مانیفست «نواصولگرایی» رونمایی شد
سه شاخص اصلی نواصولگرایی «مردمباوری»، «نوگرایی» و «اسلام ناب» است. این مانیفست مهمترین اشکال جریان اصولگرایی را فاصله گرفتن از مردم میداند و معتقد است نواصولگرایی باید جریانی درون نظام باشد و نه خود نظام و مدافع همه اقدامهای نهادها و اشخاص منتسب به حکومت.
پس از حدود یک سال از طرح مفهوم «نواصولگرایی» بهعنوان کلیدواژهای جدید در جریان سیاسی کشور که نگاهی انتقادی و آسیب شناسانه به جریان اصولگرا دارد، «جمعیت پیشرفت و عدالت» که نزدیک به محمدباقر قالیباف است، مانیفست «نواصولگرایی» را منتشر کرد. بر اساس این مانیفست که صبح امروز در مجموعه سرچشمه تهران رونمایی شد، نواصولگرایی «ایجاد «بنا» یی نو و جدید بر «مبنای» اصولگرایی که همان مبانی مکتب امام (ره) است» تعریف شده که در آن «تغییر اساسی» در گفتمان، رویکرد، ساختار و عملکرد، ویژگی اصلی این بنا محسوب میشوند و 3 شاخص اصلی آن «مردمباوری»، «اسلام ناب» و «نوگرایی» است.
چه اصولگرایان بخواهند و چه نخواهند فرایند نواصولگرایی رقم خواهد خورد
در این بیانیه نواصولگرایی فرایندی «در حال شدن» توصیف شده که «چه اصولگرایان بخواهند و چه نخواهند، رقم زده خواهد شد». این مانیفست تصریح کرده است: «نواصولگرایی امری نیست که از پیش توسط یک نفر یا یک تشکیلات قابل تعریف باشد، چرا که ماهیت «تغییر اساسی» این جریان کلان وابسته به این است که در یک تفاهم بینالاذهانی میان طیفهای مختلف نیروهای انقلابی شکل گیرد و این مسئله نیز نتیجه گفتوگو و مباحثه و کنش و واکنشها است.»
امکان شکلگیری جریان سوم در سپهر سیاسی ایران وجود ندارد
اما از آن جایی که برخی منتقدان، «نواصولگرایی» را بهعنوان جریان سوم در سپهر سیاسی ایران تعبیر میکردند، این مانیفست با رد این مسئله و تأکید بر این «نواصولگرایی همانطور که از نام آن برمیآید، جریان سوم نیست» با اشاره به تجربههای تاریخی و وجود فضای دوقطبی در کشور تصریح کرده است: «امکان شکلگیری جریان سوم در سپهر سیاسی کشور ما وجود ندارد و هر اقدامی در این زمینه محتوم به شکست است.» در این مانیفست مبنای اصیل اصولگرایی همان مبانی انقلاب اسلامی توصیف و تأکید شده است که راهبرد مواجهه با اشکالات اساسی موجود عبور از اصولگرایی نیست بلکه «تغییر اساسی» در جریان اصولگرایی است. در عین حال تأکید شده است «یکی گرفتن مبنای اصولگرایی با مبانی انقلاب اسلامی به معنای عدم اختلاف در مبانی فکری همه طیفهای درون جریان اصولگرایی با شاخصهای مکتب امام (ره) نیست و...»
همگرایی همراه با به رسمیت شناختن اختلافسلیقهها
با این حال این مانیفست با به رسمیت شناختن هرگونه اختلافنظر در میان طیفهای جریان اصولگرا، تصریح کرده است: همگرایی بین جریان نیروهای معتقد به انقلاب اسلامی در عین به رسمیت شناختن اختلافسلیقهها و تحمل یکدیگر، از مهمترین ویژگیهای نواصولگرایی به شمار میرود» چرا که «پذیرش اختلافسلیقهها موجب تحمل یکدیگر و تقویت همگرایی و وحدت رویه در بزنگاهها میشود.» در این بیانیه آمده است: «در صورت به رسمیت نشناختن اختلافسلیقهها، همانند گذشته صرفاً شعار وحدت سر داده میشود و شکافهای موجود در بزنگاه-ها لطمهای غیرقابل جبران به جریان انقلابی وارد خواهد کرد.
