قالیباف: تصمیمات غلط به بی ثباتی ارز دامن زد
محمد باقر قالیباف ۱۹ خرداد ماه در برنامهای از شبکه ۴ سیما به سوالات کارشناسان حوزههای مختلف پاسخ داد.
به گزارش پارس به نقل از همشهری، مهمترین گفته های قالیباف در این برنامه به شرح ذیل است:
در پاسخ به این سوال که الگوی شما برای سیاست خارجی چیست گفت: هر دولت و نظام و حکومتی با ابزارها و فرصت های متعددی که دارد اهداف خود را پیگیری میکند. سیاست خارجی هم از بهترین فرصتهایی است که هر نظام و دولتی از آن استفاده میکند که بتواند زندگی مردمش را از لحاظ مادی و معنوی بهبود دهد.
مهمترین ماموریت سیاست خارجی آن است که منافع ملی و امنیت ملی کشور را و همچنین آرمان ها و هویت ملی و انقلابی و دینی یک کشور را تضمین کند.
اول باید دید بر اساس قانون اساسی رئیس دولت درقبال سیاست خارجی چه نقشی دارد. بعضا در تبلیغات گفته می شود در سیاست خارجی این کار را میکنیم. آیا واقعا قانون برای رئیس دولت چنین اختیاری پیش بینی کرده است؟ سیاست خارجی در کشور ما و بسیاری کشورها آن است که یک دولت نمیتواند تغییرات اساسی در آن بدهد. سیاست خارجی تداوم دار و با چشم انداز طولانی مدت است. به ندرت اتفاق می افتد که رویکردها در سیاست خارجی تغییر کند.
در آمریکا با رفت و آمد دولت ها آیا تغییری در سیاست خارجی ایجاد می شود؟ خیر! بوش با ابزار نظامی کارش را پیگیری کرد و اوباما می گوید به دنبال جنگ افروزی نیستم اما این به معنای تغییر سیاسی خارجی این کشور نیست. آنچه تغییر کرده دیپلماسی است نه سیاست خارجی.
در ایران مجموعه سه قوه در تعیین سیاست خارجی نقش دارد و رهبر انقلاب در تعیین رویکردهای سیاست خارجه نقشی کلیدی و اساسی دارد. دیپلماسی بسیار مهم است برخی اوقات یک دیپلماسی غلط، سیاست درست را خراب میکند و گاهی اوقات برعکس.
ما در سیاست خارجی به دنبال منافع و امنیت ملی هستیم. در امنیت ملی با سه قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی روبرو هستیم. میدانیم که رابطه بین قدرت در حوزه نظامی با اقتصادی، یک طرفه است و دوسویه نیست. هر کشوری بنیه اقتصادی خوبی داشته باشد بنیه نظامی خوبی دارد. اما رابطه بین قدرت سیاسی با نظامی رابطه دوسویه است. شما تا جایی از قدرت سیاستان استفاده میکنید و در جای بن بست، قدرت نظامی را جایگزین می کنید. در دولت آمریکا یکجایی با قدرت نظامی و جای دیگر با قدرت سیاسی کار خود را دنبال کردند.
باید درک درست و صحیحی از صحنه بین المللی داشته باشیم. بعد از فروپاشی شوروی، نظم جهانی بعدش تک قطبی بوده است ولی نشان داده در این ۲ دهه که گفته می شود نظم نوین جهانی مستقر نشده است. البته نظمی هم امروز مستقر است و ما در حال گذار هستیم. امروز این بحث هست که آیا در این نظم جهانی، قدرت های نوظهور دارند جایگزین قدرتهای قدیمی می شوند؟
به نظر من قدرتهای جدید در حال رشد هستند. آیا این قدرتهای نوظهور مثل چین و برزیل و ژاپن، می پذیرند که در صحنه بین المللی خلاف روال نظم فعلی کاری انجام دهند؟ به نظر می رسد این کار را نمیکنند چرا که هرگونه تغییر امنیت ملی آنها را ممکن است به خاطر بیندازد.
در صحنه بین المللی در حال گذار هستیم ولی قدرتهای نوظهور حاضر نیستند پارادایم فعلی را به هم بزنند. در برخی حوزه ها تا مرزهایی همراهی میکنند ولی وقتی حس میکنند منافعشان در خطر است تغییر سیاست می دهند.
