مرثیهای برای محلههایی که دیگر نیستند/ بچه کدام محلهای؟
محلهای که میتوان در آن زیست، بهدنیا آمد، کار، تحصیل و ازدواج کرد و حتی مرد. برای محله ٥ خصوصیت تعریف شده است
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- بچه کدام محلهای؟ این پرسشی بود که قدیمترها ٢ نفر که میخواستند باب آشنایی را با هم باز کنند از هم میپرسیدند و بعضا اگر اهل یک محله یا محلهای مجاور بودند، احساس تعلقی پایدار پیدا میکردند و در مرام و معرفت نسبت به هم هیچ کم نمیگذاشتند. محله یکی از عناصر بسیار مهم شهری در شهرسازی گذشته ایران بوده که غفلت از آن در سالهای اخیر مشکلات فراوانی را در همه عرصهها (اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) ایجاد کرده است. اکنون دیگر اصلا از محله خبری نیست. بچهها متولد بیمارستانها هستند و ساکن قوطیهای فشرده شدهای به نام آپارتمان در یک باریکه به اسم خیابان یا یک مجموعه به اسم شهرک. گاه نیز عارمان میآید که نام خیابان و کوچه محل زندگی جدیدمان را بگوییم و به آنجایی که خانه پدری است، اشاره میکنیم. گویی اصالت را نزد پدران و مادران خود جا گذاشتهایم!
محله در قانون تقسیمات کشوری، به مجموعه ساختمانهای مسکونی و خدماتی گفته شده است که ساکنان آن، از لحاظ بافت اجتماعی، خود را اهل آن محل میدانند؛ لیکن در مفهوم عام، محله عبارت است از منطقهای قراردادی با تجمع گروهی از مردم با روابط اجتماعی مستقیم و نزدیک که امکانات رفاهی و گذران اوقات فراغت در آن تنها برای رفع نیاز ساکنان تهیه و تدارک میشود. بهعنوان نمونه تهران قدیم از ٤ محله تشکیل شده بود به نامهای سنگلج، اودلاجان (عودلاجان)، بازار و چالهمیدان و در زمان ناصرالدینشاه قاجار چندین محله تازه در تهران ساخته شد به نامهای ارگ، چاله حصار، خانیآباد، جوادیه، قناتآباد، پاچنار، پامنار، یافتآباد، گار ماشین، گود زنبورکخانه، صابونپزخانه، گود عربها و دروازه قزوین.
لابد میپرسید ویژگیهای محله چیست؟ محله مکانی است که مردم در آن احساس راحتی میکنند و جامعه محلی یا اجتماع به گروهی از مردم اطلاق میشود که در مکان معینی ساکن هستند و میان آنها روابط مستقیم براساس تعلقات سرنوشت و هویت مشترک وجود دارد. محلهای که میتوان در آن زیست، بهدنیا آمد، کار، تحصیل و ازدواج کرد و حتی مرد. برای محله ٥ خصوصیت تعریف شده است:
١- مبنای شکلگیری محله عموما براساس
تقسیم بندی نژادی، قومی، خویشاوندی یا دینی بود و در بسیاری موارد، همین امر برای نام گذاری بر محله مورد استفاده قرار میگرفت.
٢- هر محله دارای گروهی فضا بود که به آن محله نوعی استقلال نسبت به محلههای دیگر میداد و عمدتا شامل فضاهای اصلی شهر، مانند بازار محلی و مغازهها بود.
٣- محله در ساخت خود تأثیرپذیری از عوامل اقلیمی، اقتصادی و سیاسی را نشان میداد.
٤- محلهها عموما دارای یک ساختار سیاسی و مدیریتی بودند که در یک مجموعه ساختاری بزرگتر قرار میگرفت.
٥- محلهها از لحاظ حجم و عناصر تشکیلدهنده خود، بسیار متفاوت بودند. همچنین در شهرهای سنتی ایران، نواحی مسکونی به محلات مختلف و مجزا تقسیم میشدند. افراد با علایق مشابه یا سوابق یکسان در محلات خود برای راحتی، حمایت و امنیت بیشتر گروهبندی میشدند.
