بدون پشتوانه معرفتی، با اهداف سیاسی روزمره
دانش متعارف یا حتی معرفت دینی کسی که حوزه هم نرفته باشد میداند که معصوم از روی هوا و هوس حرف نمیزند و آن مثال یادشده در سخنان آقای روحانی درخصوص احتجاج فردی در مدینه با پیامبر مکرم اسلام(ص) هم درخصوص منافقین مدینه است و ویژگیهای منافقین هم در قرآن تشریح شده است.
سجاد نوروزی نوشت:
آقای رئیسجمهور در سخنان اخیرش بهزعم خود خواستهاند چیستی نقد را تبیین کنند، اما چون مشغول به سیاست هستند آنهم سیاستی روزمرهای که معطوف به قدرت است نه سیاست عام؛ لاجرم در هالهای از حاشیهگوییهای سیاسی به این مقوله پرداختهاند. لذا به نظر میرسد ایشان در گام اول برداشت صحیحی از مفهوم علمی نقد نداشتهاند و در گام بعدی نتوانستهاند آن را به همراه مقدمات معرفی و زمینهها و شرایط آن را تبیین کنند و یک تعریف درست از آن ارائه دهند.
قبل از اینکه بخواهم وارد مبانی عقیدتی بشوم یادآوری میکنم که آقای روحانی یکی از افرادی است که فاصله و حتی ضدیت قابلتوجهی با مساله نقد دارند. کارنامه عملکردی آقای روحانی هرچند به مدد سبکسری و بیعقلی سیاسی اصولگرایان در هالهای از دروغهای سیاسی پنهان شده است ولی آن کسی که حافظه تاریخی درست و دقیقی دارد میداند که اگر بخواهیم در این کشور پنج نفر از سران جناح راست را که مخالف نقد و نقدپذیری بودند، نام ببریم قطعا یکی از آنها آقای روحانی است چنانکه عملکرد آقای روحانی درگذشته تعارضات جدی ایشان با مساله آزادی و مساله نقد را مشخص میکند.
مورد دوم مساله کارنامه آقای روحانی است. امروز حسن روحانی همان روحانی سال 92 نیست که برای چند سال از مصادر اجرایی کنار بوده باشد و با فاصله گرفتن از حافظه تاریخی مردم بتواند در قامت یک مدعی ظاهر شود.آقای روحانی امروز گرفتار کارنامه عملکرد پنج سال گذشته خود شده است و از این کارنامه گریزی ندارد و هرچه این روزها جلوتر میرود این کارنامه سنگینتر میشود. بنابراین تاکتیک نخنماشدهای را انتخاب کرده و تلاش میکند برای به حاشیه راندن این کارنامه عملکردی، از ترازوی سنجش افکارعمومی، هر روز ماجرای جدیدی را به راه بیندازد. اتفاقی که در چهار سال اول هم انجام داد و نهایتا باعث پیروزی آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 هم شد. اما دیگر انتخاباتی وجود ندارد که ایشان با استفاده از فضای آن بتواند در هالهای از حاشیهگوییها، قضاوت صحیح درخصوص کارنامه خود را به کنار ببرد.
با مدنظر داشتن این دو نکته خیلی راحتتر میتوان سخنان اخیر آقای روحانی را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. میتوان گفت که اظهارات اخیر آقای روحانی واجد هیچگونه ارزش تئوریکی نیست چنانکه اگر فردی مثلا سروش، ملکیان یا مجتهدشبستری این سخنان را بیان کرده بودند قطعا این سخنان شایسته بررسی علمی و معرفتی بود و میتوانست به نقد پشتوانه معرفتی آن نشست.
لذا دانش متعارف یا حتی معرفت دینی کسی که حوزه هم نرفته باشد میداند که معصوم از روی هوا و هوس حرف نمیزند و آن مثال یادشده در سخنان آقای روحانی درخصوص احتجاج فردی در مدینه با پیامبر مکرم اسلام(ص) هم درخصوص منافقین مدینه است و ویژگیهای منافقین هم در قرآن تشریح شده است.
آقای روحانی در سخنان اخیر خود مبانی اولیه توحید، نبوت و مفهوم عصمت را به کناری گذاشتهاند و از همین رو هم نمیتوان با مبانی علمی دین با این نوع اظهارات به گفتوگو یا مباحثه و نقد نشست و با این شرایط هم پیشنهاد این است که اولا ایشان در زمانی که مصادر اجرایی را به دست ندارند و ثانیا زمانی که به پشتوانه حوزوی خود استناد نمیکنند در قامت یک متفکر نظرات خود را بیان کنند، منتها اگر قرار است در قامت رئیسجمهوری اسلامی ایران که مزین به لباس روحانیت و نبوت هم است اظهارنظر کند باید اصول آن را رعایت کند. قاعدتا رئیس دو دوره دولت نمیتواند برای به حاشیه راندن کارنامه ملموس خود برای مردم جامعه ابتدائیات عقیدتی مردم را مورد توجه قرار داده و آنها را زیر سوال ببرد. باید تفاوت میان چنین فردی با یک فعال سیاسی وجود داشته باشد.
صحبتهای اخیر آقای روحانی در باب مساله نقد، حقیقتا حاصل یک ذهنیت سیاستزده روزمرهای است که احتمالا محفوظات ذهنی خود را فراموش کرده است، به این معنا که آنچه در سالیان گذشته در محضر اساتید حوزه تلمذ و فراگرفته شده، فراموش شده است.
به نظر میرسد آن چیزی که آقای روحانی درخصوص فقه سیاسی خواندهاند و حتی بالاتر از آن چیزی که درخصوص ابتدائیات توحید و نبوت مطالعه کردهاند و فراگرفتهاند امروز به دست فراموشی سپرده شده است. احتمالا اشتغالات سیاسی و هراس از کارنامه عملکرد باعث شده آقای روحانی فراموش کند که مبانی عقیدتی، فکری و معرفتی و آنچه در ذهن مردم، کارشناسان و دینشناسان و به عبارتی در نص دین نهادینه شده، واجد چه شرایطی است و چه ابعادی دارد.
آخرین نکته هم که باید مورد توجه قرار داد؛ اینکه آیا مساله امروز جامعه این است که میشود نبی و معصوم را نقد کرد یا نه؟ باید دید مساله اصلی امروز جامعه چیست؟ مساله اصلی امروز اداره کشور و حل مشکلات اقتصادی است ...
ارسال نظر