لزوم مشخص کردن وجود طیفهای مختلف درون جریان نیروهای انقلابی
این مانیفست همچنین با بیان این که «اگر وجود اختلافسلیقهها با نام وحدت به رسمیت شناخته نشود، تفاوت نگاه طیفهای مختلف جریان انقلابی، مشخص نمیشود و در نهایت اقدامات یک طیف به پای همه جریان نوشته میشود» آورده است: «ضرورت دارد برای افراد جامعه مشخص شود که درون جریان نیروهای انقلابی طیفهای مختلفی وجود دارند که در برخی موضوعات مختلف اختلافنظر دارند و اگر روزی هم بر سر مسئلهای متحد شدند، به معنای یکسان دیدن همه آنها محسوب نشود. لذا ضروری است اختلافات درونی جریان اصولگرایی برای جامعه شفاف شود؛ اما ایجاد این تصویر روشن از واقعیتهای موجود باید از یکسو با تحمل یکدیگر باشد و از سوی دیگر مانع همگرایی نشود.»
انتقاد از خود، چهرهها و جریانهای متعلق به اردوگاه اصولگرایی مفید و گاهی ضروری است
بر همین اساس با اشاره به مفهوم «خودانتقادی» این مفهوم یکی از ویژگیهای مهم نواصولگرایی توصیف و تأکید شده است: «انتقاد از خود، چهرهها و جریانهای متعلق به اردوگاه اصولگرایی مفید و حتی گاه ضروری است. البته تا حدی که باعث تخریب طیفهای داخلی و تضعیف جریان اصولگرایی نشود و از سوی دیگر موجبات اصلاح و سازندگی را فراهم آورد.»
مهمترین اشکال جریان اصولگرایی فاصله گرفتن از مردم است
این مانیفست همچنین نواصولگرایی را «بازگشت اصولگرایی به شاخصهای اصلی مکتب امام خمینی (ره)«دانسته و تأکید کرده است که در این مکتب، «جمهوری اسلامی ایران بر دو رکن اساسی اسلام و مردم پایهگذاری شده است». بر همین اساس این مانیفست «مردمباوری» را یکی از شاخصهای اصلی مکتب امام خمینی (ره) و مهمترین شاخص نواصولگرایی توصیف کرده و آورده است: «مهمترین اشکال جریان اصولگرایی فاصله گرفتن از این رکن در تمام سطوح فوق الذکر و در تمامی عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است.» این بیانیه در نقدی آشکار از جریان اصولگرایی تأکید کرده است که «باور اصولگرایی به مردم چه آن زمانی که در قدرت بوده است و چه خارج از آن در طول این سالها روزبهروز کمتر شده است.» بر همین اساس در این مانیفست تأکید شده است: «مهمترین شاخص تغییر در بنای نواصولگرایی «مردمباوری» است.» در این بیانیه برخی مصداقهای دور شدن از مردم، سیاستورزی رانتی با ساختاری از بالا به پایین، اقتصاد نهاد محور بهجای اقتصاد مردمی، پیمانکاری فرهنگی به جای مردمی کردن فرهنگ، اولویت دادن به دغدغههای جریانی به جای تمرکز بر مطالبات اصلی مردم، عدم باور طیفی از جریان انقلاب به جایگاه رفیع مردم در مبانی معرفتی نظام اسلامی و مکتب امام (ره)، داشتن نگاه مرکزگرا به جای توجه به نیازهای مردم در مناطق مختلف و فاصله گرفتن بخشی از مسئولان از زیست مردمی ذکر شده است.
ابعاد گسترده مردمباوری در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مدیریتی
این بیانیه سپس تلاش کرده است که به تبیین مفهوم «مردمباوری» از دیدگاه «نواصولگرایی» بپردازد و در این زمینه آورده است که مردمباوری یعنی محوریت قرار دادن اقتصاد مردمی به جای اقتصاد دولتی. یعنی مردمی کردن فرهنگ به جای پیمانکاری کردن فرهنگ. یعنی سیاستورزی مردمی و مبتنی بر رویکرد و سازوکاری از پایین به بالا و نه سیاست-ورزی رانتی با رویکرد و سازوکاری از بالا به پایین. یعنی باور به انتخاب مردم، نه خود را حق پنداشتن و آنان را فریب خورده دانستن. یعنی دغدغه مردم داشتن، نه نگران قبیله، جریان، نهاد و سازمان وابسته به خود بودن. یعنی کنار گذاشتن تعارفها و مطالبه کردن حرفهای به حق مردم از نهادها، حاکمان و منتسبین حکومتی. یعنی اعاده حقوق و پاسخگویی به نیازهای اولیه مردم با سبک زندگیهای مختلف حتی افراد فاصله گرفته از دین. یعنی باور به «مردم پایه» بودن مؤلفههای قدرت در جمهوری اسلامی ایران. یعنی همانندی سطح و سبک زندگی مسئولان با مردم و برداشتن مرزها و حریمهای دورکننده خادمان از ولینعمتان. یعنی مطالبه هوشمندانه و مؤثر خواستهها و نیازهای اصلی مردم و خلاصه مردمباوری یعنی بازگشت و رجوع به نگاه حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) به مردم.