در شهرهای کوچک، به علت تجانس فرهنگی، اساس تقسیمبندی محلات بر حرفه و شغل یا مبدأ و خاستگاه متفاوت بود. بنابراین همواره رشتهای مشترک وجود داشت که میشد اعضای ساکن محله را به آن منسوب کرد. در شهرهای سنتی، امکان اینکه افراد فقیر از غنی جدا شوند بسیار کم بود، اکثر مردم با طبقات اجتماعی متفاوت با هم زندگی میکردند.
از دیگر خصوصیات محلهها در گذشته، برگزاری آیینهای اجتماعی و مذهبی بود که بیشتر در مسجد و تکیه محل برپا میشد و درواقع باعث برقراری نوعی پیوند نزدیک میان اهالی محل و علاقه خاص نسبت به محلهشان میشد. مرکز محله مظهر بیشترین تماسها و تجمع افراد هر محله محسوب میشد.
هر محله در تأمین نیازهای خدماتی و اجتماعی دارای نظامی تقریبا مستقل بود و تأسیسات و تجهیزات موردنیاز اهالی را در خود جای میداد. این نهادها و تجهیزات از نظر کالبدی در فضایی قرار میگرفتند که در حد امکان، بهترین نحوه دسترسی را برای اهالی فراهم میآوردند. به همین ترتیب، مرکز محله مکان استقرار آنها بود و در محل تقاطع راههای اصلی محله و در اغلب موارد در مرکز فیزیکی محله شکل میگرفت. بهطورکلی محله چندین نیاز اهالی را برطرف میکرد: نیازهای ارتباطی، نیازهای مدیریتی و نیازهای حمایتی. همچنین محله سیمای خاص خود را داشت که در کل، به شهر هویت میبخشید. محله از تجمع و پیوستگی، معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد غیررسمی میان گروهی از مردم به وجود میآمد. ویژگی مهم و مثبت محله، داشتن نوعی روح جمعی بود که مظاهر آن، وحدت و پیوستگی افراد به یکدیگر و احساس یگانگی و نیز آمادگی برای مساعدت و همکاری در راه حفظ شعار محله و بهبود اوضاع آن بود.
اما چه شد که دیگر از محلههای قدیمی خبری نیست؟ با تحولات سریع دوران معاصر، ورود به مرحله گذار و تغییر زیربناهای معیشتی و روابط اجتماعی، این فعالیت به هم ریخت. تقریبا اصول شهرسازی در شهرهای ایران رعایت نشده است. بیشتر شهرها یا شهرکهایی که مسکن مهر در آنها قرار گرفتهاند؛ یا در گذر جاده ا صلیاند، بهگونهای که جاده اصلی وارد شهر شده و بعد از شهر خارج شده است و دوباره به جاده اصلی میرسیم؛ یا در فضایی بدون توجه به عنصر محله بنیان نهاده شدهاند. در گذشته جهت مدیریت آبادانی، پاکسازی و ایجاد امنیت و... از اهالی محله مشارکت میخواستند و در تمام مسائل مربوط به محله، نقش شهروندان حایز اهمیت بود، ولی به مرور این نقش از مردم گرفته شد و ساکنان محلهها از هویت خاص محله خود تهی شدند. در چنین وضعیتی، شهروندان خود را منفعل و جدا از محله و شهر احساس میکردند و همچنین مسائل شهر در غیبت شهروندان اداره میشد. در این بین، محلهها و شهر وضع ناپایداری مییابند و تعهد در این جامعه، بهعنوان فرصتی برای با فضیلت شدن و خدمت به جامعه تلقی نمیشود. سوال این است که آیا دوباره محلهها به شهرها بازمیگردند؟ و پاسخ این است که احتمالا هرگز! اما کارکردهای محلهای را شاید بتوان زنده کرد. اما چگونه؟
ارسال نظر