درسی که باید به آمریکا و اروپا داد
اخیرا نشریه «نیوزویک» به نکته قابل تاملی درباره معاملات ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی درباره برجام اشاره کرده است.
«نوید مؤمن» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
هر اندازه به تاریخ ۱۲مه/ ۲۲ اردیبهشت نزدیک میشویم، تحلیلها و نظرات متنوعتری از سوی شخصیتها، سیاستمداران و رسانههای غربی درباره برجام و نحوه مواجهه دولت آمریکا با آن مطرح میشود. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا تلویحا اعلام کرده است حدود ۲ هفته دیگر از توافق هستهای با ایران خارج خواهد شد. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه نیز در سخنانی اذعان کرده است تلاش وی برای قانع کردن ترامپ برای ماندن در برجام بیفایده بوده و احتمالا رئیسجمهور آمریکا از این توافق در موعد مقرر خارج خواهد شد. با این حال اکثر رسانههای غربی از ادامه رایزنیها میان واشنگتن و تروئیکای اروپایی بر سر برجام خبر میدهند؛ رایزنیهایی که در سطح کارشناسان اروپایی و آمریکایی و مقامات وزارت خارجه این کشورها در جریان است.
حال سوال اصلی اینجاست: این رایزنیها تا چه اندازهای جنبه حقوقی دارد؟ آیا «برجام» در این رایزنیها به عنوان یک «توافق حقوقی مستقل» مورد بحث قرار میگیرد یا از آن به عنوان یک «سند سیاسی» و سوژهای برای داد و ستد میان بازیگران غربی یاد میشود؟
۱- منابع غربی اعلام کردهاند ترامپ در دیدار رئیس جمهور فرانسه، نسبت به مذاکرات کارشناسان اروپایی و آمریکایی بر سر تغییر برجام بیتفاوت بوده و اعلام کرده است وی اساسا در جریان محتوای این مذاکرات نیست! این در حالی است که «برایان هوک» به نمایندگی از وزارت خارجه آمریکا مذاکرات فشردهای را با مقامات اروپایی در قبال برجام و نحوه تغییر آن آغاز کرده است. اظهار نظر ترامپ نشان میدهد تصمیمش در قبال برجام را از قبل اتخاذ کرده و این تصمیم حتی وابسته به «تفاهم حقوقی کارشناسان آمریکایی و اروپایی» نیست. به عبارت بهتر، تصمیم ترامپ درباره توافق هستهای با ایران ماهیتی کاملا «سیاسی» و «از پیش تعیین شده» دارد. از این رو دولت ترامپ خود را با یک توافق حقوقی طرف نمیداند.
نکته جالب توجه اینکه تروئیکای اروپایی نیز چنین رویکردی در قبال برجام دارد. آنها نیز «برجام» را در قالب یک «تفاهم سیاسی» مورد توجه قرار میدهند و با توجه به همین مساله، نسبت به تغییر مفاد، محتوا و ماهیت آن حساسیتی ندارند. موافقت ۳ کشور انگلیس، فرانسه و آلمان با بازنگری در برجام و تن دادن آنها به مذاکره با آمریکا با هدف تغییر توافق هستهای، در همین راستا قابل تفسیر است.
۲- اخیرا نشریه «نیوزویک» به نکته قابل تاملی درباره معاملات ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی درباره برجام اشاره کرده است: «اگر رئیسجمهور ترامپ به معنای واقعی خواهان توافق با پیونگیانگ است، باید پیشنهادات اروپاییها درباره توافق هستهای را ببلعد».
این رویکرد تحلیلی، نهتنها در نشریه نیوزویک، بلکه در اکثر رسانههای غربی نیز ظهور و بروز دارد؛ اینکه «برجام» تابعی از بازی مشترک ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپایی و فاکتوری تاثیرگذار بر تحولات بعدی در نظام بینالملل محسوب میشود. در اینجا، «حفظ برجام» نه در چارچوب «حفظ یک توافق حقوقی مستقل»، بلکه در چارچوب یک «معامله سیاسی» مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. نکته جالب توجه اینکه ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی، اساسا توجهی نسبت به عقبه حقوقی برجام (قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد) ندارند، زیرا با استناد به مکانیسم ماشه، طرح دوباره برجام در شورای امنیت و استفاده از حق وتوی خود در مواجهه با توافق هستهای، میتوانند از آن خارج شوند.
البته سران غربی ملاحظاتی درباره هزینهها و تبعات این اقدام خود دارند اما این ملاحظات نیز از جنس «سیاسی» است نه «حقوقی»!
۳- واقعیت امر این است که ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپایی، همچنان خود را «قدرتهای بزرگ» جهان میدانند و مواجهه آنها با برجام نیز از همین منظر است. «چارلز وبستر» نویسنده غربی در این باره میگوید: «اولین باری که اصطلاح «قدرت بزرگ» [در اروپا] مورد استفاده قرار گرفت برای اشاره به قدرتهای مهم در دوران پس از ناپلئون بود. «قدرتهای بزرگ» بنیانگذاران «کنسرت اروپا» بودند که ادعای دارا بودن حق اجرای مشترک قراردادهای پس از جنگ را داشتند».
امروز نیز ایالات متحده آمریکا و بازیگران اروپایی، در همان دوران پس از ناپلئون بناپارت به سر میبرند! آنها همچنان مدعیاند «حق اجرا یا عدم اجرای قراردادهای بینالمللی» را فارغ از عواقب و تبعات حقوقی آن دارند و میتوانند در قالب یک تصمیمگیری سیاسی مشترک، یک توافق را تغییر داده یا اجرای آن را متوقف کنند. آنها «برجام» را سوژهای برای معامله خود در دیگر دغدغهها و مسائل جاری در نظام بینالملل میدانند، زیرا نگاه آمریکا و شرکای اروپایی آن نسبت به تحولات بینالمللی هیچگاه تابعی از قواعد حقوقی و ثوابت اخلاقی نبوده است.
۴- نباید فراموش کرد امروز ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپایی با بازیگری مقتدر به نام جمهوری اسلامی ایران مواجه هستند. ایران اسلامی نهتنها «توافق یکجانبه بازیگران غربی» بر سر برجام را نمیپذیرد، بلکه برخورد سختی با «نقض عهد آمریکا و اروپا در برجام» خواهد کرد. بدون شک، بروز هر گونه رفتاری - مستقیم یا غیرمستقیم- از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان که موید دیدگاه «برتریطلبی» آمریکا و تروئیکای اروپایی و مقوم «رویکرد سیاسی غرب نسبت به برجام» باشد، مذموم و نکوهیده خواهد بود.
امروز زمان ارسال سیگنالهای قوی و محکم به واشنگتن و اروپا فرا رسیده است. پشیمانی ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی از نقض عهد مشترکی که میخواهند صورت بدهند، باید در آینده نزدیک به درسی تاریخی و عبرتآموز برای سیاستمداران غربی تبدیل شود. در این معادله، ایستایی و سکون در برابر خیانتهای برجامی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپایی محلی از اعراب نخواهد داشت. دادن این پاسخ کوبنده و قوی، در سایه اتکا به اصول و ثوابت سیاست خارجی کشورمان (که مبتنی بر ۳ اصل عزت، حکمت و مصلحت است) کاملا امکانپذیر خواهد بود.
ارسال نظر