به گزارش پارس به نقل از خراسان: پاسخ بخش اول سوال چندان دشوار نیست چرا که تقریبا همگان برداشت هایی از فرصت هایی که استفاده از ادبیات نرم در ایجاد ارتباط مناسب با طرف های مقابل ایجاد می کند دارند، حتی براساس برخی الگوها که عرصه دیپلماسی را عرصه چانه زنی ها می دانند و قواعد پیشنهادی خود را براین اساس از میان تجربه های زندگی جاری تنظیم می کنند، بسیاری از مردم در زندگی های روزمره خود دیده یا چشیده اند که استفاده از روی خوش تا چه میزان می تواند در حل بسیاری مسائل راه گشا باشد. با این وصف روی کارآمدن آقای روحانی مجموعه ای از فرصت ها را پیش روی سیاست خارجی جمهوری اسلامی گذاشته است که برای دولت آقای احمدی نژاد ناممکن به نظر می رسید یا حداقل سخت به دست می آمد مهمترین این فرصت ها امکان شنیده شدن حرف های اصلی جمهوری اسلامی و تعامل با بسیاری از کشورهای دنیا است که پیش از این امکانش سلب شده بود چرا که به دلیل تصویری که در فضای رسانه ای علیه ایران ایجاد شده بود بسیاری کشورها به سادگی حاضر نبودند حرف های منطقی و اصولی ما را بشنوند اما با تغییر رئیس جمهور به خصوص آمدن آقای روحانی این فرصت ایجاد شده است که ایران بتواند مواضع و حرفهای منطقی اش را به گوش بسیاری از کشورهای دنیا برساند اهمیت این فرصت به گونه ای است که صاحب نظران و تصمیم سازان باید راهبردهای عملیاتی روشنی برای استفاده از آن طراحی و اجرا کنند در همین راستا پیشنهاد مشخصی دارم که انشاءالله در یادداشتی دیگر ارائه خواهم کرد اما اجازه بدهید در این مجال اندک به بخش دوم سوال بپردازیم و تاکید کنیم همانطور که انتخاب ادبیات نرم فرصت های مهمی پیش روی ما می گذارد اما نه تنها صرفا با « لبخند» نمی توان همه مسائل را حل کرد بلکه فراتر از آن تمرکز بر این راهبرد می تواند لطمه های جبران ناپذیری به منافع ملی کشور بزند.

باید توجه داشت که انتخاب ادبیات نرم به خودی خود موضوعیت ندارد بلکه ابزاری است برای رسیدن به منافع بیشتر با هزینه های کمتر و طبیعی است اگر در شرایطی این رویکرد باعث هزینه بیشتر یا منافع کمتر شود باید نسبت به آن تجدیدنظر کرد اصول چانه زنی ایجاب می کند که شما گاهی نرم سخن بگویید و گاهی تند؛ گاهی تاکید بر ادامه مذاکره کنید، گاهی میز مذاکره را با اعتراض ترک کنید؛ گاهی مستقیم مذاکره کنید گاهی واسطه تراشی کنید و… شاید مثالی موضوع را بیشتر روشن کند تصور کنید اگر شما در حل اختلاف خود با فردی بعد از این که با این نیت که از زیادشدن اختلاف جلوگیری کنید و برای حل شدن دوستانه مشکل به وجود آمده، رفتار نرمی از خود نشان دادید اما واکنش های طرف مقابل تان به گونه ای بود که شما را به این جمع بندی رساند که نرم سخن گفتن باعث می شود طرف مقابل از لبخند شما به غلط برداشت کند موضع شما از سر ضعف است به همین دلیل بر مواضع غیرمنطقی خود پافشاری بیشتری خواهد کرد و احیانا به زیاده خواهی روی خواهد آورد، آن گاه منطق چانه زنی حکم می کند که شما شیوه خود را تغییر دهید و استفاده از ادبیاتی تند را درپیش گیرید و حتی در صورت لزوم با تهدید به قطع مذاکره، آمادگی تان را برای پذیرش هرپیامدی به طرف مقابل اعلام کنید و به این شیوه نشان دهید که در موضع ضعف نیستید. انتخاب شیوه برخورد تند توسط شما با این هدف صورت می گیرد تا طرف مقابل تان را برای مذاکره ای منطقی آماده کنید. اینجا شما راهبرد « اخم» را جایگزین راهبرد « لبخند» کرده اید چرا که برایتان مشخص شده است که در چنین شرایطی موضع صریح و تند برای حل مساله کمک بیشتری می کند در حالی که لبخند و نرمش در این شرایط بیشتر باعث عدم نتیجه گیری دلخواه می شود.

