جانش از ۹ قبیله زن گرفت.
اما تنها همسری که پیامبر نامش را به زبان می آورد و اشک می ریخت، حضرت خدیجه (س) بود. حضرت خدیجه ۸۰ هزار شتر برای حمل کالا داشت و تمام تجارت شبه جزیره عرب را انجام می داد. ایشان تمام اموالشان را در راه اسلام دادند و وقتی فوت کردند، کفن نداشتند. این را بدانید که اگر اموال حضرت خدیجه نبود، اسلام شکل نمی گرفت. بنده به صراحت به شما بگویم که اسلام بر پایه شمشیر حضرت علی (ع) و اموال حضرت خدیجه (س) بنا شد.
اجازه بدهید در ستایش حضرت خدیجه یک روایت کاملا صحیح به شما بگویم. هر وقت جبرئیل حامل وحی برای پیغمبر بود، حامل سلام هم از طرف خداوند برای خدیجه بود. شما نمی دانید اینکه خداوند به حضرت خدیجه سلام می رساند، چه مقامی است. این همسر پیامبر بود و باقی تماما ازدواج های سیاسی محسوب می شد.
* عوامل افزایش آمار طلاق چیست؟
فقر و مشکلات جنسی، دو عامل اصلی افزایش طلاق ها به شمار می روند. به گفته کارشناسان، ناتوانی جنسی مردان و عدم اشباع غریزه زنان، به درگیری های خانوادگی دامن می زند که یکی از مهم ترین عوامل افزایش طلاق است. بالا رفتن انتظارات مالی نیز یکی از علل فروپاشی زندگی محسوب می شود و به طور کلی بخش عمده ای از طلاق ها در جامعه امروز ما به مسائل مالی برمی گردد.
ارسال نظر