به گزارش پارس نیوز، 

هادی محمدی طی یادداشتی  نوشت:

در کمترین فاصله زمانی از جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی که سرافکندگی همه شیاطین را به‌دنبال داشت، عمق کینه‌ورزی آن‌ها در خاش-زاهدان به شهادت ۲۷ تن از پاسداران مرزها ی سرزمین و انقلاب، توسط باند شرور و مزدور به نام جیش‌الظلم منجر شد. این باند که تفاله و باقیمانده از باند ریگی معدوم است، مورد حمایت سرویس‌های اطلاعاتی سعودی و امارات و انگلیس قرار گرفته و در کنترل عملیاتی و هدایت دستگاه اطلاعاتی پاکستان ( ISI) است تا از مردم و حافظان امنیت و اقتدار ایران انتقام بگیرد. همانگونه که در ورشو، مقامات امریکایی با ورشکستگی به گروهک نفاق تکیه کردند تا از نمد آن‌ها کلاهی بدوزند و با کمک حکومت‌های ورشکسته عربی، ائتلاف‌سازی کنند، ولی نتیجه «هیچ» را ثبت کردند، در محور شرقی ایران، عربستان، امارات و دزدان دریایی انگلیسی، باند صلاح‌الدین فاروقی را با فرمول «عملیات کن، پول بگیر» به میدان آورده‌اند.

نکته مهم این است که پاکستان چرا وارد این باتلاق شده است؟ ارتش پاکستان همواره متهم به حمایت از جریان‌های افراطی در شبه‌قاره بوده و در ازای همکاری‌های محدود از امریکا امتیاز گرفته و سلاح دریافت می‌کرده و یا کمک‌های مالی می‌گیرند.

تغییر اولویت‌های استراتژیک امریکا، مقامات نظامی و سرویس‌های اطلاعاتی آن‌ها را در تنگناهای مالی قرار داده و هرگونه همکاری برای تشویق مذاکرات طالبان با امریکا را دریافت رشوه و حق‌الزحمه قابل توجه قرار دادند. ترامپ راهبرد راهزنی مالی از جهان را دنبال می‌کند و به‌جز رژیم صهیونیستی به کسی باج نمی‌دهد. مشکلات روزافزون امریکا موجب شد از کیسه عربستان، مبلغ ۲۰ میلیارد دلار به پاکستان ببخشد.

بدین منظور عربستان با این رشوه بزرگ، یک صید بزرگ را به دست می‌آورد. مشکل نیروی نظامی در جنگ یمن را با نظامیان پاکستانی و جایگزینی احتمالی به‌جای نظامیان سودانی حل می‌کند. مشکل مزمن فقر در پاکستان را با این سرمایه‌گذاری سعودی حل کرده و برای خوش‌خدمتی، باندهای اشرار در جنوب شرق ایران را فعال‌تر می‌کند و حتی قبل از سفر محمد بن‌سلمان به پاکستان به اثبات می‌رساند. موتور این طراحی در سرویس اطلاعاتی ارتش پاکستان است که وهابی‌های خبیث در آن لانه کرده‌اند و نقش فریبکارانه را به عمران خان پیشنهاد کرده‌اند تا با ژست الگوگیری از زندگی امام خمینی، سعودی‌ها و امریکایی‌ها را وسوسه کند تا به‌راحتی باج بدهند.

 

طالبان که خیلی با اندیشه حاکم بر عربستان همگرایی ندارد، اکنون با رشوه‌ای که ISI دریافت کرده، برای سعودی‌ها یک پروژه مشترک امریکایی- سعودی و اماراتی و ضدایرانی را برای فعال کردن گروهک‌های تروریستی، شرور و مزدور، باید اجرا کند و با امریکایی‌ها، با نرمش بیشتری مذاکره نماید. با اینکه سعودی‌ها دست و دل‌بازی کرده و خوب رشوه می‌دهند، ولی مطالبات و اهداف آن‌ها در سفر بن سلمان، یک پارادوکس و جمع اضداد است. دولت افغانستان به شدت با رویکرد پاکستان مخالف است و بخشی از جامعه افغانی نیز با پاکستان همراه نیست.

طالبان حتی اگر با فشار ISI به سعودی روی خوش نشان دهد، ولی در اصول مذاکراتی با امریکا، کوتاه نمی‌آید و حاضر نیست مجری ناامنی علیه ایران باشد و به خوبی درک می‌کنند که ورود به این پروژه سعودی، خدمتی به دیدگاه‌های طالبان نمی‌کند. حداکثر دریافت‌های سعودی از رشوه‌ ای که داده و اهدافی که دنبال می‌کند، فعال شدن چند گروهک تروریستی است که با کوچک‌ترین تحرک و واکنش ایران نابود می‌شوند و مضافاً اینکه پاکستان به خوبی می‌داند و این به شکل مؤکد ثبت شده است که اگر پاکستان با یک رشوه ساده وارد محور ضدایرانی شود، در این شرایط، ایران عمق استراتژیک پاکستان نخواهد بود و موازنه‌سازی خود را دنبال خواهد کرد و خسارت پاکستان در ازای یک رشوه تاکتیکی، خسارت راهبردی خواهد داشت.

پاکستان و ISI به خوبی می‌دانند از سوی مرزهای ایران و دستگاه‌های نظامی و امنیتی ایران هیچ‌گاه تهدیدی نداشته‌اند و اگر امروز از مرزهای پاکستان و تدبیر ISI، به خاک ایران تعرض کنند و نیروهای سپاه هدف قرار بگیرند، نباید انتظار داشته باشد که سیستم‌های امنیتی و نظامی آن‌ها در امان باشند.

حساب عربستان و امارات کاملاً جداست و این دو نظام دیکتاتوری و پلید، همه مرزها را پشت سر گذاشته و به ابزار صهیونیسم و امریکا تبدیل شده‌اند و لذا پاسخ اول ایران را به خود اختصاص خواهند داد و شمارش معکوس واکنش آغاز شده است. پیام روشنی که به طرف‌های مرتبط با پروژه سعودی – اماراتی داده شده، برای پاکستان نیز واضح است. یا تروریست‌ها را سرکوب کرده و تحویل ایران خواهد داد و یا باید منتظر تحمل مسئولیت رویکرد جدید خود باشد که امنیت ملی و سرزمینی ایران را در ازای رشوه مالی سعودی به خطر انداخته است.