گام دوم انقلاب در پرتو مدیریت جوانان انقلابی
یک مدرس حوزه مدیریت و محقق اجتماعی و رسانه در یادداشتی با بررسی سند گام دوم انقلاب، به بازخوانی اصول پنجگانه مدیریت در پرتو ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید عظمی ولایت پرداخته است.
به گزارش پارس نیوز، یک مدرس حوزه مدیریت و محقق اجتماعی و رسانه در یادداشتی با بررسی سند گام دوم انقلاب، به بازخوانی اصول پنجگانه مدیریت در پرتو ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید عظمی ولایت پرداخته است.
مجید عسکری در این یادداشت آورده است:
با صدور و انتشار بیانیه گام دوم انقلاب توسط مقام معظم رهبری، تحلیلهای مختلفی نسبت به این نگاشته بیانشده است، برخی معتقدند این نگاشته که محصول چندین ماه وقت گذاری فشرده معظم له میباشد، یک سند راهبردی، برخی از آن بهعنوان یک مانیفست یا مرامنامه گفتمانی، برخی از آن به دستورالعمل مأموریتی و برخی بهعنوان یک سند بزرگ مدیریتی یاد مینمایند.
مدیریت، فرآیند بهکارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی موردقبول صورت میگیرد. مدیریت یعنی بکار گرفتن هماهنگ علم و هنر در راستای رسیدن به هدف. نظرات مختلفی از سوی صاحبنظران علم مدیریت در مورد وظایف اصلی مدیر، بیانشده است. اما آنچه مسلم است این است که اغلب آنان بر روی 5 وظیفه اصلی مدیر توافق نظر دارند. این پنج وظیفه اصلی مدیر که اصول پنجگانه مدیریت هم نامیده میشود شامل: برنامهریزی، سازماندهی، به کار گماردن، رهبری و کنترل میباشد.
با بررسی سند گام دوم انقلاب بهعنوان یک سند مهم مدیریتی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران درگذر 40 ساله دوم انقلاب، متناسب با علم مدیریت و با الگو قرار دادن مدل مدیریتی ایرانی اسلامی، میتوان این سند و گفتمان مقام معظم رهبری را بر اساس اصول پنجگانه مدیریت در پرتو ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید عظمی ولایت بازخوانی کرد:
برنامهریزی برای تحقق مشی انقلاب
از میان همهی ملتهای زیر ستم، کمتر ملتی به انقلاب همت میگمارد؛ و در میان ملتهایی که به پا خاسته و انقلاب کردهاند، کمتر دیدهشده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و بهجز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. اما انقلاب پرشکوه ملت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلهی پرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سرنهاده و در برابر همهی وسوسههایی که غیرقابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دومین مرحلهی خودسازی و جامعه پردازی و تمدن سازی شده است.
برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخمصرف فرض کرد، اما شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آمادهی تصحیح خطاهای خویش بوده، اما تجدیدنظر پذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حساسیت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل میشمارد، اما به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمدالله باایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظام سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه ازنظریهی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.
سازماندهی ظرفیتهای طبیعی و انسانی همراه با زیربنای ایمانی و دینی
نکتهی مهمی که باید آیندهسازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که ازنظر ظرفیتهای طبیعی و انسانی، کمنظیر است و بسیاری از این ظرفیتها با غفلت دستاندرکاران تاکنون بیاستفاده یا کم استفاده مانده است. همتهای بلند و انگیزههای جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعال و در پیشرفت مادی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند. دانش، آشکارترین وسیلهی عزت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویستساله فراهم کند و باوجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقبمانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد.
بهجز اینها، فرصتهای مادی کشور نیز، فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پرانگیزه و خردمند میتوانند با فعال کردن و بهرهگیری از آن، درآمدهای ملی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بینیاز و به معنی واقعی دارای اعتمادبهنفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند.
ایران ازنظر ظرفیتهای استفادهنشدهی طبیعی و انسانی در رتبهی اول جهان است. بیشک جوانان مؤمن و پرتلاش خواهند توانست این عیب بزرگ را برطرف کنند. مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است.
