اقداماتی که بجا نبود: از نیویورک تا ژنو
مذاکرات ژنو مذاکراتی بسیار حساس است. در این مذاکرات است که سنگ بنای مسیر آینده مذاکرات ایران و غرب چه درباره مسئله هسته ای و چه درباره مسائل دیگر گذاشته خواهد شد.
به گزارش پارس ، متن یادداشت اختصاصی تسنیم با عنوان « داستان اقداماتی که بجا نبود: از نیویورک تا ژنو» به قلم مهدی محمدی به شرح ذیل است:
تکلیف مصداق یابی اقداماتی که در نیویورک بجا نبود، هر چه باشد، یکی از مهم ترین سوال هایی که اکنون باید به آن پاسخ داد این است که چه ضمانتی وجود دارد این اقدامات در مذاکرات ژنو تکرار نشود؟
سخنان هفته گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره مذاکرات آقای رییس جمهور و تیم وی در نیویورک، حاوی دو نکته عمده بود. نخست اینکه نظام جمهوری اسلامی به این تیم اعتماد دارد و دوم اینکه البته برخی اقدامات هم در نیویورک انجام شده که بر خلاف یا فراتر از اختیارات تیم مذاکره کننده بوده است. هفته گذشته بحثی میان آقای ظریف و برخی چهره های اصولگرا درگرفت در این باره که مصادیق اقدامات مذکور در نیویورک چه بوده است. اگرچه آقای ظریف اظهارات منتسب به خود در این باره را تکذیب کرده ولی نشانه های زیادی وجود دارد که ثابت می کند طولانی شدن مکالمه تلفنی کری-ظریف و تماس تلفنی روحانی با
اوباما اصلی ترین مصادیق اقداماتی است که بجا نبوده است.
یکی از مهم ترین نگرانی ها این است که تیم مذاکره کننده در ژنو هم – همانند نیویورک- درباره اختیارات و مجوزهای خود دچار سوء تفاهم باشد و روند انجام اقدامات فوق تداوم یابد. البته جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره که نظام به تیم مذاکره کننده اش اعتماد دارد، به اندازه کافی اطمینان بخش هست که ما را متقاعد کند در ژنو به لحاظ راهبردی، اقدام نابجایی رخ نخواهد داد ولی در سطح تاکتیکی و مذاکراتی – یعنی آن بخش از رفتار دیپلماتیک که لزوما در سطوح بالای نظام مورد توافق قرار نمی گیرد و همه جزئیات آن هماهنگ نمی شود- همچنان نگرانی هایی وجود دارد.
اجازه بدهید بنا را بر این بگذاریم که مجموعه اطلاعات موجود در این باره که رهبرمعظم انقلاب اسلامی از دو مسئله طولانی شدن مذاکرات وزرای خارجه ایران و امریکا و مکالمه تلفنی روحانی- اوباما گلایه مند بوده اند معتبر است. سوال مهم دراینجا این است که چرا این اقدامات بجا نبوده است؟ برای پاسخ دادن به این سوال هیچ راهی بهتر از مراجعه به مجموعه اصول راهبردی که ایشان همواره بر اساس آن مسئله ایران- امریکا را ارزیابی می کنند نیست. بر این مبنا:
۱- تیم دکتر روحانی فقط تا جایی مجوزتماس با امریکا را دارد که به حل مسله هسته ای ایران کمک کند. ایران هیچ برنامه ای برای تجدید نظر در روابط دو جانبه خود با امریکا ندارد. لااقل فعلا اینگونه است. قرائن نشان می دهد امریکایی ها هم اراده و برنامه ای برای عادی سازی روابط دو جانبه با ایران ندارند. این دو اقدام در واقع به معنای فراتر بردن تماس با امریکا از « حداقل های ضروری» و تلاش برای پل زدن میان دو مسئله کاملا مجزای روابط دو جانبه ایران و امریکا و مسئله هسته ای بوده و به همین دلیل بجا دانسته نشده است.
۲- تداوم تماس های نزدیک، مغایر دو کلیدواژه اصلی رهبری در تحلیل روابط با امریکاست: این دو کلید واژه یکی بدبینی به امریکاست و دیگری غیر قابل اعتماد بودن امریکا. پس از بازگشت دکتر روحانی از نیویورک آشکارا می توان دید که کسانی تلاش می کنند بذرخوش بینی به امریکا را در ذهن افکار عمومی بکارند. این امر علاوه بر اینکه به لحاظ دیپلماتیک و مذاکراتی مضر است و احتمال رودست خوردن از حریف را افزایش می دهد، توقع افکار عمومی از مذاکرات را هم به نحو غیر منطقی افزایش می دهد و عملا تیم مذاکره کننده را تحت فشاری خرد کننده هم از سوی افکار عمومی داخلی و هم از طرف غرب قرار می دهد. این دو
تماس در نیویورک از جمله به این دلیل نابجا بوده است که بوی خوش بینی به امریکا را می دهد.
مذاکرات ژنو مذاکراتی بسیار حساس است. در این مذاکرات است که سنگ بنای مسیر آینده مذاکرات ایران و غرب چه درباره مسئله هسته ای و چه درباره مسائل دیگر گذاشته خواهد شد. بنابراین شاید مهم ترین توصیه برادرانه ای که می توان اکنون به تیم مذاکره کننده هسته ای کرد این است که از مجوزها و اختیارات خود کاملا ابهام زدایی کنند تا دوباره داستان اقدامات مشابه که می تواند به اعتبار مذاکراتی آنها در مقابل گروه ۱+۵ به شدت ضربه بزند تکرار نشود.
ارسال نظر