به گزارش پارس به نقل از ایسنا، بهار در ادامه نوشت: پیروزی روحانی برای بسیاری از سیاستگران و دولتمردان جهانی نوید آغاز دوره ای جدید در مناسبات ایران و جهان است؛ از این منظر، ایرانیان با انتخاب روحانی، رویکرد جدید، اعتدال و خردورزی را در پیش گرفته اند. براساس این دیدگاه، با خوش بینی و پرهیز از بدبینی، سیاه نمایی و شتاب زدگی و همچنین دوری از ذوق زدگی و امید افراطی و واهی به راهکارهای آنی و سریع، باید به روحانی و تیم همراهش زمان و مجال کافی داد تا به وعده های خود در جهت حل وفصل چالش های جهانی ایران به کار گیرد و کمک کند تا گره ها با دست و نه با دندان باز شوند.

صاحبان این دیدگاه عمدتا معتقدند که با تعامل با ایران و شخص روحانی می توانند به یک نتیجه برد- برد دست یابد و هر دوطرف را از این معرکه راضی و با دست پرخارج کنند. این در حالی است که در هشت سال اخیر، سیاست های ایران و کشورهای طرف چالش و گفت وگو با ایران عمدتا بر به زانودرآوردن یا متقاعدکردن رقیب مبتنی بوده است؛ سیاستی که برخلاف تبلیغات فراوان، از هیچ طرف توفیق جدی و کاملی دربر نداشته است. برای نمونه ای از این دیدگاه می توان به مقاله نورمن لمون بلافاصله پس از پیروزی روحانی در روزنامه فایننشال تایمز اشاره کرد. لمون اکنون نماینده مجلس اعیان بریتانیا و از بزرگان حزب حاکم محافظه کار است و قبلا در دولت جان میجر، وزیر دارایی و یکی از نامزدهای کسب سمت نخست وزیری کشورش بوده است.

در مقابل، دیدگاه تند و افراطی، با گرایش های مختلف وجود دارد که در ادامه دشمن تراشی و سیاه نمایی، نشان دهد که نه تنها انتخاب روحانی تاثیر مثبتی بر سیاست های ایران نداشته، بلکه روی کارآمدن او، حربه ای نوین و پیچیده از سوی حکومت ایران برای فریفتن جامعه بین المللی و خرید وقت است و تنها چاره، تغییر نظام از طریق شوراندن مردم، افزایش و گسترش تحریم ها و درنهایت تعرض نظامی در ایران یا ترکیبی از این موارد است.

این دیدگاه در ابتدا تلاش کرد تا با پیش راندن گزینه تحریم و روگردان کردن مردم از شرکت در انتخابات، نظرش را پیش ببرد. در مرحله بعد، تلاش برای به پیروزی رساندن یکی از گزینه های تنش طلب و مخالف با رفع منطقی و شدنی چالش های جهانی ایران، در دستور کار قرار گرفت. اکنون که با درایت عمومی و پیروزی مصلحت اندیشی و خردورزی ملی، روحانی به پیروزی رسیده، تلاش وسیعی برای تخریب او و برنامه هایش، حتی قبل از آغاز رسمی دوره ریاست جمهوری او آغاز شده است. برای این عده ناکامی روحانی و انتخاب ملت ایران، امری مهم و راهبردی است که بدون آن اغلب برنامه های ضدایرانی با وقفه و شکست روبه رو خواهد شد.

اگرچه انگیزه همه جریان هایی که پیگیر پروژه تخریب روحانی را هدایت و حمایت هستند یکسان نیست، ولی هدف بیش وکم یکسان است. روحانی نباید موفق شود. باید به مردم ایران فهماند که مشارکت آنان در انتخابات اشتباه بوده و با به شکست کشاندن گزینه روحانی ثابت کرد که به جای صندوق رای باید به گزینه های خارجی سرتعظیم فرو آورد.

رهبری آشکار و نهان این کارزار ضدایرانی برعهده جنگ طلبان اسراییلی است که پس از هشت سال تلاش بی وقفه، بدجوری در معرکه کوبیدن بر طبل جنگ با ایران قافیه را باخته اند. مرور کلی بر نوشته های پیاپی دو تا سه هفته اخیر رسانه های اسراییلی، به خصوص دست راستی های آن ها و دیگر رسانه های غربی حامی اسراییل، خشم و ناامیدی آن از انتخاب روحانی را به وضوح نشان می دهد. اسراییل از پیش آمدهای ایران ناخشنود و خشمگین است و ابایی نیز از ابراز احساس خود در این باره ندارد. این نوشته ها شامل مسائل مختلف سیاسی و شخصی ضد حسن روحانی برای تخریب پیشینه و توانایی او برای برآورده کردن مطالبات ملی بوده و به مرور حتی به نشریات غیراسراییلی که به طور جدی تر و عمیق تر نیز به مسائل ایران نگاه می کنند نیز کشانده شده است.

برای نمونه، هفته گذشته، هفته نامه اکونومیست، پرونده اصلی خود را به ایران و خطرات کشورمان برای منطقه و جامعه جهانی اختصاص داد و تلاش کرد نشان دهد که پیروزی انتخاباتی روحانی، تغییری در این روند ایجاد نخواهد کرد و غرب نباید فریب او را بخورد. در واکنش به این دیدگاه نادرست و مغرضانه، ریچارد دالتون، سفیر سابق بریتانیا در ایران در سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶، در نامه کوتاهی که در شماره جدید این هفته نامه منتشر شد، با به چالش کشاندن اغراق در خطرات منطقه ای و بین المللی ایران، این ادعا را نتیجه تلاش های جنگ طلبان آمریکایی و اسراییلی و بعضی کشورهای همسایه ایران برای توجیه مشکلات داخلی خود و کسب حمایت غرب

دانسته است.

تلاش برای تخریب روحانی و نادرست نشان دادن انتخاب ایرانیان دیدگاهی است که از سوی بعضی جریان های سیاسی و رسانه های فارسی زبان خشمگین از نادرستی پیش بینی ها و آرزوهای آنان برای تحریم انتخابات یا گزینشی مبتنی بر تداوم چالش ایران با جامعه بین المللی نیز به وضوح دیده می شود. همدلی این دیدگاه با جنگ طلبان و تحریم خواهان ضدایرانی نیز قابل تامل است. برای اینان، ثبات و تعادل و تدبر سیاسی در ایران امری نشدنی و غیرقابل تحمل است.

نگارنده بدون نیت خوانی و واکاوی این دیدگاه ها که شواهد و نشانه های آشکار و نهانی درباره منشا فکری، سیاسی و مالی آن ها وجود دارد، بسیار امیدوار است تا حسن روحانی بتواند با انجام سیاست ها و وعده های خود، موجبات سرفرارزی و بهروزی ایران را فراهم کند و مجالی برای تحقق آرزوها و اهداف بدخواهان کشور را پیش نیاورد. در سال های اخیر و در مراحل مختلف چالش های ایران و غرب مرتبا گفته شده که توپ در زمین یکی از دوطرف است. اکنون به نظر می رسد که توپ همزمان در زمین هر دوطرف است و بازی جدید از هر دوسو باید انجام شود.