سه سخنرانی متفاوت از یک کاندیدا!
«حیف که انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری همزمان برگزار میشود. اهمیت ریاست جمهوری نمیگذارد که درست به شوراها بپردازم وگرنه شوراها برای خودش حکایتی دارد. به خاطر همین همزمانی انتخابات، جماعت شورای شهر هم حسابی جوگیر شدهاند. »
به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین، شهرام شکیبا در ادامه مطلب طنز خود با عنوان « کاندیدای ریاست جمهوری، آمریکا، خرم سلطان، دانشگاه و… » نوشت: خیلی هایشان یک چیزهایی می گویند و وعده هایی می دهند که کار یک رئیس جمهور و دو رئیس جمهور و یک دوره و دو دوره نیست. ائتلاف هایشان هم شیرین است. به لیست هایشان که نگاه می کنم، یاد منوی رستوران هایی می افتم که برای جور بودن جنسشان هم پیتزا می فروشند، هم چلوکباب، هم دیزی، هم غذای دریایی و هم ساندویچ. لیست های شورای شهر شامل موارد زیر هستند:
یک سرلیست اهل سیاست. یک برادر شهید که از خود شهید به آن شهید شبیه تر (! ) است. یکی دو هنرمند. یکی دو تا ورزشکار. یکی دو تا روزنامه نگار. یکی دو تا خانم دکتر. چند نفر پرریش، چند نفر کم ریش. یکی دو نفر بی ریش. یک نفر ریش پروفسوری و قس علی هذا.
تا همین جا را برای انتخابات شوراها داشته باشید تا برسیم به ریاست جمهوری و سخنرانی ها. این سه سخنرانی برای یک کاندیدا و برای ایراد در یک روز اما در سه مکان گوناگون آماده شده است. اما از قضای روزگار فرستنده به جای آدرس anjaneb. shakiba@. com به آدرس injaneb. shakiba@gmail. com که آدرس ایمیل بنده باشد، فرستاده است؛ لذا به جهت روشنگری، هر سه متن سخنرانی را به همراه نامه پیوست آنها تقدیم محضر شریف ملت همیشه در صحنه می کنم.
به نام خدا
سلام حاجی
سخنرانی ها رو نوشتم. یادت باشه یه وقت جابه جا نخونیشون. مطمئن باش که رای میاری. راستی شماره حساب هم برات فرستادم. فقط یادت باشه که اولی رو پرحرارت و پرشور، دومی رو معمولی، سومی رو با آرامش و لبخند بخونی. نکنه وسط خوندن اولی لبخند بزنی! موقع خوندن اولی باید حتما عرق کنی و تف تفی حرف بزنی. به شعارهای آخر سخنرانی خوب دقت کن. یه چفیه هم با خودت ببر. خودت که می دونی کجا باید ازش استفاده کنی.
قربانت سید
سخنرانی اول
بسم الله الرحمن الرحیم. ویل للطمفنین. برادران و خواهران ارزشی من. بنده همین جا با صدای بلند اعلام می کنم که با همراهی شما دهن آمریکای جهانخوار را سرویس خواهم نمود. ما کاری می کنیم که آمریکا نیست و نابود بشود که هیچ، جایش هم توی نقشه دنیا گود بیفتد. ما دشمنانمان را ابتدا خفه نموده، بعد اره کرده، سپس ریزریز کرده، آنگاه له می کنیم. بعد از رویشان رد می شویم. سپس آتش می زنیم. بعد ذغالشان را رنده می کنیم و باز می سوزانیم. آنگاه خاکسترشان را فوت می کنیم توی چشم آنها که شاید احتمال بدهیم روزی در دلشان بگذرد که نکند بخش کوچکی از رفتارمان با آنها اشتباه بوده باشد.
امروز ما در جنگ جدی هستیم. در همه ابعاد باید بجنگیم. امروز هر بشقاب ماهواره در حقیقت یک بمب است. ما باید این بشقاب ها را با عملیات « راپل» جمع کنیم. با لگد بزنیم کج و کوله کنیم. لوله شان بکنیم. بعد با ضرب و شدت هرچه تمام تر فرو کنیم توی حلق صاحبانشان تا صدایشان که در حقیقت همان صدای استکبار جهانی است، قطع گردد و خفه شوند.
فساد و بی بند و باری اخلاقی تا کی؟ من از آقایان می پرسم؛ کی می خواهید به این وضعیت فضاحت بار پایان بدهید؟ دانشگاه ها شده است مثل دیسکوها و نایت کلاب ها. نایت کلاب و دیسکو که می دانید کجاست؟ جاهای بد و بدنام. جاهای اونجوری که زن و مرد با هم حرف می زنن توش. به هم می خندن. به هم سلام می کنن. از کنار هم رد می شن. الان دانشگاه های ما هم شده مثل همون جور جاها. دانشگاه ها باید درست بشه. باید دیوارکشی بشه بین بخش خواهران و برادرا. بالای دیوارا هم باید سیم خاردار بکشن، اطراف دیوار هم خاکریز هلالی و مثلثی بزنن، پشت خاکریزها خورشیدی بذارن و بین خورشیدی و کانال مین والمری بذارن. بعد هم یه کانال بکشن و توش آب بندازن. بعد هم یه خط آتیش توپخونه درست کنن جلوی موانع. شاید جلوی این بی ناموسی ها گرفته بشه.
