به گزارش پارس ، به نقل از فارس، انتخابات ۲۴ خرداد در حالی به پایان رسید که پیروز اصلی انتخابات یعنی ملت ایران، حماسه ای دیگر را در کارنامه خود ثبت کرد و نشان داد که نظام جمهوری اسلامی ایران توان بسیج عمومی شگفت انگیزی دارد. تعداد کسانی که در این انتخابات حضور به هم رساندند تقریبا معادل با تمام جمعیت ایران در هنگامه انقلاب اسلامی بود.

پیش از این انتخابات پرشکوه، نه تنها رسانه های غربی بلکه مقامات غربی وارد کارزار تخریب انتخابات ایران شده بودند. مقامات غربی به کرات ضمن زیر سوال بردن انتخابات ایران، آن را انتخاباتی غیرآزاد می خواندند و رسانه های غربی نیز همپا بلکه جلوتر از آنان در مسیر این تخریب می کوشیدند؛ نقش رسانه های فارسی زبان خارجی نیز واضح تر از آن است که نیازی به یادآوری آن باشد.

محورهای مختلفی در پوشش رسانه ای انتخابات ایران توسط رسانه های جریان غالب دنبال می شد که از آن جمله می توان به یادآوری مستمر وقایع پس از انتخابات ۸۸، عدم احراز صلاحیت برخی از افراد برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و در نهایت حمله به جایگاه ریاست جمهوری در ایران و کم اهمیت خواندن آن اشاره کرد.

با مشاهده حضور گسترده مردمی در پای صندوق های رای، رسانه های غربی چاره ای جز تعدیل مواضع خود نداشتند و به مرور پذیرفتند که مردم ایران همین روند انتخاباتی را دیگربار برای بیان خواسته های خود برگزیده اند. پیام بدیهی این مشارکت آن بود که ایرانیان تغییرات مدنظر خود را علی رغم تمام فشارهای بین المللی، در چارچوب نظام اسلامی خود جستجو می کنند.

با پایان یافتن انتخابات و معرفی رئیس جمهور منتخب مردم که با بیش از ۱۸ میلیون رای و با مشارکتی ۷۲ درصدی برگزیده شد، بدیهی بود که مقامات کشورهای مختلف بنابر عرف دیپلماتیک، دست به صدور پیام های تبریک بزنند. در این گونه پیام ها عموما ضمن تبریک پیروزی به فرد برگزیده، برای وی آرزوی موفقیت شده و آرزو می شود که دو کشور در آینده بتوانند بر استحکام روابط و همکاری های خود بیفزایند، اما آنچه برای پیروزی آقای دکتر روحانی توسط مقامات غربی به عنوان پیام یا بیانیه تبریک صادر شد، تنها پیام تبریک نبود بلکه بیان انتظارات غرب از رئیس جمهوری بود که برای تحقق خواسته های ملت ایران برگزیده شده است.

رادیو اروپای آزاد در پایگاه خبری خود می نویسد: « وزارت خارجه بریتانیا حسن روحانی را تشویق کرده است تا جمهوری اسلامی را « در مسیر متفاوتی» قرار دهد و ابراز امیدواری کرده که وی ضمن برقراری رابطه سازنده با جامعه جهانی، به نگرانی ها در مورد فعالیت های هسته ای ایران پاسخ داده و در عین حال شرایط سیاسی و حقوق بشری درون ایران را بهبود بخشد. »

از سوی دیگر، لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه نیز گفته است که کشورش آماده است با دولت حسن روحانی کار کند. وی افزوده است: « انتظارات جامعه جهانی از ایران، به ویژه در مورد برنامه هسته ای و دخالتش در ناآرامی های سوریه، حائز اهمیت است. »

کاخ سفید نیز به برگزیده شدن حسن روحانی به ریاست جمهوری ایران واکنش نشان داد. به نوشته بی بی سی، کاخ سفید در بیانیه خود مدعی شد: « انتخابات روز گذشته، اقدامی در برابر عدم شفافیت، سانسور رسانه ها، اینترنت و پیامک ها، و اعتراضی در برابر فضای ارعاب و امنیتی بود که آزادی بیان و حضور مردم را محدود کرده بود. با این وجود و به رغم موانع و محدودیت هایی که حکومت ایجاد کرده بود، مردم ایران مصمم شدند تا برای شکل بخشیدن به آینده خود وارد عمل شوند. »

در ادامه بیانیه کاخ سفید آمده است: « ما امیدواریم که حکومت ایران در جهت خواست مردم این کشور گام بردارد و با تصمیم های مسئولانه فردایی بهتر برای ایرانیان ترسیم کند. ایالات متحده آمریکا همچنان آماده است که با حکومت ایران در جهت دستیابی به راه حلی دیپلماتیک بر سر نگرانی های « جامعه جهانی» درباره برنامه هسته ای این کشور به طور مستقیم مذاکره کند. »

بی بی سی خود تصریح کرده است: « بیانیه کاخ سفید در حالی منتشر می شود که فضای سیاسی و رسانه های آمریکا در ماه های گذشته پیش بینی از پیروزی نامزد میانه روها و اصلاح طلبان در ایران ارایه نکرده بودند و اکنون از پیروزی آقای روحانی در مرحله اول انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری با « شگفتی» یاد می کنند. »

همزمان با انتشار بیانیه کاخ سفید، « جان کری» ، وزیر خارجه آمریکا هم در بیانیه ای جداگانه به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران واکنش نشان داد.

