با دکتر ولایتی چه کنیم؟
فرمول مواجهه با آقای دکتر ولایتی در شرایط فعلی بسیار ساده است چه برای خودی های که مخالفت جدی با ایشان دارند و چه برای کسانی که مدافع قدیمی او هستن و یا حتی دسته سوم که می توان آنها را مدافعان ولایتی پسا دانشگاه آزاد نامید.
به گزارش پارس نیوز، این روزها انتشار اخباری درباره دکتر ولایتی بیش از افکار عمومی به محل چالشی برای جریانات خودی رسانه ای تبدیل شده است. موضوعی که متاسفانه در فضای مجازی بیشتر از فضای رسمی عریان تر و تندتر در حال تبدیل شدن به جدال است تا تعمق و تفکر دقیق درباره آن.
به همین منظور به نظر می رسد که نکات ذیل در این باره قابل تامل باشد:
الف: دکتر ولایتی کیست و اینک در سپهر سیاسی و همچنین کنشگری وی در شرایط فعلی نظام چگونه است. در یک تقسیم بندی سیاسی می توان ولایتی را چهره ای مورد تایید و معتمد بزرگان نظام در سالهای پسا انقلاب اسلامی و چهره ای میانه در سالهای اخیر دانست. البته ولایتی در برخی روزهای پرالتهاب انتخابات ریاست جمهوری هم در سال 92 و هم بعد از آن مواضعی در سیاست خارجه از خود نشان داد که جریان انقلابی را از وی رنجیده کرد. این رنجیده خاطر کردن آن وقتی عمیق تر شد که بسیاری از دست اندرکاران اصلی برجام روزگاری از نیروهای اطراف ولایتی در وزارت خارجه محسوب می شدند و خود او هم از برخی منطق رفتاری مدافعان برجام دفاع می کرد.
ب: بدون شک ولایتی پس از ریاست در دانشگاه آزاد دوران جدیدی از کنشگری خود را در سپهر سیاسی کشور آغاز کرد که بسیاری از مخالفین جدید (جریانات نوگرا انقلابی در دو دهه اخیر) در سالهای اخیر نیز پیش بینی آن را نمی کردند. امروز می توان گفت دانشگاه آزاد با همه متعلقاتش در حال به روزشدن انقلابی است. (البته این به معنای بی نقص بودن عملکرد ایشان و یا مدیران زیرمجموعه نیست). ولایتی همچنین در پسابرجام و با شکست این توافقنامه مواضع متفاوت تری از گذشته را نیز اتخاذ کرد. بگونه ای که گاه در قامت یک منتقد نیز به اظهارنظر درباره برجام پرداخته است. ضمن اینکه او الان یکی از حامیان و مدافعین و موثرین چرخش عمیق تر کشور به شرق می باشد. ضمن اینکه در همه سالهایی که دکتر ولایتی را به عنوان فردی میانه رو نام می بریم، کنش سیاسی اش با افراد همدوره همانند آمرحوم هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و... متفاوت تر و کم حاشیه تر بوده است.
ج: اما آنچه بیش از همه محل چالش شده، خانه مسکونی فعلی دکتر ولایتی است. درباره خانه ایشان نظرات متفاوتی بیان شده است. در این باره هم می توان نکاتی را بیان کرد. اینکه این خانه چگونه به ایشان و با چه جزئیاتی واگذار شده، اطلاعاتی موجود است که بسیاری می توانند با رجوع به آن را مجاب کند، اما تاکنون مستندات دقیقی که فصل الخطاب برای همه باشد هیچگاه منتشر شده است. به همین دلیل در اینباره نیز همچنان حواشی پابرجا است. اما بر اساس آخرین اطلاعات موجود، این خانه در ملکیت ایشان دیگر نیست و ایشان خانه را وقف کرده اند. به همین دلیل حتی برخی از دلسوزان معتقدند چه خوب است آقای ولایتی نه بر اساس آنکه این خانه حقشان است یا نیست – در این زمان محل بحث نیست- می توانند و برایشان چندان هم سخت نیست، که این خانه را در زمان حیات ترک کنند!