دومین شاخص و ضرورت مرزبندی با معاندان و براندازان
مانیفست «نواصولگرایی» در تبیین دیگر شاخص اصلی این گفتمان یعنی «اسلام ناب» تصریح و تبیین کرده است: «اسلام سیاسی با قرائت اسلام نابی که امام خمینی (ره) ارائه کرد و توسط رهبر انقلاب ادامه یافت رکن دیگر گفتمان انقلاب اسلامی است و در نتیجه شاخص اصلی دوم گفتمان نواصولگرایی است که مرزهای خود را با جریانهایی که به مردم نگاه ابزاری دارند شفاف میکند. اسلام نابی که تأکید بر تکیه نکردن بر کافران و مبارزه با استکبار خارجی و همچنین مرزبندی با معاندین و برخورد قاطع با عناصر برانداز را بر پایه «اشداء علی الکفار» دارد و بر اساس «رحماء بینهم» به راهبرد مبنایی جذب حداکثری باور دارد...اسلام نابی که همه مردم را با هر باور و هر سبک زندگی جزو عیال حکومت اسلامی میداند و پاسخگویی ایجابی به نیازهای فرهنگی و اجتماعی متناسب با ذائقهها را جزوی از وظایف حکومت اسلامی میداند... اسلام نابی که در نظام محاسباتیاش به سنتهای الهی در کنار عقلانیت و تدبیر باور جدی دارد... اسلام نابی که حل مسائل معیشتی و اقتصادی مردم را وظیفه ابتدایی حکومت و زمینهساز دیگر اهداف خود میداند.»
تکلیف یا نتیجه؟ آرمان یا واقعیت؟
این بیانیه همچنین در عرصه تبیین «اسلام ناب» به مقولههای مهم و چالشی «تکلیف گرایی یا نتیجه گرایی» و نیز «آرمانخواهی واقع بینانه» پرداخته است: «اسلام نابی که تکلیف گرایی را بیتوجهی به نتیجه نمیداند بلکه رسیدن به نتیجه را بخشی از تشخیص تکلیف میداند و البته بعد از تشخیص درست، هدف خود را انجام آن تکلیف میداند و نه رسیدن به نتیجه. اسلام نابی که آرمانخواه است اما نه آرمانخواهی غیرواقع بینانه که به تندروی و توهم میانجامد بلکه اهداف اصلی حرکت خود را آرمانهای تعیین شده و ایدئولوژیک قرآن و اسلام میداند اما در راه رسیدن به این آرمانها واقعبینی و عقلانیت را ضروری میداند.»
مانیفست نواصولگرایی همچنین با تأکید بر این که مکتب امام خمینی (ره) شامل 3 بعد مکمل شامل «عدالت، معنویت و عقلانیت» است تأکید کرده است که نواصولگرایی در «تغییر اساسی» خود باید به این سه بعد یکسان توجه کند.
لزوم اصلاح ساختارهای موجود در نظام برای کارآمدسازی
مانیفست نواصولگرایی همچنین در پرداختن به مقوله «مردمسالاری دینی» با اذعان به این که در «دولت سازی» متناسب با تمدن اسلامی «عقبماندگیهای جدی» وجود دارد، تأکید کرده است: «کارآمد سازی نظام اسلامی» با رویکرد «پیشرفت عادلانه» ضرورتی اولویتدار است و نواصول-گرایی باید این هدف را در همه فعالیتهای خود مدنظر قرار دهد. در این بخش تأکید شده است: «معتقدان به نواصولگرایی باید آماده باشند در جهت رسیدن به این هدف، هزینههای اصلاح ساختارهای موجود در نظام جمهوری اسلامی را بپردازند.»