ما معتقدیم باید اول رویکرد منطقه گرایی را اساس کار قرار دهیم. یکی از موضوعات مهم، موقعیت ژئوپلتیک ایران است. در هر جنگی، دولت مستقر در ایران حتی وقتی اعلام بی طرفی میکند، کشورهای جنگنده قبول نمیکنند چرا که موقعیت ژئوپلتیک ایران بسیار مهم است و نقش بزرگی ایفا میکند و این بزرگترین فرصت و اگر خوب استفاده نکنیم بزرگترین تهدید است.
خاورمیانه، مهمترین منطقه ای هست که در همه روابط سطح جهانی تاثیرگذار است. از قضا ایران هم بهترین صحنه رقابتش و بیشترین مزیتش این است که از منطقه گرایی استفاده کند.
ما برخی فرصت های بزرگ را در گذشته از دست دادیم چرا که با نگاه ژئوپلتیکی به موضوع نگاه نکردیم.
در زمان فروپاشی شوروی فرصت بزرگی در آسیای میانه برایمان باز شد ولی از دست دادیم. امروز هم فرصت بسیار بزرگی در بیداری اسلامی برایمان فراهم شده است.
با کشورهای اسلامی باید همکاری بسیار گسترده ای را داشته باشیم.
نمی گویم به بقیه مناطق نرویم ولی اولویت و مزیت ما اینجاست.
آمریکای جنوبی ممکن است برخی جنبه های اقتصادی را فراهم کنیم اما در آنجا نمیتوانیم آنچه در خاورمیانه برای خودمان نتیجه بگیرم را احصا کنیم. تعارف نداریم، در سیاست خارجی پایه اصلی قدرت است. البته رویکردها و مبانی ایدئولوژیک تاثیر گذار است اما آرمانهایمان در سایه قدرت تاثیرگذار است.
در پاسخ به سوالی مبنی بر تحقق اقتصاد بدون نفت: در حوزه اقتصاد، همیشه فرصت ها و تهدیدها و ضعف ها و قدرتها هستند. خیلی وقت ها فرصت ها اگر خوب مدیریت نشوند، به بزرگترین تهدید تبدیل می شوند. و اگر با تهدید با سوءمدیریت برخورد نشود و با عقلانیت برخورد شود، تبدیل به فرصت می شود. نفت برای ما فرصت است اما به بزرگترین تهدید برای کشورمان تبدیل شده است.
ما حتی صادرات غیرنفتی مان، نفت آلوده هستند. ما یک دولت رانتی داریم و اقتصاد ما به نفت تکیه زده است که باعث شده نتوانیم از تولید و ظرفیت های دیگرمان استفاده کنیم.
متاسفانه سیاست بازی وقتی بر اقتصاد حاکم می شود و ما یک سری حرف ها و وعده های کوتاه مدت و مقطعی می دهیم، هیچوقت اقتصاد پویایی نمی یابیم. نفت اموال عمومی است. نفت را جز سرمایه گذاری، هرجا به عنوان هزینه استفاده کنیم یک تهدید و از بین بردن ظرفیت هاست.
باید تلاش کنیم اقتصاد نفت آلوده و نفت را از اقتصاد جدا کنیم و این هیچ راهی ندارد الا اینکه به تولید توجه کنیم. تقریبا کشورهایی که رشد اقتصادی مناسبی داشتند در حوزه خدمات حدود ۷۰ درصد اشتغال و کارشان در این حوزه است و ۳۰ درصد در حوزه کشاورزی و صنعت متمرکز هستند. آمریکا با این اقتصاد بزرگش که از بزرگترین غول های غلات دنیاست، سهم کشاورزی در تولید ناخالص ملی اش ۴ درصد است ولی در کشور ما ۲۵ درصد است. این در شرایطی است که ما امروز از اقلام اساسی استفاده نمیکنیم.
ما در کشاورزی بسیار بد عمل کرده و منابعمان را از دست داده ایم.
الان در خدمات، حدود ۴۳ درصد تولید ناخالصمان در این حوزه است و ۲۵ درصد ظرفیت خالی داریم و از سوی دیگر نیروی جوان بسیار خوبی داریم.
بیکاری در قشر جوانان تحصیلکرده ما ۳۰ درصد است. یکی از برنامه های قطعی من برای رشد تولید، توجه کردن به بخش خدمات با تاکید بر جوانان در حوزه خدمات است و به طور مشخص در حوزه فناوری اطلاعات و IT BASE کردن فناوری است. البته ما باید مشکل پهنای باند را حل کنیم. فیلترینگ همه جای دنیا هست و باید هم باشد.
پایتخت سوئد اولین پایتخت دنیا در آی تی بیس است ولی در آنجا هم فیلترینگ انجام می شود البته فیلترینگ نباید سلیقه ای باشد.
