به گزارش پارس، حسین آشنا در یادداشتی با این مقدمه در تبیان نوشت: « وقتی در انتخابات ۲۴ خرداد امسال حسن روحانی با شعارهای اعتدال و تدبیر و امید انتخاب شد، دو اولویت که هم از دغدغه برای حل مشکلات اساسی کشور و هم از شعارهای اصلی طیف روی کار آمده برآمده بود، به عنوان مهم ترین برنامه های دولت یازدهم و البته مهم ترین انتظارات مردم از دولتمردان مطرح می شد؛ اقتصاد و دیپلماسی.

اقتصاد با تاکید بر لزوم کاهش فشار بر مردم، رفع موانع تولید و بطور کلی کسب و کار، ساماندهی وضعیت دخل و خرج کشور، کاهش وابستگی به نفت و در نهایت بازگشت اقتصاد کشور به مسیر درست و عقلانی در اولویت برنامه های دولت تدبیر و امید قرار گرفت و مصوبات هیات وزیران در حوزه هایی نظیر کشاورزی و صادرات و واردات موید عزم جزم دولت برای درمان این بیماری مزمن کشور بود.

کمی که اقتصاد و اقتصاددانان آرام گرفتند، دولتی که یک حقوقدان دیپلمات ریاستش را بر عهده داشت، کلید را به درهای بسته دیپلماسی انداخت تا شاید بتواند هم از تاثیرات مثبت یک سیاست خارجی پویا در اقتصاد کشور بهره ببرد و هم با دور کردن تهدیدات، تنش های داخلی و خارجی کمتر کند.

البته فعال شدن حوزه دیپلماسی در دولت یازدهم، در طول اقتصاد قرار نداشت بلکه هم عرض و همسنگ با آن و شاید حتی کمی زودتر از آن آغاز شد. خیل عظیم پیام های تبریک از سوی عالی ترین مقامات کشورهای مختلف جهان، به ویژه از سوی مقامات کشورهای اروپایی، نویدبخش بهبود روابط ایران و جهان بود. حتی بعدا اعلام شد که گستره این تبریک ها فراتر از اینها رفته و باراک اوباما رییس جمهور آمریکا نیز انتخاب حسن روحانی را تبریک گفته و روحانی نیز پاسخ نامه اوباما را داده است.

معرفی دیپلماتی کارکشته همچون محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه، اتخاذ رویکرد صلح طلبانه و تعامل جویانه در ادبیات رییس جمهور و وزیر خارجه اش، پرهیز از بکار بردن « الفاظ محرک» در عرصه سیاست خارجی و در ادامه، کتمان نکردن تبادل نامه میان روحانی و اوباما و برنامه دیدار ظریف و ویلیام هیگ - وزیر خارجه انگلیس - همگی نشان می داد که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تغییراتی - حداقل نسبت به هشت سال گذشته - در حال رخ دادن است.

نه فقط در زمانی که خبر نامه نگاری اوباما و روحانی منتشر شد و واکنش های چندان تندی در داخل کشور به دنبال نداشت، این احساس تغییر بیشتر شد بلکه پس از بیانات اخیر مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان سپاه به یقین تبدیل گشت؛ یقین از وزش نسیم اعتدال در حوزه سیاست خارجی.

رای اعتماد بالای مجلس به ظریف، فعال شدن علی لاریجانی در عرصه سیاست خارجی که همزمان با دیپلماسی پنهان اما فعال دولت برای کاهش احتمال حمله نظامی به سوریه پی گرفته شد، سپردن مذاکرات هسته ای به وزارت امور خارجه و شخص وزیر - که با توجه به گره خوردن این مساله به منافع ملی، طبیعتا با هماهنگی رهبر انقلاب صورت گرفته است - سخنان اخیر هاشمی رفسنحانی مبنی بر اینکه" سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست" و اینکه" در دیپلماسی اعتدال، بن بستی وجود ندارد" ، سکوت برخی افراد و طیف ها که قاعدتا نباید از بهبود رابطه ایران و غرب یا پیگیری سیاست گفت وگو از سوی دولت اعتدالگرا خرسند باشند و در نهایت، طرح راهبرد « نرمش قهرمانانه» از سوی مقام معظم رهبری بیانگر این مساله است که رییس جمهور و مجموعه دولت در مسیر این تغییر تنها نیستند.

اما موضوع به همین حمایت ها یا فعالیت ها در داخل و خارج دولت محدود نمی شود. برخی مخالفان، ساز مخالف خود را کوک کرده اند تا به وقتش بنوازند و برخی هم نواختن را از همین حالا آغاز کرده اند.

با وجود مخالفت های پنهان و آشکار، هر روز که می گذرد بیشتر از احتمال دیدار اوباما و روحانی سخن گفته می شود. هیچ یک از مقامات رسمی دو کشور تایید نکردند که برنامه از پیش تعیین شده ای در این راستا وجود دارد اما بسیاری از رسانه های غرب و به ویژه خود آمریکا گمانه زنی های مختلفی را در این باره مطرح کردند. همزمان، حسن روحانی در گفت وگویی با شبکه ان. بی. سی آمریکا، ضمن اینکه لحن نامه اوباما را سازنده خواند، گفت: « دیدار با اوباما در دستور کار من نیست ولی هر چیزی در دنیای سیاست امکان پذیر است؛ البته بسته به شرایطی که به وجود می آید. »

از سوی دیگر، مخالفان بیکار ننشسته اند. به گفته رسانه های اسرائیلی، نخست وزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرده است که برای خنثی کردن آثار مثبت تلاش های حسن روحانی در نیویورک، برنامه ای تدارک دیده و آن را" برنامه مقابله با لبخند روحانی" خوانده است. در همین راستا، نتانیاهو می کوشد با انجام دیدارهای مختلف در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل به این هدف خود نائل شود.

گفته می شود ممکن است برخورد روحانی و اوباما در حد سلامی و دست دادنی باشد. گفته می شود ممکن است برای شروع یک ارتباط، مقاماتی پایین تر از حد روسای جمهور دو کشور با هم دیدار کنند اما جدا از اینکه موافقان و مخالفان چه می گویند یا اینکه در نهایت در متن و حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل بین « حسن روحانی» و « باراک حسین اوباما» دیدار و برخوردی رخ می دهد یا خیر، باید نظرمان متوجه اتفاق مهم تری باشد.

باید پذیرفت که چند سالی هست که باب گفت وگو میان ایران و غرب و حتی تعامل با بسیاری از کشورهای غیرغربی یا بسته یا نیمه بسته شده است. حالا به نظر می رسد که اتفاقات جدیدی در حال رخ دادن است؛ اتفاقاتی که بخش مهمی از آن فعلا در حد گمانه زنی است و حتی سخنرانی رییس جمهور در اجلاس سازمان ملل نیز هنوز انجام نشده است اما یک وجه مهم کار تا همین جا مشخص شده است و آن اینکه هم ایران و هم غرب می خواهند از گذشته درس بگیرند.

حسن روحانی عازم سفر نیویورک است تا در مقر سازمان ملل برای جهانیان سخنرانی کند؛ سفری که محمود احمدی نژاد هر بار اصرار داشت برود اما هیچگاه اصرار نداشت که رفتنش آثار مثبتی هم داشته باشد. »