اولویت سیاسی کاری بر مدیریت اجرایی
کارنامه اصلاح طلبان در مدیریت شهری تهران چیست؟
سیاسی کاری اعضای شورا تاکنون نتیجه ای جز مدیریت کمتر از 6 ماه برای هر شهردار نداشته و این برای شهر بزرگی مثل تهران منتج به اتفاقات ناگوار و جبران ناپذیری خواهد شد.
به گزارش گروه اجتماعی پارس نیوز- محسن احمدی: بررسی کارنامه 5 دوره شورای شهر تهران به وضوح حاکی از عدم توانایی مدیریت شهر توسط اصلاح طلبان است. جریان اصلاحات توانسته در شورای اول و پنجم به پیروزی برسد اما بررسی عملکرد نشان میدهد که همواره در تحقق اولین و مهمترین مسئولیت خود یعنی انتخاب شهردار شکست خوردهاند.
در شورای اول چه گذشت؟
در دور اول انتخابات شورای شهر اصلاح طلبان توانستند حائز اکثریت آرا شده و سکان تهران را در اختیار بگیرند اما بر سر انتخاب شهردار اختلافات میان لیستی که همچون لیست شورای پنجم شبیه شرکت سهامی بود شروع شد.
جریان حزب مشارکت معروف به مشارکتی ها، با حمایت دولت توانست «دانش آشتیانی» را به عنوان گزینه نهایی انتخاب کند اما عبدالله نوری که ریاست شورا را در اختیار داشت تهدید به استعفا کرد و مانع از انتخاب آشتیانی شد.
با پا در میانی برخی از شخصیتهای سیاسی و حل مشکلات میان اعضای شورا صحبت از شهردار شدن «بهزاد نبوی» به میان آمد ولی ظاهرا نبوی تصمیم برای حضور در مجلس داشت و این مسئولیت را قبول نکرد. اختلافات میان اعضای جریان کارگزاران سازندگی و مشارکتی ها مجدد شروع شد که در نهایت «مرتضی الویری» بعد از گذشت حدود 4 ماه اختلاف و کشوقوس داخلی به عنوان شهردار تهران انتخاب شد. انتخاب مرتضی الویری که کارگزارانی محسوب میشد .
با انتخاب شهردار تنشها پایان نگرفت و اختلافات سیاسی بیش از پیش شد، الویری خود در مورد وضعیت نابسمان آن زمان شهرداری میگوید: «برخی از اعضای شورای شهر بر این باور بودند که باید در کارهای اجرایی هم دخالت داشته باشند و حوزه کار خود را فراتر از یک عضو شورا و کارهای تقنینی آن میدانستند. به عنوان مثال انتظار داشتند در عزل و نصب شهرداران مناطق و مدیران شهری، شهردار طبق نظر آنها عمل کند یا حداقل از آنها مشورت بگیرد یا برخی اوقات مصوباتی را مطرح و تصویب میکردند که با نوع کار اجرایی شهرداری و فعالیت شهردار سازگاری نداشت».
اختلافاتی که بیشتر منشا سیاسی داشت میان الویری و اعضای شورای شهر زیاد شد و در نهایت شهردار تهران استعفا داد، الویری چند سال بعد تایید کرد که دلیل این استعفا اختلافات سیاسی بود و در مصاحبهای این موضوع را اینچنین عنوان کرد: «شورای شهر دچار مشکلاتی بود؛ اینکه جنبه سیاسی بر جنبه تخصصی غلبه داشت و 2 گرایش سیاسی موجود در شورای شهر (مشارکت و کارگزاران) تمایل داشتند شهردار طبق سلیقه آنان عمل کند».
با رفتن الویری «محمد حقانی» به عنوان سرپرست شهرداری تهران انتخاب شد و اعضای شورا برای انتخاب شهردار به شور نشستند و در نهایت «محمدحسن ملکمدنی» به عنوان شهردار تهران معرفی شد.
انتخاب ملکمدنی از دو جهت موجب تنش گردید؛ اول اینکه پرونده قضایی و اموال زیاد او محل بحث بود و از طرف دیگر طیف مشارکتی ها به شدت با او مشکل داشتند تا جایی که ابراهیم اصغرزاده او را فاقد تعادل روانی میدانست و این موضوع را بسیار راحت در مصاحبهای مطرح کرده بود.
