پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- حامد باغبان- سالهاست که مردم افغانستان از در اثر شرارت ها و توطئه های سودجویان داخلی، منطقه ای و غیر منطقه ای شاهد انواع دسیسه ها و توطئه هایی است که وضعیت فعلی افغانستان را به باتلاقی تشبیه کرده که رویا های استقلال ، معیشت و... را در خود هضم کرده است ، اگر نظریه توطئه را تفکری صحیح قلمداد کنیم و توهم توطئه را امری باطل درمی یابیم که تمامی اقدامات نیم قرن اخیر افغانستان ذیل اقدامات امریکا صورت گرفته است.

تمام وقایع عمده سیاسی، سیر حوادث و مشی وقایع تاریخی را در دست پنهان و قدرتمند سیاست بازان بیگانه و سازمان های مخوف سیاسی و اقتصادی و مذهبی وابسته به آن ها می پندارد و حتی تمام جنگ ها، شورش ها، عقب ماندگی ها و وابستگی های سیاسی و سقوط ارزش پول و... را محصول دست پنهانِ بیگانه ذر افغانستان باید دید.

افغانستان در زمان اشغالگری شوروی که حاصل آن کشته شدن بیش از یک میلیون افغانستانی و پناهنده شدن 5 میلیون به پاکستان و ایران و آوارگی قریب به 2 میلیون شهروند این کشور انجامید کار را به جایی رساند تا مردمان آن کشور به مقابله با ارتش سرخ بپردازند  در آن ایام مردمان افغانستان با استفاده از سلاح های پیشرفته امریکایی به جهاد در مقابله با دشمن کمونیست خود پرداخت اند امریکا جهت  زمین گیر کردن ابر قدرت شرق نیازمند تقویت جناح ها و گروه های مخالف شوروی بود تا با این عمل بتواند تنها صاحب اختیار افغانستان باشد ؛ با پیروزی مردم افغانستان که حالا مجاهدین نامیده می شدند و آن زمان به دو دسته تحت حمایت ایران و امریکا ، پاکستان تقسیم می شدند بخشی از اهداف امریکا که شکست شوروی در افغانستان بود محقق گردیده بود اما این پایان کار نبود چرا که حکومت نوپای مجاهدین قرابت ها و روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران که آن زمان انفجاری در انتقال افکار اسلامی در جهان ایجاد کرده بود داشت.

امریکا که تاب تحمل رقیب را در میدان افغانستان نداشت با تشریک کشورهای همجوار و کمک های مالی عربستان بستری را مهیا کرده بود تا حکومت نوپای مجاهدین که پس از قرن ها تنها زمانی بود که تمامی قومیت ها گرد هم جمع شده بودند به جدال های بی اساس مشغول شوند  لذا با اجرای طرح از پیش تعیین شده درگیری ها جنایات و ظلم می بایست به سر حد خود می رسید تا گروه تربیت شده که در آن زمان بخشی در مدارس و حوزه های پاکستان و بخشی از مجاهدین پشتون ساکن در افغانستان بودند در آن سوی مرز های شرقی افغانستان تحت لوای طالبان با شعار های ایجاد امنیت و ثبات در افغانستان با حمایت لژستیکی و فکری امریکا و همپیمانانش شکل می گرفت و مردمی که خسته از جنگ بوده اند آن را می پذیرفرفتن ؛ اما طالبان پس از حکومت با طالبان قبل از حکومت کمی متفاوت بوده اند ، طالبان پس از حکومت دارای احساس ناسیونالیسمی بوده اند لذا در این ایام امریکا و پاکستان منافع خود را در خطر دیده اند در آن ایام با ترور ملا عمر و بعد ها با ترور ملا منصور سعی در انشقاق این گروه کرده اند ؛ اهمیت و جایگاه افغانستان از نظر ذخائر بی حد و مرز معدنی و همسایگی با قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تاحدی بود که امریکا را بر این داشت تا با طرح ریزی منسجم و حساب شده ای این گنج پنهان را این بار خود مدیریت کند با هجوم امریکا در سال 2001 تا 2006 به افغانستان که بالغ بر 4797 کشته بر جای گذاشت منجر به شکست حکومت طالبان و تصرف افغانستان توسط امریکا شد در آن سال ها مردم رنج دیده افغانستان بار دیگر خون امید در دلهایشان جوشید فارغ از اینکه تمام این سال ها روح همین امریکا بود که این خون ها را خشکاند ، امروزه پس از 16 سال پس از حضور تمام قد نظامیان امریکایی و برخورداری آنان از تمامی ثروت های آشکار و پنهان ملی و مذهبی افغانستان شاهد نا امنی ، فساد ، فقر ، مهاجرت و هزاران بلایی هستیم که سالها زمان می برد تا اندیشمندان جهان به عمق خباثت های آنان پی ببرند هستیم .در این بین نباید فراموش کرد، جنایت هایی که آمریکایی ها در این پنجاه ساله انجام دادند هر کدام گستردگی ای به اندازه یک کتاب دارند که برای جهانیان درس عبرتی سخت و دل خراش است.

نباید فراموش کرد آمریکایی ها در افغانستان کنش هایی را انجام دادند که هر یک فرآیند امنیت، ثبات و آرامش ملت افغانستان را مختلف ساختند. کنش هایی چون.  1- تدوین قرار داد ننگین کابل واشنگتن و برخورداری از حق مصونیت قضایی، 2- فساد سیستمی ، 3- مهاجرت بیش از 20 درصد جمعیت افغانستان ، 4- ناامنی که امروزه تا قلب امنیتی ترین نقاط پایتخت نیز نفوذ کردهاست ، 5- طرح تجزیه افغانستان و ایجاد پشتونستان که طرحی است بنام  (plan c)که در سال 1391 توسط اعضای پارلمان انگلیس ارائه شد ، 6- فقر و کاهش چشم گیر توان معیشتی مردم ، 7- بوجود آمدن ادیان التقاطی گوناگون ، 8- اسلام هراسی ، 9- به وجود آمدن 21 شاخه و گروه تروریستی فعال در افغانستان، 10- افزایش کشت مواد مختلف از 40 تن به بیش از 8 هزار تن ،  11- از بین بردن زیر ساخت های اقتصادی و ایجاد وابستگی بدون قید شرط افغانستان به کمک های بین المللی و ده ها بند دیگر که هر یک می تواند مقتدر ترین حاکمیت های جهان را نابود سازد. با مطالعه کنش های یک دهه اخیر آمریکا می توان فهمید سهم امنیتی که از افغانستان با حضور آمریکا نباود شده هیچ گاه بر نخواهد گشت و تا زمانی که این کشور در مسیر زنجیرهای طرف آمریکایی است سهمی از امنیت نخواهد داشت.