به گزارش پارس به نقل از کیهان، خاتمی در مصاحبه با نشریه اندیشه پویا و درباره طرح ایده گفت وگوی تمدن ها می گوید: من قبول دارم که در این امر، تنهای تنها بودم. نمی خواهم بگویم کسی در داخل با گفت وگوی تمدن ها دشمنی داشت، اما حداقل توجیه نشده بود که این راه، درست است. شاید اشکال از ما بود که در داخل توجیه نکرده بودیم. به خصوص جریاناتی وجود داشتند که به این موضوع، ابزاری نگاه می کردند و می گفتند طرح این موضوع انحراف از اصول انقلاب است؛ چون ما باید در مقابل دنیا تا آخرین نفس بایستیم؛ در حالی که گفت وگوی تمدن ها می گفت بایستید، اما منطقی بایستید.

نمی گفت از منافع بگذرید، ولی می گفت با منطق حرف بزنید و افکار عمومی دنیا را با خود همراه کنید.
خاتمی البته به دلایل کاملا روشن توضیح نمی دهد که چرا اولا ادعای گفت وگوی تمدن ها سر از لابی ها با اتاق فکرهای آمریکایی- صهیونیستی و ملاقات های مخفیانه درآورد و ثانیا چرا اساسا بی اعتبار شد؟ در واقع خاتمی تنها ماند چون دولت آمریکا با وجود چراغ سبز برای تصویب سال گفت وگوی تمدن ها در سازمان ملل در همان سال به شکلی یاغیانه به افغانستان حمله کرد و به اشغالگری و جنایت در این کشور پرداخت و با وجود بهره گرفتن از کمک های دولت اصلاحات و وزارت خارجه آن، ایران را جزو محور شرارت معرفی کرد.


خاتمی همچنین مغالطه کرده و گفته که کسانی در داخل« می گفتند ما باید در مقابل دنیا تا آخرین نفس بایستیم. » چه کسی این حرف بی ربط را دهان خاتمی گذاشته و اصلا کجا چنین سخنی گفته شده اما او باید پاسخ دهد که آیا معنای خوش خدمتی آمیخته با تحقیر نسبت به آمریکا، رفتاری منطقی و اصولی بود؟ و آیا گلایه بعدی خاتمی از آمریکایی ها، جبران آن کوتاهی بود یا باعث نرم شدن دل مستکبران شد؟ !