به گزارش پارس ، به نقل ازفارس:

دکتر حسین زحمتکش*

بررسی تاریخ تشیع نشان می دهد که بسیاری از وقایع و حوادث در تاریخ تشیع در متن یک پیوستار تاریخی قابل ارزیابی است. در این میان، ولایت فقیه به عنوان امتداد دکترین امامت در ساحت سیاسی در دوران غیبت، از بسیاری از جهات با همان توطئه ها و فتنه هایی مواجه بوده است که ائمه هدی با آن درگیر بوده اند.

بر اساس اخبار تاریخی موجود بعد از امام صادق (ع) ، یکی از عمده ترین عرصه های مبارزه فکری و سیاسی امام موسی کاظم (ع) و امام رضا (ع) ، مقابله با جریاناتی مانند « اسماعیلیه، شمیطیه، ناووسیه و واقفیه » بوده است. این گروه ها برخلاف امویان و عباسیان و خوارج به ظاهر مخالف اصل تشیع و حقانیت امامت در خاندان عصمت و طهارت نبودند. اینان نمی گفتند که تشیع را طریقه حقه نمی دانند بلکه اتفاقاً خود را هوادار سرسخت و ارادتمند مطلق ائمه پیشین معرفی می کردند.

در حقیقت این فرقه های انحرافی عداوت خود با امام عصر را پشت طرفداری و هواداری از امامان پیشین پنهان می ساختند. در واقع بیشترین ظلم در این دوران از سوی این جماعت ها نسبت به ائمه صورت گرفت. یعنی دقیقاً در زمانی که ائمه تحت شدیدترین فشارها از سوی خلفای جور بودند، این جریانات به ایجاد اختلاف در صفوف مسلمین و تشکیک در حقانیت امامان عصر مبادرت می ورزیدند و از این رهگذر بیشترین خدمت را به حکومت های جور وقت نمودند.

به نحو شگرفی در تاریخ انقلاب اسلامی نیز با پدیده مشابهی مواجه بوده ایم که به جرأت می توان از آن به تکرار تاریخ یاد کرد. در طول دوران بعد از انقلاب نیز بسیاری از افراد، جریانات و گروهها که با نظام و رهبری زاویه پیدا می کردند از آنجا که بخوبی می دانستند بخاطر وزن بالای اجتماعی و جایگاه مستحکم تئوری ولایت فقیه در اسلام، نمی توانند بطور مستقیم به مصاف این اصل متقن فقهی بروند، با طرح این موضوع که نه با اصل ولایت فقیه بلکه با سیاست های « ولی فقیه» فعلی اختلاف دارند و در عین حال هوادار سرسخت این اصل و یار و پشتیبان و مطیع مطلق ولی فقیه پیشین بوده اند، سعی در مشروعیت بخشیدن به مواضع سیاسی خود داشته اند.

حال آنکه معیار و شاخص ولایت پذیری و بصیرت نه فقط پذیرش اصل ولایت یا سابقه پشتیبانی از ولایت فقیه، بلکه دفاع همه جانبه و تمام عیار از ولی فقیه حاضر در عرصه نظر و عمل می باشد. مگر دلالت ِ عموم و اطلاق توقیع شریف، مقبوله عمر بن حنظله و مشهوره ابی خدیجه بر چیزی جز این دلالت دارد. معیار نیز به فرموده حضرت امام (ره) وضعیت حال افراد است.

در دوران حاضر نیز در شرایطی که تمامی جبهه استکبار و طاغوت با استفاده از ابزارهای سیاسی، اقتصادی و رسانه ای ولایت فقیه را به عنوان عمود خیمه و رکن رکین نظام مورد هجمه قرار داده اند، عده ای نیز در داخل به انحاء و طرق مختلف دانسته یا نادانسته در هماهنگی با این موج استکباری با بازی در پازل دشمن، آب در آسیاب دشمن می ریزند. حال آنکه هر کس که با تاریخ انقلاب اسلامی ولو بطور نسبی آشنایی داشته باشد، بخوبی می داند که آن عنصری که در تمام این دوران، انقلاب و نظام را از صعب ترین گردنه ها و تندترین پیچ های تاریخی به سلامت عبور داده، ولایت فقیه می باشد.

بنابر این هرگونه گفتار یا کرداری از جانب هر شخص یا جریانی که به هر درجه موجب تضعیف این اصل گردد خیانتی است نابخشودنی که تاریخ از آن به راحتی نخواهند گذشت. در حقیقت ولایت فقیه آن بنیان مرصوصی است که آینده اسلام با آن گره خورده و هر تلاشی در راستای تضعیف آن به منزلة خیانتی آشکار به اسلام است.