اصولگرایی نیاز به ساختار تصمیمگیری نوین مبتنی بر خرد جمعی دارد
این بیانیه در تبیین مفهوم «نوگرایی» به عنوان شاخص اصلی سوم «نواصولگرایی» تأکید کرده است: «اصولگرایی نیاز به ساختار تصمیمگیری نوینی دارد که مبتنی بر خرد جمعی با نگاهی از پایین به بالا و با تکیه بر دخیل کردن بدنه اجتماعی انبوه جوانان انقلابی ایجاد شود نه اینکه شاهد این باشد که عدهای محدود در اتاقهای دربسته و بیتوجه به شاخصهای شایستهسالاری تصمیمگیری کنند و نیروهای انقلابی را در برابر عمل انجام شده قرار داده و مجبور به تبعیت کنند.»
اصولگرایی نیاز به تصویر جدید دارد
براین اساس تأکید شده است: «اصولگرایی برای ادامه حیات باید تصویر جدیدی از خود به جامعه ارائه کند و برای این تصویر جدید نیاز به جایگزینی چهرههای جدید در پیشانی خود و استفاده از چهرههای قدیم بهعنوان پشتوانههای فکری و تجربی دارد و همچنین لازم است تا اجازه ندهد طیفی خاص، سردمدار و نماد جریان اصولگرایی محسوب شوند تا رفتارهای نادرست عدهای اندک به پای کل جریان نوشته شود.»
نواصولگرایی باید جریانی درون نظام باشد و نه خود نظام و مدافع همه اقدامات نهادهای حکومتی
این مانیفست سپس در تبیین این نوگرایی، به مقولهای چالشی و مؤثر برای ایجاد نوگرایی پرداخته و تأکید کرده است: «در چهره نوینی که جریان اصولگرایی باید از خود بسازد باید جریانی درون نظام باشد و نه خود نظام و به گونهای باشد که مدافع اشتباهات مسئولان منتسب به نظام تلقی نشود. اصولگرایی نیز مانند هر جریان معتقد به نظام، افتخار و هدف خود را حمایت و دفاع از نظام میداند اما قرار نیست اصولگرایی نقش مدافع نهادهای حکومتی و منتسبین به نظام را بازی کند.» بر این اساس تأکید شده است: «اصولگرایی باید ضمن حفظ ساختار کلی حاکمیت، صادقانه، منصفانه و البته شجاعانه نقد نهادهای حکومتی و منتسبین به حاکمیت را در دستور کار خود قرار دهد.»
رفتارهای افراطی و داشتن نگاه حداقلی به مقوله فرهنگ، دو لبه یک قیچی است
این مانیفست همچنین با اشاره و تأکید بر «توجه به آزادیهای اجتماعی در چارچوب مبانی دینی» تأکید کرده است: «متأسفانه برخی رفتارهای افراطی در مواجهه با مسائل مرتبط با این موضوع باعث تصویر نادرست مردم مخصوصاً جوانان از انقلاب و حتی گاه اسلام شده است و این رفتارهای افراطی در کنار برخی وادادگیها و داشتن نگاه حداقلی به مقوله فرهنگ، مانند دو لبه یک قیچی، هرچه بیشتر به ترویج سبک زندگی غربی کمک کردهاند. لذا از محورهای مهم نوگرایی تعیین و اجرایی کردن راهبردهایی مبتنی بر آرمانخواهی واقع بینانه با تمرکز بر ارائه پاسخی روزآمد و ایجابی است بگونه ای که هم به ولنگاری فرهنگی دچار نشویم و هم نیاز مشروع و منطقی را برآورده کنیم.»
جوانگرایی؛ تضمینکننده و زمینهساز سایر نوشدنها
این مانیفست همچنین از «جوانگرایی» به عنوان مهمترین محور که «تضمینکننده و زمینهساز سایر نوشدنها محسوب میشود» نام برده شده است و بر این اساس تأکید کرده است جوانگرایی در انتخاب مدیران، جوانگرایی در انتخاب نمایندگان مردم، جوانگرایی در چهرهسازی، جوانگرایی در ساختارهای سیاسی، جوانگرایی در تصمیمسازیها و خلاصه جوانگرایی در همه ابعاد را یکی از شاخصهای اصلی نواصولگرایی میداند.
ضرورت بحث و نقد مانیفست
جمعیت «پیشرفت و عدالت» این مانیفست را نگاه این جمعیت به نواصولگرایی دانسته و تأکید کرده است که ضرورت دارد این مانیفست مورد بحث و نقد قرار گیرد.
ارسال نظر