کری در این بیانیه گفته است: « ما اعلام نتایج انتخابات توسط وزارت کشور ایران و برنده شدن حسن روحانی در انتخابات یازدهم را پیگیری می کردیم. شجاعت مردم ایران برای بیرون آمدن و رای دادن در شرایطی که بسیار تحت کنترل حکومت بود و اجازه آزادی بیان و تجمع بسیار محدود شده بود، از نظر ما ستودنی است. »

وزیر خارجه آمریکا هم همچون کاخ سفید در پایان بیانیه خود ابراز امیدواری کرده که ایران با محترم شمردن تعهدات بین المللی اش به رفع « نگرانی های جامعه جهانی» از برنامه هسته ای این کشور کمک کند.

این پیام ها و بیانیه ها در واقع نشانه شیوه نگرش قدرت های غربی به ملت ایران است. اگر به محتوای پیام های مزبور دقت شود، آنها منتخب ملت ایران را از همان روز اول به برآورده کردن خواسته های خود فراخوانده اند.

در اینجا دو سوال جدی مطرح می شود:

اولا، چطور انتخاباتی را که آقای روحانی به وسیله آن برگزیده شده بود، انتخاباتی غیرقابل قبول می دانستند اما برگزیده انتخابات را اکنون مخاطب قرار داده و خواسته های خود را از وی مطرح می کنند؟ چطور یک شبه مواضع آنها دچار تغییر شده است؟

ثانیا، مگر رسانه های جریان غالب همین کشورها نمی گفتند که قدرت رئیس جمهور در ایران قابل ملاحظه نیست؟ اکنون چرا از مقامی که تا دیروز در توانایی و جایگاهش شک داشتند، تقاضا می کنند تا خواسته های آنان را برآورد؟

* منافع ملی در برابر منافع ملی

واقعیت آن است که کشورهای غربی در تمام فعالیت های مربوط به سیاست خارجی خود، منافع ملی خود را ملحوظ می دارند و ایالات متحده به طور خاص، علاوه بر منافع ملی اشاعه ارزش های آمریکایی را نیز مدنظر دارد.

آنچه در این پیام ها ظاهر شده است نیز بازتاب منافع است. تا شب ۲۴ خرداد، منافع کشورهای غربی اقتضا می کرد که انتخابات ایران را مورد هجمه قرار دهند و تلاش کنند تا آنجا که می توانند به زعم خود از اعتبار آن کاسته و مردم را از شرکت در آن ناامید کنند. اکنون هم که پیام تبریک یا به قولی واکنش از خود نشان داده اند نیز باز منفعت محور عمل می کنند.

در برابر این، رئیس جمهور ایران متعهد به منافع ملت ایران است. منافع ملی ایران برگرفته از دو هویت ملی و اسلامی است که از یک سو به منافع حیاتی و مهم معمول در روابط بین الملل نظر دارد و از دیگر سو منافع جهان اسلام را مدنظر قرار می دهد. منتخب ملت ایران در چارچوب نظام اسلامی برگزیده از سوی این دو هویت برای کسب منافع برگرفته از هویت های مزبور است.

منافع ملی ایرانیان حکم می کند که در سیاست خارجی بر اساس اصول همیشگی « عزت، حکمت و مصلحت» حرکت کنند؛ لذا، اگر سیاستی را حفظ می کنند قطعا بر این مبنا است و اگر تغییر می دهند نیز دقیقا بر همین مبنا است. طبعا سیاست خارجی امر ثابت و لایتغیر نیست و با توجه به شرایط مختلف تغییراتی در آن دیده می شود اما اصول آن همواره ثابت است. اصولی که ریشه در هویت دیرپای ایرانی و اسلامی دارد، بر مبنای تغییر در محیط بین المللی تغییر نمی کنند اما روش ها و تاکتیک های متعددی می توانند بر اساس شرایط مختلف بر پایه این اصول بنیان نهاده شوند.

از سوی دیگر، رئیس جمهور ایران حافظ تمامی حقوق ملت ایران در عرصه بین المللی محسوب می شود و بدیهی است که « حقوق مشخص» در عرصه بین المللی با تغییر در محیط روانی حاکمان کشور، تغییر نمی کنند. آنچه ممکن است تغییر کند، شیوه های منتهی به حفظ حقوق است و گرنه اصل حفظ حقوق کشور در عرصه بین المللی و عزت ایرانیان، امری مورد وفاق در جامعه ایران است.

از این رو بدیهی است که در سیاست خارجی ایران، همچنان حفظ حقوق و منافع ملت ایران در اولویت خواهد بود و فرقی هم نمی کند که مقامات غربی در پیام ها یا واکنش های خود، چه خواسته و نگرانی را مطرح کرده باشند.

ایرانیان فراموش نکرده اند که همین مقامات غربی، انتخابات ایران را غیرقابل قبول می دانستند و هوشمندتر از آن هستند که ندانند آنچه امروز در پیام های آنان منعکس می شود، بازتاب منافع آنهاست، نه منافع ملت ایران.