جنگ قدرت در اردوی اصلاحطلبان
باوجودآنکه سیزدهمین دوره رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری رسما آغاز نشده است، اما اختلافات در جریان اصلاحات بیش از هر زمان دیگری خودش را دارد نشان میدهد.
باوجودآنکه سیزدهمین دوره رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری رسما آغاز نشده است، اما اختلافات در جریان اصلاحات بیش از هر زمان دیگری خودش را دارد نشان میدهد. وضعیت این روزهای بزرگان اصلاحطلب بیان عینی این گزاره است که هر زمان که پای رقابت در میان باشد تعارفات خشک جای خود را به حرفهای صریح و نمایان شدن اختلافات میدهد. حتی در این وضعیت پادرمیانی ریشسفیدان اصلاحات هم نتوانسته از شدت اختلافات بکاهد! اختلافاتی که البته به نظر میرسد تازه نیست و از قدیم وجود داشته است. در این میان اختلافات بین کارگزارانیهای سیاست با عارف و طیف همراهش از یکسو و اتحاد ملتیها از سوی دیگر بیش از هرزمانی عیان شده و هرروز ابعاد جدیدی پیدا میکند.
برای رسیدن به اختلاف امروز پدرخواندهها و اعضای جبهه اصلاحات، نیاز است سابقه اینگونه اختلافات در گذشته را مرور کرد.
انتخابات مجلس یازدهم
یکی از شکستهای اصلاحطلبان بهواسطه اختلافات درون گفتمانی و البته عملکرد ضعیف دولت و مجلس دهم، انتخابات ۹۸ بود. جایی که جریانات این حزب نهتنها به یک برنامه جامع نرسیدند بلکه با چنددستگی باعث ثبت شکستی سنگین در کارنامه خود شدند. انتخاباتی که صادق زیباکلام چهره برجسته جریان اصلاحات در توصیف آن گفت: اصلاحات تمام شده است، در دوم اسفند ۹۸، همهچیزتمام شد، اصلاحات تمام شد، چون کرونا بود نمیشد ختم و شب هفت گرفت، مسجد الجواد را نمیشد کرایه کنیم که بعدازظهر برای فاتحه بیایند. مردم در این تاریخ نشان دادند که از اصلاحطلبان عبور کردند.
اختلافات اصلاحطلبان خصوصا کارگزارانیها و اتحاد ملتیها، پس از انتخابات مجلس نهتنها کاهش نیافت بلکه حالا و در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نیز افزایشیافته است. مسئله اساسی امروز نیز که اختلافات حول آن است، نقش لیدری خاتمی که از آن با عنوان پدرخواندگی نام برده میشود است.
بهعنوان نمونه، در این خصوص فائزه هاشمی در اظهاراتی بیان کرده است که ما پدرخوانده اصلاحات نیستیم،بلکه حزب اتحاد ملت که نزدیک به سید محمد خاتمی است پدرخوانده است.
در واکنش به این اظهارات آذر منصوری قائممقام حزب اتحاد ملت با رد این مسئله اظهار داشت: از انتخابات ۹۲ به بعد همه تشکلها و جریانات اصلاحطلبی تصمیمسازی میکنند و نه آقای خاتمی و نه فردی دیگر خود را پدرخوانده اصلاحات نمیداند.
همچنین جلالیزاده عضو حزب اتحاد ملت نیز با انتقاد از حزب کارگزاران سازندگی گفت: بدون شک اصلاحات بدون رئیسجمهورش، هویتی ندارد و با آقای خاتمی است که این جنبش معنا و مفهوم پیدا میکند؛ بنابراین اظهاراتی که بیان میشود درباره کنار گذاشتن ایشانغیرقابلقبول است؛ زیرا این افراد نیز هویت خود را از اصلاحطلبی گرفتهاند، اما مطالبی را بیان میکنند که موردقبول اکثریت جریان اطلاحطلب نیست.
حتی در یک مورد دیگر غلامحسین کرباسچی چند ماه پس از شکست در انتخابات مجلس یازدهم، با انتقاد از عارف و کنایه به خاتمی
آنان را ناکارآمد دانست. این چهره شناختهشده سیاسی اظهار داشت: آقای عارف اگر میتوانند در شورایعالی اصلاحات، فراکسیون امید یا هرجایی نقش برجسته ایفا کنند باید از او حمایت کنیم،اما اگر در عمل دیدیم که شخصیت اجرایی توانایی برقرار کردن یک سازوکار فعال را ندارد؛ باید تعارف را کنار بگذاریم. کار سیاسی که رودربایستی ندارد. درباره بقیه بزرگان هم همینطور است. حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت موردعلاقه ما باشند.صادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان نیز در این خصوص میگوید: مشکل کشور ما مدیریتی است و افرادی بهعنوان پدرخوانده در گروههای سیاسی و محفلهایی هستند که سایه خود را بر احزاب چپ و راست انداخته و میخواهند دوباره تصمیم بگیرند و ما بهعنوان اصلاحطلبان باید بفهمیم که در چله دوم انقلاب، بزرگترین مشکلی که جامعه را دربرگرفته جریانات سیاسی هستند که روحیه پدرخواندگی را دارند.
با این تفاسیر و طرح چنین مسائلی از سوی این افراد، میتوان گفت در نسخه جدید افتراق بین جبهه اصلاحات، عبور از خاتمی و پدرخواندگی وی مطرح شده است.
نهاد اجماعساز و انتخابات ۱۴۰۰
اما سریال تفرقهها در میان اصلاحطلبان پایانی ندارد و تحلیل رفتاری شخصیتهای این جریان نشان میدهد دیگر حرف پدرخواندهها در بین اصلاحطلبان خریدار ندارد! طی ماههای اخیر با استعفای محمدرضا عارف و موسویلاری از ریاست و معاونت شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، عملا این شورا که ناکارآمدی آن برجسته شده بود به پایان راه خود رسید و حالا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ برخی سران اصلاحات به سازوکاری جدید برای ایجاد وحدت و دوری از اختلاف و پدرخواندگی رسیدند. این نهاد که از آن با عنوان نهاد اجماعساز یا ناسا یاد میشود با حضور چهرههای شاخصی ازجمله بهزاد نبوی شکل گرفت. اعضای این شورا ۳۰ حزب شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هستند بهعلاوه ۱۰ نفر شخصیتهای ملی که البته همه این افراد باید به تأیید سید محمد خاتمی برسند. اما بااینوجود دو نکته اختلافزا همچنان در این سازوکار باقی مانده است. نخست نقش خاتمی است که همچنان کارگزاران سازندگی با وی مخالف میباشد. دومین مسئله هم عدم وزندهی مناسب به آراء احزاب مختلف است. بهعنوانمثال اسماعیل گرامیمقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی ضمن انتقاد از این نهاد تازه تأسیس آن را ادامهدهنده شورایعالی سیاستگذاری اصلاحات میداند.
با نگاهی به این مسائل و بررسی آنچه در بین احزاب اصلاحطلب میگذرد، به نظر میرسد جنگ قدرت در اردوی اصلاحطلبان آشکارتر از هر زمان دیگری شده و این اختلافات
به قوت خود باقیمانده است. اختلافاتی که اعضای کارگزاران و اتحاد ملت و اعتماد ملی در یکسوی آن هستند و در سوی دیگر آن، بحث پدرخواندههایی است که دیگر مثل گذشته توانی برای حل مسائل حزبی ندارند و وجهه خود را نیز ازدستدادهاند.
*سعید نوروزی
ارسال نظر