یکی از مشکلات دیگر کشور نقدینگی بالاست. نقدینگی باید به سمت تولید برود.
اگر به بحث های دانش بنیان در حوزه مسائل اقتصادی کنیم این ها میتواند ما را به سمت اقتصاد بدون نفتی می برد.
تمدن و کشورمان را دنیا نه به قدرت نظامی یا اقتصادی، بلکه به عنوان قدرت فرهنگی و هنری و اخلاق می شناسد. در سیاست خارجی در حوزه دیپلماسی همینجاست که غفلت کردیم. فرهنگ در حوزه سیاست خارجی به ما کمک میکند که در دیپلماسی عمومی به جای قدرت ها، به سمت جوامع برویم و به سمت افراد نخبه و تاثیرگذار. با جوامع و ملت ها به جای حکومت ها حرف میزنیم.
فرهنگ در کشورمان مظلوم است. البته مهمترین وجه تمایز ما فرهنگ ماست. در برنامه فرهنگی من، مهمترین موضوع ما این است که عزت فرهنگی ما موجب سربلندی ما خواهد شد. لذا چون منابع انسانی مهم هستند فرهنگ مهم است.
امروز هزینه در فرهنگ، سرمایه گذاری و کار مولد برای آینده است. هیچ دولت سیاست بازی نمی آید پول امروز را هزینه کند در شرایطی که روز بعدش نخواهد درو کند.
وقتی در کشورمان کسری بودجه می آید، اول از همه از فرهنگ قطع می کنند. البته منظورم وزارت فرهنگ و ارشاد نیست. وقتی میگوییم فرهنگ، آموزش و پرورش و دانش آموزان و معلمان و دانشگاه و حوزه های علمیه هستند.
هنر باید به کمک فرهنگ بیاید تا آن را پایدار کند.
الان اکثر معلمان ما دوشغله هستند، مگر می شود با این حقوق زندگی را اداره کرد؟ اگر این شغل دوم را پیدا کرد میتواند سطح دانشش را بالا برده و یا در کلاس درس آرامشی برای تربیت کودکان داشته باشد؟
در دولت آینده اگر توفیق خدمت داشته باشم، هیچوقت نمیگذارم فرهنگ مظلوم باشد. پولی که الان به فرهنگ داده می شود ناچیز است. اگر ده سال در فرهنگ سرمایه گذاری کنیم اولین خروجی دانشجویان و فارغ التحصلان، بیشترین تحول را در ادب و اخلاق و اقتصاد و اجتماع و… ایجاد میکنند. من تصمیم دارم این سرمایه گذاری را بکنم ولو اینکه در دوره من خروجی اش دیده نشود.
مدیر ثابت پشت میز نشین نیستم، متحرک هستم.
مهمترین مشکل در کشور، بحث اعتماد است که باید با کار فرهنگی درست شود.
اشکالاتی که امروز به وجود آمده بخاطر این است که رفتار سیاست زده بر حوزه فرهنگمان حاکم است.
وحدت اساس جامعه است. ما یک همدلی باید بین مردم داشته باشیم. یک رابطه درست و اساسی بین مردم و مسئولان، یعنی رابطه دولت و ملت. و همچنین رابطه ای باید درون حاکمیت و بین مسئولان حاکم باشد. اگر معتقدم بین اینها بخواهم اولویت قراردهم اول درون حاکمیت است. اگر رابطه مسئولان درست نباشد خروجی اش اینگونه می شود که رابطه بین دولت و ملت را هم به هم می زند و سپس رابطه مردم با مردم هم خراب می شود.
یکی از مشکلات جدی امروز این است که این سیاست زدگی در حوزه مربوط به مسئولان هم هست.
قانون برای آن است که سلایق حاکم نشود. چرا مسئولان امروز اصرار دارند پایشان را از قانون فراتر بگذارند. کسی که پا را فراتر از قانون بگذارد مستبد است. هر اسمی که می خواهد داشته باشد.
امروز اختلافات مجریه و مقننه قدرت ملی ما را کاهش می دهد. اختلاف سر دغدغه مردم نیست بلکه سر قدرت با یکدیگر دعوا دارند.
من الان همه اش باید به مردم استدلال کنم که صداقت دارم و خلف وعده نکردم این به خاطر آن است که در حال حاضر به خاطر عملکرد برخی مسئولان، اعتماد مردم به مسئولان از بین رفته است. برخی مسئولان در چشم مردم نگاه میکنند و خلاف واقع می گویند.
