نقدی بر ورود هنرمندان و بازیگران به موضوعات سیاسی
فضای عقلانی که با ورود سلبریتیها احساسی میشود
در ایران معمولاً سلبریتیها اولین گام ورود خود به عرصه سیاست را با کاندیدا شدن در حوزههای مختلف آزمایش میکنند، وجه تأسف بار این قضیه آن است که بسیاری از این افراد تخصص لازم در آن حوزه را نداشته و تنها بر پایه شهرت خود به پیروزی رسیدهاند.
زهرا سعیدی: این روزها اگر نگاهی به شبکههای اجتماعی داشته باشیم متوجه میشویم که سلبریتیها یا افراد مشهور با بیشترین طرفدار و یا فالوئر در جایگاه خاصی قرار دارند. این افراد به دلیل موقعیت خاص خود، تأثیر مهمی بر فرهنگسازی، هدایت افکار عمومی به مسیری خاص و تأثیرگذاری در سایر حوزهها به خصوص موضوعات سیاسی را دارند.
هر چند این موضوع وجه مشترک سلبریتیها در بسیاری از کشورها است، اما ورود سلبریتیها به حوزه سیاست در مدل ایرانی تا حدودی متفاوت است. برخلاف سابریتیهای کشورهای دیگر که نحوه تأثیرگذاری و یا ورود آنان به فرهنگ و سیاست محدود به شرایط و ضوابط خاصی است، در ایران معمولاً سلبریتیها اولین گام ورود خود به عرصه سیاست را با کاندیدا شدن در حوزههای مختلف آزمایش میکنند.
در چند سال اخیر نمونههای فراوانی از کاندیدا شدن ورزشکاران، بازیگران و سایر افراد مشهور در مجلس، شورای شهر و سایر حوزهها را مشاهده کردهایم که در مواردی نیز با راهیابی و پیروزی آنان همراه بوده است. وجه تأسف بار این قضیه آن است که بسیاری از این افراد تخصص لازم در آن حوزه را نداشته و تنها بر پایه شهرت و جایگاه خود به پیروزی رسیدهاند.
هر چند این موضوع در انتخابات اخیر و با افزایش آگاهی عمومی تا حدودی کمرنگ شده است. اما وجه دیگر ورود سابریتیها به موضوعات سیاسی، حمایت از یک جریان سیاسی و اظهارنظر و یا نقد و تحلیل آنان از موضوعات سیاسی و انتشار آن از طریق صفحات شخصی در فضای مجازی است. نمونه متأخر این موضوع را میتوان در حمایت و یا واکنش هنرمندان به نامزدهای ریاست جمهوری دید که با آغشته شدن به فضای احساسی، از عقلانیت و مسیر واقعی خود خارج شد. به عبارتی حمایت علنی این افراد از کاندیدایی خاص و ترسیم فضای اغراقآمیز و غیرعقلانی از پیروزی یا شکست آن کاندیدا، باعث تبعیت کورکورانه و احساسی برخی از افراد گشته که نتیجه چنین حمایتی ناگفته مشخص است.
نتایجی که دامنه آن در درازمدت هم متوجه جامعه خواهد بود و هم خود سلبریتیها. به عبارتی زمانی که افراد با استناد به شعارها و صحبتهای سلبریتیها از موضع سیاسی خاصی دفاع میکنند و بعد از گذشت زمان، به نتایج مورد نظر دست نمییابند ضمن آنکه اعتماد خود به آن سلبریتی را از دست میدهند، نسبت به جامعه و آینده خود نیز دچار یأس و ناامیدی میشوند.
سلبریتیها نیز به مانند سایر افراد حق مشارکت سیاسی در وجوه مختلف آن اعم از رأی دادن تا اظهارنظر سیاسی، حمایت از جریان سیاسی خاص و حتی کاندیدا شدن در حوزههای مختلف را دارند؛ اما این حق زمانی مؤثر و تأثیرگذار است که با عقلانیت و تخصصگرایی همراه باشد.
در یک نمونه میتوان از حمایت بازیگرانی چون مهدی فخیمزاده از حسن روحانی در انتخابات دوازدهم ریاستجمهوری اشاره کرد که بعد از مدتی با اظهار پشیمانی وی همراه بود. فخیمزاده در صفحه اجتماعی خود در این رابطه در اینستاگرام خود نوشت: "ایام انتخابات رفته بودیم از آقای روحانی حمایت و برایشان تبلیغ کنیم، الان پشیمانم."
در نمونههای دیگر میتوان حضور برخی از سلبریتیها مانند ترانه علیدوستی را در مراسمهای خاص برخی از شخصیتهای سیاسی مانند مراسم ختم مادر زهرا رهنورد نیز مشاهده نمود که نشان از تمایلات این افراد در ایجاد رابطه نزدیک با برخی از جریانهای سیاسی دارد.
این در حالیست که حوزه سیاست حوزه عقلانیت است و نباید با حاکمیت فضای احساسی همراه شود. شاید علت اصلی پیش آمدن چنین وضعیتی از آنجا ناشی میشود که خود آن افراد نیز گرفتار فضای احساسی و هیجانی بوده و تخصصی در آن حوزه ندارند.
البته در پایان باید خاطرنشان کرد که سلبریتیها نیز به مانند سایر افراد حق مشارکت سیاسی در وجوه مختلف آن اعم از رأی دادن تا اظهارنظر سیاسی، حمایت از جریان سیاسی خاص و حتی کاندیدا شدن در حوزههای مختلف را دارند؛ اما این حق زمانی مؤثر و تأثیرگذار است که با عقلانیت و تخصصگرایی همراه باشد.
ارسال نظر