شاید در وهله اول این پیشنهاد کمی عجیب و از دید برخی نزدیکان آقای ولایتی حتی غیرمنصفانه به نظر برسد . به اعتقاد این افراد ولی چند فایده مهم در این مساله نهفته است. اولا در قضیه ویلای سردار فیروزآبادی – شاید بازهم همان نزدیکان بگویند که این خانه با آن ویلا ماجرایش متفاوت است- با آن همه حاشیه ها – که برخی از آنها کاملا درست هم بود- با تحویل دادن ویلا بسیاری از حواشی پایان یافت. به همین دلیل برای آقای ولایتی که این روزها کارهای بزرگی برای انقلاب دارند، ترک این خانه موقوفه به نظر کمک حال بزرگی برای ماموریت های خود این شخصیت نیز می باشد. ضمن اینکه ماندن و رفتن از خانه مذکور هم محلی بحث اصلی اینجا نیست! زیرا ایشان ماموریت های بزرگی در پیش دارند که خودشان و مشاورانشان می توانند با کم کردن هر نوع حواشی اینگونه ای به کار اصلی شان برسند. به خصوص که اینک برخی با این حواشی نه به آقای ولایتی که بلکه به انقلاب می خواهند از این طریق چنگ اندازی کنند. ضمن اینکه پیشنهاد این دست افراد دلسوز هم ترک خانه مذکور به منظور تغییر کاربری آن است نه واگذاری آن... در اینباره نیز همچنان که منتشر شده این خانه هم موقوفه شده و هم حسینیه در ذیل آن وجود دارد. می توان این خروج را با تغییر کاربری مفیدتر هم کرد. مثلا بسیاری آقای دکتر ولایتی را به چهره ای اندیشمند در حوزه تاریخ و مطالعات عمیق سیاسی می شناسند، بنابراین می شود آن خانه را تبدیل به یک موسسه پژوهشی تبدیل کرد.
البته شاید برخی از دلسوزان و نزدیکان ایشان بگویند، این خروج از خانه ای که حق شرعی و قانونی آقای ولایتی است، به منزله تایید اشتباه و یا خدای نکرده تایید غیرشرعی بودن حضور ایشان در این سالها در بخشی از افکار عمومی تلقی شود! این مساله نیز راه حل دارد، راه حل آن نیز انتشار کامل و دقیق نوع و روند واگذاری این خانه به آقای ولایتی می باشد.
د: بازگردیم به پارگراف اول این نوشته! خانه آقای ولایتی به محل نزاعی تبدیل شده است که خلاصه یکی از خروجی آن این است که عده ای به کیهان حمله می کنند و عده ای هم به فرهیختگان، یک عده به مجموعه سراج بد و بیراه می گویند، و برخی هم در اوج بی انصافی می گویند هرکس به دکتر ولایتی نقد زده، نفوذی در نهادهای نظام است! اگر قرار است خروجی کنش های سیاسی دوستان خودی در فضای مجازی به این مسائل بیانجامد، بهتر است که در سیاست ورزی خودمان آنهم در شرایط فعلی رقبای فرصت طلب در کشور تجدید نظر کنیم. نه دوستان ارزشی ما در فرهیختگان مدافع چشم بسته کسی هستند و نه شان آقای شریعتمداری اجل از این است که مجیزگوی کسی! از این طرف هم برخی از افراد نیز اگر فکر می کنند که برخی از جوانان انقلابی و منتقد آقای ولایتی را نفوذی بگویند و فحش بنویسند، باید بدانند که نه تنها به خطا رفته اند بلکه کمکی به خاموش شدن حواشی آقای ولایتی- که مدعی سینه چاکی برای او هستند- نکرده اند.
فرمول مواجهه با دکتر ولایتی!
فرمول مواجهه با آقای دکتر ولایتی در شرایط فعلی بسیار ساده است چه برای خودی های که مخالفت جدی با ایشان دارند و چه برای کسانی که مدافع قدیمی او هستن و یا حتی دسته سوم که می توان آنها را مدافعان ولایتی پسا دانشگاه آزاد نامید. فرمول این است که به موضوعات اطراف آقای ولایتی چه میزان نمره - از لحاظ اهمیت داشتن- می دهیم. ولایتی از یک طرف در دانشگاه آزاد خوب دارد کار می کند و از جیغ های بنفش کشیده شده هم می توان فهمید. از طرف دیگر ولایتی – به ظن برخی، جدای از درستی و یا غلط بودن- در خانه ای زندگی می کند که محل سوال است؟ به هرکدام به اندازه خودش باید اهمیت داد. می شود جدی و انقلابی درباره خانه آقای ولایتی سوال کرد، ولی نه به اندازه ای که برای ماموریت های او هم سنگ اندازی شود و با مخالفان در یک پازل قرار گرفت و یا صلاحیتش را برای همه چیز و همه جا زیر سوال برد. حساس بودن برای یک ریال بیت المال هم بسیار مهم است و بخشی از ماموریت جریان ارزشی برای فساد با هرکس و با هرنوعی؛ و صدالبته حکیمانه سیاست ورزی هم بسیار و بسیار! همچنانکه روزهای بود که حتی برخی هاشمی اوایل انقلاب را می زدند تا انقلاب را بزنند و حتی روزهای بود که برخی خاتمی – فقط در برخی مقاطع محدود! - را می زدند که انقلاب را بزنند! چون برای برخی افراد معلوم الحال در برخی از مواقع و بزنگاهها شخص بهانه است، هدف چیز دیگری است.
ارسال نظر