پارس بررسی می کند:
«میزان حال فعلی افراد است» را چقدر باور داریم؟
اگر توانستیم حب و بغض مان را متناسب با «حال» افراد «میزان» کنیم، مدعی «حریت سیاسی» شویم که بصیرت همینجاست. واگرنه «تعصب سیاسی»، جاهلیست و فخری ندارد.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محسن مهدیان- اگر ماجرای «پشت بلندگو» را «واپسین نصیحت» بدانیم، سخنان روز چهارشنبه رهبری، «اتمام حجت» بود و «پایان احمدی نژاد».
اگر انقلاب را طیف بگیریم، احمدی نژاد در نقطه «سربه سری انقلاب-ضدانقلاب» است. گام بعدی «تباهی و فروپاشی» است. هرچند راه بازگشت بسته نیست.
اما ظاهرا برخی از دیروز، روی پا نیستند و دچار «هیجان چیرگی» شدند؛ پروژه «ما گفتیم و ما گفتیم» هم نشانه اش.
برخی نامه 88 مرحوم هاشمی را به نشانه «بصیرت» سردست گرفتند و جبهه انقلاب را به جهت حمایت از احمدی نژاد مورد مذمت قرار دادند. به این فهم دچار خطای تحلیلند.
چند نکته؛
یکم. بدون تردید منتقد اصلی احمدی نژاد، چهره های شاخص جبهه انقلاب بودند. بسم الله؛ فهرست کنیم.
آن زمان که بخشی از جریان اصلاحات در کش و قوس شکست انتخاباتی یا «مفتون» شدند یا «منفعل» و «مردد»، ژنرال های جبهه اصولگرائی برای خانه نشینی احمدی نژاد «ساعت شنی» و «شمارش معکوس» گذاشتند.
دوم. این افراد دچار یک «سردرگمی تحلیلی» اند که فتنه 88 نیز ظهور همین خطای شناختی است. نکته کلیدی اینجاست؛ احترام به رئیس جمهور، احترام به رای ملت و حمایت از او حمایت از ملت است. برخی از اصلاح طلبان انتظار داشتند بی توجه به اراده ملت، با احمدی نژاد برخورد شود. روشن است که چقدر غلط است.
و اما سوم. یک «غفلت فرهنگی» وجود دارد که متاسفانه محصور به اصلاح طلبان هم نیست. اساسا ما پدیده ای بنام «چرخش سیاسی» افراد را باور نداریم و قائل به تغییر و دگردیسی سیاسی نیستیم. افراد در نسبتی که با «ولایت» برقرار می کنند، در بستر تاریخ یا «تعالی عزت» پیدا می کنند یا به «حضیض ذلت» کشیده می شوند.
اشکال بزرگی است که فکر کنیم، خباثت ها ریشه در بند ناف و نخ گهواره دارد؛ و آدم ها از اقدم، مطابق پروژه ضدانقلاب و از اسبق بر اساس سناریوی مزدوری رفتار می کنند.
افراد متناسب با متغیر های موثر «اخلاقی» و «معرفتی» تغییر می کنند. انسانی که «کرامت نفس» ندارد با اقبال مردم، متوهم می شود. انسانی که حب جاه و مقام دارد با یک شکست سیاسی، شهر را به آتش می کشد. هرچند اگر دستشان در دست ولایت بود، همین ضعف های اخلاقی و معرفتی نیز قابل کنترل بود.
اما درس مهم برای همه جریانات سیاسی: «میزان حال فعلی افراد است» را چقدر باور داریم؟
اگر توانستیم حب و بغض مان را متناسب با «حال» افراد «میزان» کنیم، مدعی «حریت سیاسی» شویم که بصیرت همینجاست. واگرنه «تعصب سیاسی»، جاهلیست و فخری ندارد.
منتظری و احمدی نژاد و نمونه های مشابه نشانه حریت جریان انقلاب است؛ جریان اصلاحات هم از حریتش بگوید؛ هنوز هم نسبت به فتنه و فتنه گران، «خلوت» و «جلوت» شان متناقض است. انتظار دارند بگوئیم بصیرت؟
ارسال نظر