در این میان شاخصترین و کلیدیترین مخاطب این سند مدیریتی از پنجره نگاه سازماندهی ظرفیتها، جوانانی انقلابی و مؤمنی هستند که در پرتو تاریخ 40 ساله انقلاب و از لسان مقام معظم رهبری موردتوجه ویژه، برای شروع گام دوم انقلاب دانستهاند. در این رهگذر رهبری معظم انقلاب، مکرر جوان مؤمن انقلابی را با شاخصهایی همچون: مؤمن و معتقد به انقلاب و مبانی و آرمانهای آن بودن، مدیون اسلام و انقلاب دانستن، امید به آینده انقلاب و نظام اسلامی و دوستدار آن بودن، آگاهی داشتن نسبت به مبانی جمهوری اسلامی است، ضمن کسب آگاهی سیاسی و بصیرت آماده برای همه میدانهای موردنیاز انقلاب ازجمله سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی میباشد و خودش را برای مسئولیتهای بزرگ آماده میکند، پیشتاز حرکتهای انقلابی و ثابتقدم درراه تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی، در صف اول دفاع از آرمانها و ارزشهای انقلاب حضور داشتن، رابطه خود را با امام و آرمانهایش پیوسته حفظ کردن، اهل مطالعه تاریخ معاصر بودن و معتقد به استقلال فکری، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است، نسبت به دشمنیهای دشمنان حساس، خروشناک، نسبت به محیط پیرامونی خود حساس، فعال و اثرگذار، به دنبال وحدت و همافزایی در جامعه است، برای کسب علم و دانش تلاش میکند، کار و تفکراتش اسلامی و انقلابی است، با اطرافیان خود مجادله احسن دارد، اهل قرآن، دعا و مناجات باخدا، پرانگیزه، مطالبه گر، باهوش، خوش روحیه، پایبند به تعلقات معنوی، خانوادگی و میهنی، قانونگرا، مقید به کار تشکیلاتی، عدالتخواه و امربهمعروف و نهی از منکر را وظیفه شرعی و انقلابی خود میداند، یادکردهاند.
بکار گماردن نسل جوان برای تمدن سازی
انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدت تحقیرشده و بشدت عقبمانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردمسالاری تبدیل و عنصر ارادهی ملی را که جانمایهی پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصهی مدیریت کرد؛ روحیه و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل و به برکت تحریم دشمنان، اتکا به توانایی داخلی را به همه آموخت.
در 40 سال اول، انقلاب مقدمات پیشرفت یک تمدن را ایجاد کرد. یعنی ظرفیتهایی که باید ایجاد میشد، شامل تربیت و توسعه نیروی انسانی، فراهم کردن زیرساختهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، تثبیت و توسعه استقلال و پایداری در مقابل فشار خارجی و عدم فروپاشی؛ اینها همه مقدمات بالقوهای بود که فراهم شد. اما نسل جوان که قرار است 40 سال دوم انقلاب را مدیریت کرده و زمینه را برای ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید عظمی ولایت و امامت، منجی عالم بشریت مهیا سازد، وظیفه داشته با توجه به ظرفیتهای بالقوهای که در ابعاد مختلف وجود دارد، تمدن ایجاد کنند.
بیشک فاصلهی میان بایدها و واقعیتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد، اما این فاصلهای، طی شدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بیشک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، باقدرت بیشتر طی خواهد شد و ماحصل این باور: ثبات و امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران، ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی و هزاران شرکت دانشبنیان و طرح زیرساختی و ضروری برای کشور، به اوج رسانیدن مشارکت مردمی و مسابقهی خدمترسانی، ارتقاء شگفتآور بینش سیاسی آحاد مرد، برقراری عدالت با تمام کاستیها و گلایههای مطرحشده، افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق در فضای عمومی جامعه و ایستادگی روزافزون در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان بوده است.
رهبری انقلاب در پرتو جهانیشدن
دورههای انقلاب اسلامی را میتوان به 5 دوره: تأسیس انقلاب، تثبیت انقلاب، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و جهانیشدن اسلام تقسیم کرد. مقام معظم رهبری 20 سال پیش، سند چشمانداز 20 ساله و 10 سال قبل دهه عدالت و پیشرفت را بهعنوان پایههای اولیه دورههای انقلاب مطرح فرمودند.