امروز فقر و تبعیض و محرومیت نسبی جامعه را از بین برده است.
دولت ما به جای اینکه روزبروز کوچک تر شود دارد بزرگتر می شود و هزینه هایش افزایش می یابد. دولت در برخی جاها واقعا فضولی میکند و وقتی ربطی هم بهش ندارد دخالت میکند. البته دولت در برخی جاها باید دخالت کند اما دخالت به معنی رفع گیر و اصلاح باشد نه اخلال.
دولت کسری بودجه پیدا میکند و در ارز دخالت میکند اما این دخالتش موجب اخلال می شود. دولت باید قیمت ارز را تثبیت کند نه اینکه محل درآمدی از آن برای خودش فراهم کند.
الان چقدر ارز داریم که خارج از شبکه بانکی است.
بعضی وقت ها مرتب با تصمیمات غلط به بی ثباتی ارز دامن می زنیم. به مردم قول میدهم ظرف مدت ۶ ماه ثبات در قیمت ها و کاهش در قیمت های اصلی و ثبات در قیمت ارز حتما در همین سال ۹۲ باید اتفاق بیفتد.
تا انتهای سال ۹۱ بالغ بر یک میلیارد دلار ال سی ارزی در شبکه بانکی رسمی باز شده است. این نیست که نمی شود ولی باید بپذیریم که سخت است. اگر پختگی و درایت و برنامه ریزی باشد این کار سخت است.
در حوزه سیاست خارجی، دو موضوع اولویت من است. اول دیپلماسی عمومی و دوم دیپلماسی اقتصادی. ما تجارت جهانی می خواهیم. حتما یک بخش رشد اقتصادی ما تعاملات جهانی ماست. نه آمریکا اینقدر بزرگ است و نه دنیا آنقدر کوچک و نه ایران اینقدر ضعیف که آمریکا بخواهد یک دفعه همه چیز را روی ایران ببندد. اگر دیپلماسی قوی داشته باشیم و بخش خصوصی وارد کار شود و اجازه دهیم این بخش کار خود را انجام دهند، بهتر از ما دولتی ها کار را پیش می برند.
یکی از ضعف ها و مشکلات مدیریتی امروز کشور به خاطر ساختار و اشکالات اساسی وارد بر آن است. نظام اداری فعلی کشور نمیتواند از ظرفیت های مردم بخوبی استفاده کند. مهمترین شعار ما در انقلاب این بود که مردم خودشان میخواهند برای سرنوشت کشور تصمیم بگیرند پس دولت نباید در هر کاری دخالت کند. امام می فرمودند دولت کارهایی را انجام بدهد که مردم نمی توانند. نه اینکه در همه کار دخالت کند.
آیا استانداران و فرمانداران و شورای شهر هر شهر نمی توانند برای آن استان تصمیم بگیرند؟
باید کار ملی از محلی تفکیک شود و اجازه دهیم امورات محلی را مردم خودشان انجام دهند. باید دولت های محلی تبدیل شود. منظور از دولت های محلی، شوراها هستند. باید شوراهای اسلامی مبنای تصمیم گیری باشند. چطور می شود من از تهران برای مردم یک شهر تصمیم بگیرم و درست باشد اما مردم و نخبگان همانجا اگر تصمیم بگیرند، غلط باشد.
کارها یا تولی گری است یا تصدی گری است. امنیت و قضا را نباید واگذار کرد چون حاکمیتی است اما درباره حمل و نقل و فضای سبز یک شهر و اقتصاد یک شهر چرا خودشان تصمیم نگیرند؟
یکی از برنامه های جدی من این است که به شوراهای اسلامی شهر و روستا هویت جدی بدهم. البته این شوراها باید از هرگونه سیاست زدگی پرهیز کنند.
یارانه هایی که امروز به مردم داده می شود قانون است و باید داده شود. از قضا ناقص داده می شود. بلافاصله اگر تقدیر بود در دولت بودم، در همان سال اول یارانه تولید و کشاورزی و صنعت را خواهم داد. سیاست های جبرانی را هم دنبال خواهم کرد. مگر نرخ ها واقعی شده است؟ نرخ بنزین امروز بر اساس تورم، بالای ۲ هزار تومان آنروز است.
درمان از موضوعاتی است که بر اساس قانون وظیفه دولت است. بیمه ها باید بتوانند ۷۰ درصد هزینه ها را جبران کنند.
باید به مدیریت خسته بسته یکنواخت پایان دهیم.
ارسال نظر