مسئول نباید نون و پنیر و خیار بخوره. مگه همه مردم توان خرید پنیر و خیار رو دارن؟ این همه اسراف و تبذیر برای چیه؟ مسئولان فوقش می تونن نون بربری رو بذارن لای نون تافتون بخورن. مسئولان باید یا پیاده برن این ور و اون ور یا خونه پرش خر سوار بشن که بفهمن روستاییا چی می کشن.
… و اما شعار ما: « همه شهروندان درجه یک هستند» . این شعار را همه جا و همیشه خواهیم گفت اما تفسیر شعار ما چیست و چه کسی شهروند است؟ کسی که در دلش هم خیال سازش بگذرد، مگر شهروند است؟ کسی که عوض « تفسیر خبر» بنشیند سریال ترکیه ای ببیند، مگر شهروند است؟ کسی که طرفدار روابط حیوانی و آزاد و بی بندوبار جنسی نظیر حرف زدن و سر کلاس نشستن دختر و پسر در دانشگاه هست، مگر شهروند به حساب می آید؟ کسی که پیتزا می خورد، کسی که شجریان گوش می دهد، مگر شهروند به حساب می آید که حالا درجه یک باشد یا نباشد؟
سخنرانی دوم
به نام خداوند بخشنده مهربان و با سلام خدمت همه شما خواهران و برادران. خوشحالم که بار دیگر برای ایران اسلامی آمده ام تا در خدمت شما باشم. بار دیگر برای آرامش، برای آسایش، برای ارتباط با جهان با حفظ احترام متقابل.
زورمندان و زورمداران جهان باید بدانند که ما هم برای خودمان کسی هستیم. ما دور خودمان دیوار نمی کشیم اما برای هیچ دشمنی هم دست دراز نمی کنیم.
ما از دیوار خانه مردم بالا نمی رویم تا ماهواره جمع کنیم اما می توانیم با پارازیت ها این ابزار تهاجم فرهنگی را از کار بیندازیم.
در دانشگاه ها هم وضع باید تعدیل شود. اختلاط دختر و پسر باید کنترل شود. بنده خودم بارها سوار سمندم شده ام و به دانشگاه ها رفته ام. در سلف با دانشجویان غذا خورده ام و با آنها گفت وگو کرده ام و تذکراتی هم داده ام.
… و اما شعار ما: « همه شهروندان درجه یک هستند» . بله همه شهروندان در نگاه ما درجه یک هستند ولی درجه یک بودن هم خودش سطوحی دارد. همه که هم سطح نیستند. همه با هم برابرند اما کدام عقل سلیمی می تواند چشم بر این واقعیت ببندد که بعضی برابرترند و باید هم باشند؟ چطور ممکن است که یک استاد دانشگاه با یک فرد معتاد بی سواد را یکی بدانیم و حتی برای هر کدامشان یک حق رای قائل باشیم؟
سخنرانی سوم
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
درود بر مردم پاک. درود بر ساکنان این آب و خاک. درود بر ایران. درود بر ایرانی، درود بر خلیج فارس. درود بر همه مفاخر کشور. درود بر شما و روان های پاکتان.
تمام شد. دوران فقر و فاقه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی به پایان رسید. بنده آمده ام. آمده ام برای حرکت. حرکت به سمت جلو. سال های پیش رو سال های جلوگرایی است، نه جلوگیری. باید از نگاه به عقب دست برداریم.
باید با جهان در ارتباط باشیم. باب گفت وگو همیشه باز است. بنده معتقدم حتی در قعر جهنم هم می شود با شیطان سر میز مذاکره نشست و امتیاز گرفت. باید دیدمان را گسترش بدهیم. دانشگاه ها مراکز اجتماعی و فکری هستند. نسل جوان در دانشگاه می بالد. بعضی ها از یک طرف می گویند ازدواج دانشجویی خوب است، از طرف دیگر می خواهند دختر و پسر را از هم جدا کنند. پس اینها کجا باید همدیگر را ببینند و بشناسند؟
آیا مشکل ما ماهواره است؟ مگر مردم ما درک ندارند؟ مگر مردم صغیر هستند؟ چرا به شعور مردم توهین می کنیم با جمع آوری ماهواره ها و پارازیت؟ چرا مردم نباید بفهمند بالاخره « خرم سلطان» برنده می شود یا « ماهی دوران» یا « فیروزه» ؟ بگذارید مردم هوسرانی پادشاهان خارجی را ببینند تا خودشان قدر بدانند.
مسئولی که نان و پنیر می خورد، به مردم خیانت می کند. اگر مسئول، غذای درست و حسابی نخورد که نمی تواند انرژی داشته باشد برای کار. باید بخورد خوبش را هم بخورد. مسئولی که بنز سوار نشود، جایگاه ریاست جمهوری کشور را مقابل همتایان خارجی پایین آورده. مگر می شود رئیس جمهور باشی و ماشین ناامن سوار شوی؟ وقتی به فکر امنیت و سلامت خودت نباشی، چطور می خواهی به فکر امنیت و سلامت کشور باشی؟
… و اما شعار ما: « همه شهروندان درجه یک هستند» . قطعا هم همین طور است. آنها که قانون شهر را رعایت کنند، شهروندند، فلذا درجه یک هستند اما من از شما می پرسم؛ آنها که قانون جنگل را می خواهند و قوانین شهر را رعایت نمی کنند، آیا شهروند به حساب می آیند که بخواهیم آنها را درجه یک بنامیم؟ آنها شهر و درجه و شهروند و ما و شما را یکجا می خورند!
ارسال نظر