واقعیت این است که هم منطق حکم می کند هم تجربه این ادعا را اثبات کرده است که ما در سیاست خارجی در شرایطی هستیم که اگرفقط با « لبخند» سخن بگوییم تنها چیزی که عایدمان می شود هزینه بیشتر و منافع کمتر است. آمریکا حدود ۶سال است که استراتژی خود را به صورت رسمی سیاست « دوسویه» یا « دوگانه» اعلام کرده است براساس این استراتژی آن ها برای تمکین ایران مبنی برتعلیق کامل فعالیت های هسته ای سیاست « فشار» همزمان با « مذاکره» را پیش کشیده اند در طول این چند سال با تلاش زیاد توانسته اند فشارهای اقتصادی و بین المللی برکشور را تا حد قابل توجهی بالا ببرند نتیجه اینکه این تصور در آنها ایجاد شده است که بخش اول این راهبرد یعنی" فشار" در حال تاثیرگذاری است و کم کم دارد زمان اینکه در" مذاکره" ایران را مجبور به عقب نشینی از مواضعش کنند فرامی رسد. البته مشارکت گسترده مردم در انتخابات ۹۲ و رجوع همه به سازوکارهای درون نظام، ضربه مهلکی به سیاست های آن ها بود و امید آن ها به فروپاشی از درون را به یاس تبدیل کرد اما در عین حال آن ها را از نتیجه بخش بودن استراتژی خود ناامید نکرده است و اجرایی کردن تحریم های سخت گیرانه بلافاصله بعد از رای آوردن آقای روحانی نشان از این مسئله دارد که آنها از رای آوردن آقای روحانی به غلط برداشت تاثیرگذاری تحریم هارا کرده اند با این وصف در شرایطی که آمریکا استراتژی" فشار" برای عقب نشینی ایران در" مذاکره" را درپیش گرفته است « لبخندی» که همراه با « اخم» نباشد همانند مثال ذکر شده نه نمایانگر حسن نیت ایران که نشانه ضعف تلقی شده و براساس اصول چانه زنی باعث امتیازخواهی بیشتر و درنتیجه فشار بیشتر و تحریم های شدیدتر می شود.

جناب آقای روحانی هم در دورانی که خود مسئولیت پرونده هسته ای را به عهده داشتند و هم بعد که به عنوان نماینده رهبرانقلاب در شورای عالی امنیت ملی در جریان جزئیات مسائل پرونده هسته ای ایران بودند، حتما تجربیات زیادی از گذشته به عنوان شاهدی برادعای مذکور به یاد دارند. به عنوان مثال زمانی که آقای احمدی نژاد خلاف رویه گذشته خود تصمیم به زدن « لبخند» کرد و خبر از موافقت خود مبنی بر تفاهم برسر تعلیق غنی سازی بیست درصدی درقبال تامین اورانیوم داد، تنها حدود یک هفته پس از امضای بیانیه سه جانبه بین ایران، برزیل و ترکیه درباره اورانیوم بیست درصدی، شدیدترین قطعنامه سازمان ملل علیه ایران تصویب شد دلیل آن هم یک مساله بود به جای اینکه نرمش ایران گامی برای حل مساله تلقی شود متاسفانه از آن نتیجه بخش بودن فشارها برداشت شد و این برداشت ناشی از « لبخند بی موقع» حتی روسیه و چین را دچار خطای استراتژیک کرد و آنها هم مجاب شدند سیاست فشار برایران جواب داده است و در جهت منافع خود با آمریکا هم راستا شدند. به عنوان مثالی دیگر در مفید بودن اخم در کنار لبخند جناب آقای روحانی خوب به یاد دارند مهمترین و تنها سند رسمی امضا شده توسط آژانس (مشهور به مدالیته) که در آن در قبال یکسری تعهدات توسط ایران، آژانس متعهد شد پرونده ایران را عادی کند، در حالی با تایید کشورهای ۱+۵ امضاشد که آقای احمدی نژاد مرتب « اخم» نشان می داد و همزمان لاریجانی با « لبخندی محتاطانه» با دیپلماسی خلاقانه و فعال، از فضای ناشی از لحن تند آقای احمدی نژاد استفاده می کرد و پرونده را پیش می برد و جالب اینجا بود که این موفقیت زمانی صورت گرفت که ایران گام به گام در حال پیشرفت در فعالیت های هسته ای اش بود.

در شرایطی که آمریکا در اولین اقدام بعد از انتخاب آقای روحانی با اجرایی کردن تحریم های جدید نشان داد که برداشتش از شرایط جدید این است که باید فشار را بیشتر کرد و در حالی که آمریکا به صورت رسمی بر استراتژی « دوسویه» فشار و مذاکره تاکید می کند، آقای روحانی و تیم هسته ای شان باید ادبیاتی مشابه مواضع اخیر آقای موسویان که در دوره آغازین نفردوم پرونده هسته ای ایران بعد از آقای روحانی بودند را در پیش بگیرند ادبیاتی که در آن حتی از احتمال خارج شدن ایران از ان پی تی هم سخن گفته شده است. مسئولان آینده دیپلماسی هسته ای به ویژه رئیس جمهور نباید فراموش کنند « لبخند بی موقع» یا « بدون اخم» می تواند لطمات جبران ناپذیری به منافع ملی بزند.