صحنهی جهانی، امروز شاهد پدیدههایی است که تحققیافته یا در آستانهی ظهورند: تحرک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطهی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاستهای آمریکا در منطقه غرب آسیا و زمینگیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانهی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه. اینها بخشی از مظاهر عزت جمهوری اسلامی در مسیر جهانیشدن گفتمان انقلاب است، که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی و انگیزه بخشی به مردم و بالا بردن مشارکت ایشان در تمامی دوران 40ساله اول به دست نمیآمد. باوجود رهبری حکیم و فرزانه انقلاب حضرت آیتالله خامنهای، که خود نماد واقعی، عزت و اقتدار مدیریتی یک شبکه عظیم مردمی است، سردمداران نظام سلطه نگراناند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل: فریب و خدعه و دروغ است و امروز ملت ایران علاوه بر آمریکای جنایتکار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعه گر و غیرقابلاعتماد میداند و این به برکت درایت و رهبری فردی است که بسیاری از بزرگان دنیا به داشتن چنین رهبر فرزانهای برای طرح گفتمانهای جهانی غبطه میخورند.
مهارتهای مدیریتی مدیران انقلابی این انقلاب از قبیل تدبیر، عقلانیت، منطق، ابتکار، اعتمادبهنفس، کارآمدی، احساس مسئولیت، دلسوزی، شایستهسالاری، سعهی صدر و انتقادپذیری، ویژگیهایی است که در مدیریتهای درون نظام جمهوری اسلامی لحاظ شده و پایبندی به ارزشها و شعارهای انقلاب، بصیرت، پیروی از خط امام و رهبری، حفظ منافع و مصالح نظام، استقلال و خودباوری ملی، صبر و استقامت، توجه به کار فرهنگی، فساد ستیزی، سادهزیستی، مردمی بودن، وزانت سیاسی و وجهه اجتماعی، کفایت و صلاحیت، همچنین ویژگیهای معنوی و اخلاقی ایشان ازجمله: ایمان، اخلاص، توکل، خودسازی، اخلاق، عفت، امانت، فداکاری، دوری از غرور، امید و شجاعت، کلیدواژههایی برای نسل جوان مؤمن انقلابی است که با درایت و رهبری این انقلاب میتواند شتابدهنده مسیر جهانیشدن، تمدن نوین اسلامی باشد.
کنترل مرزبندیهای خود با دشمنان
جمهوری اسلامی، متحجر و در برابر پدیدهها و موقعیتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، اما به اصول خود بهشدت پایبند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان بهشدت حساس است. محصول این خودکنترلی و تلاش چهلساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزت، متدین، پیشرفته در علم، انباشته از تجربههایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتههای علمی، رکورددار دررسیدن به رتبههای بالا در دانشها و فناوریهای مهم از قبیل هستهای و سلولهای بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزههای جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیت جوان کارآمد، و بسی ویژگیهای افتخارآمیز دیگر که همگی محصول مرزبندی انقلاب با دشمنان و نتیجهی جهتگیریهای انقلابی و جهادی و تحقق شعار ما میتوانیم است.
و اگر مقاطعی غفلت کردیم و بر فرایندها و خطمشیهای انقلاب کنترل نداشتیم، باعث شدیم تا عیوبی همچون: وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطهی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیت داخلی، استفادهی اندک از ظرفیت نیروی انسانی کشور، بودجهبندی معیوب و نامتوازن و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویتها و وجود هزینههای زائد و حتی مسرفانه در بخشهایی از دستگاههای حکومتی ایجاد گردد و بعضاً نتیجهی این غفلت در کنترل آرمانهای انقلاب، مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقهی ضعیف و امثال آن است.
عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به جوانان و مدیران جوانی است که خط و راهبردهای دشمن را میشناسد و آنها را دور میزند، دو نوبتکاری در خدمت انقلاب است و انقلابی کار میکند، از خواب، خوراک و رفاه خود میزند تا به رفاه ملت و عموم جامعه که در اهداف انقلاب لحاظ شده برسد.
ارسال نظر