انتخاب ملکمدنی از دو جهت موجب تنش گردید؛ اول اینکه پرونده قضایی و اموال زیاد او محل بحث بود و از طرف دیگر طیف مشارکتی ها به شدت با او مشکل داشتند تا جایی که ابراهیم اصغرزاده او را فاقد تعادل روانی میدانست و این موضوع را بسیار راحت در مصاحبهای مطرح کرده بود.
اختلافات میان اعضای شورا بسیار نگران کننده شده بود و عوامل خارجی نیز در تشدید آن تاثیر داشت. «عبدالواحد موسویلاری» وزیر کشور وقت از مخالفان ملک مدنی به حساب میآمد. هرچند او در حاشیه حضورش در مجلس ششم و پیش از انتخاب شهردار این موضوع را رد کرد اما در روز تودیع و معارفه در واکنش به بیانیه شواری شهر مبنی بر دادن اختیارات کامل به شهردار و حمایت از مدنی این گونه واکنش داد: «تفویض اختیار به شهردار را نمی فهمم» و همچنین در جلسهای دیگر در جواب انتقادی مبنی برعلت انتخاب ملکمدنی اینگونه گفته بود: «این شهردار «خودمختار» چک سفید امضایی از اعضای شورا دارد که الویری نداشته است».
علی ایحال این اختلافات نتیجه ای جز غافل شدن از مدیریت شهری و خدمترسانی درست و مفید به مردم نداشت و نتیجه تنش مخالفان و موافقان ملکمدنی منجر به آبستراکسیونهای متعدد در جلسات شورا گردید و در نهایت به علت عدم تشکیل جلسه در طی سه ماه توسط شورای شهر، هیئت حل اختلاف مرکزی که شامل نمایندگانی از قوای کشور بود رأی به انحلال شورای اول داد و اصلاح طلبان نتیجهای جز انحلال و تحویل دادن شهری بیسر و سامان را در کارنامه خود ندیدند.
امروز تکرار سیاسی کاری دیروز
اکنون و با گذشت حدود 15 سال از این اتفاق تلخ مجددا شاهد همان اشتباهات و رفتارهای سیاسی در شورای شهر تهران هستیم. انتخاب نجفی و اصرار بر شهردار ماندن او در حالیکه قریب به اتفاق اعضا از حواشی اطراف نجفی اطلاع داشتند، انتخاب افشانی بازنشته با کارنامه ای غیر قابل دفاع و امروز نیز مجدد اختلافات سیاسی میان اعضای طیف کارگزاران، حزب اتحاد ملت یا همان مشارکتی های سابق و اعضای حزب اعتماد ملی برای انتخاب شهردار تهران درحالی به اوج خود رسیده است که این حد از سیاسی کاری تا کنون نتیجه ای جز مدیریت کمتر از 6 ماه برای هر شهردار را این شورا در کارنامه خود نمیبیند و این برای شهر بزرگی مثل تهران منتج به اتفاقات ناگوار جبران ناپذیری خواهد شد.
شنیدها حکایت از آن دارد که نهاد های نظارتی به صورت غیر رسمی استعلام دو نامزد تصدی پست شهرداری تهران را رد کرده اند. این بدان معنا است که انتخاب هر یک از دو نامزد یعنی آقایان حناچی و آخوندی که هیچ کارنامه قابل دفاعی ندارند دور جدیدی از کش مکش سیاسی را موجب خواهد شد.
شنیدهها و اخبار زمانی نگران کننده میشود که دعواهای سیاسی میان اطلاحطلبان منجر به انتخاب «عباس آخوندی» به عنوان شهردار شود. کسی که در پایان تصدی 5 ساله وزارت راه و شهرسازی از عدم ساخت حتی یک مسکن به خود افتخار میکند و در بررسی وضعیت سیستم حمل و نقل کشور شاهد حوادث تاسف باری همچون برخورد دو قطار در محور سمنان، سقوط هواپیمای ATR آسمان، نفتکش سانچی و حوادثی از این قبیل بودهایم.
حال شورای شهر تهران که در آستانه انتخابات شعار «نجات تهران» را سرمیدادند در مقام مسئول باید توضیح دهند تحت چه کارنامه درخشانی میخواهند سکان شهری که زمانی شهردارش هشتمین شهردار برتر دنیا بود را در اختیار آخوندی قرار دهند و آیا اتفاقات شاذی که موجب انحلال شورای اول شد نباید محل عبرت و توجه برای آنها قرار بگیرد؟
ارسال نظر