به گزارش پارس ، حسین شیخ الاسلام، دبیرکل کمیته حمایت از انتفاضه فلسطین مجلس شورای اسلامی در تشریح بیشتر این طرح عربی - آمریکایی که به نوعی تنها در راستای پایان دادن به مساله فلسطین است، در گفت وگو با ایسناگفت: اسراییلی وجود نداشت بلکه با ترور و کشتار ایجاد شد. در سال ۱۹۴۸ رژیم صهیونیستی ۷۸ درصد از فلسطین را اشغال کرد. در سال ۱۹۶۷ باقی فلسطین به همراه قسمت هایی از سرزمین همسایگان آن مثل جولان سوریه، صحرای سینای مصر و… اشغال شد که بعدا طرح الحاق جولان به کنیسه اسراییل برده شد و جزء خاک اسراییل اعلام شد. اگر به سال ۱۹۶۷ برگردیم می بینیم که اعراب می گویند ۲۲ درصد فلسطین اشغالی را به ما بدهند و در جاهایی که در این ۲۲ درصد شهرک ساخته شد، این شهرک ها هم از آن اسراییل باشد اما در مقابل زمین غصب شده از ما را عوض آن بدهد.

وی ادامه داد: اما مساله از این قرار است که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آزادی فلسطین به امری واقعی تبدیل شد. اسراییلی که قسمت هایی از لبنان را طی زمان اشغال کرده بود، به تدریج از آنها عقب نشینی کرد. اسراییل ضعیف شد و اکنون مقاومت در حال پیشروی است. همزمان با طرح تقویت نظامی اسراییل از سوی استکبار آمریکا و انگلیس، طرح های سیاسی هم به جریان افتاد تا بتوانند به ملت ها و کشور های عرب بقبولانند که آنها می توانند با اسراییلی ها زندگی کنند در واقع هدف از طرح های سازشی مثل یعالون و راجرز کمپ دیوید این بود که رابطه اسراییل با همسایگانش را عادی کند. تکیه آن هم بر قدرت اسراییل بود که اسراییل نابود می کند.

مشاور امور بین الملل رییس مجلس شورای اسلامی گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دو خط مقاومت و خط سازش در منطقه ایجاد شد که در یک خط آن شاهان عرب، حسنی مبارک، بعضی امیران کشورهای حوزه خلیج فارس و بعضی از فلسطینی های سازشکار بودند که با آمریکا همنوا بودند و می گفتند که باید واقعیت اسراییل را پذیرفت و خط دیگر خط مقاومت بود که همراه امام و انقلاب بودند مثل حافظ اسد، حزب الله لبنان، جهاد اسلامی، حماس و دیگران که می خواستند فلسطین را پس بگیرند.

وی افزود: در سال ۱۹۸۱ ملک فهد طرحی را ارائه داد که در آن یک جمله خطرناک وجود داشت و آن این بود که" صلح و امنیت در منطقه برای همه است" ، یعنی برای اسراییل هم این مساله مطرح است. وقتی ملک فهد این طرح را به اتحادیه عرب داد، امام برخورد تندی با او داشت. اتحادیه عرب در مراکش تشکیل جلسه داد و همه سران عرب به غیر از حافظ اسد و اعضای جبهه پایداری حضور داشتند. این که همه حضور داشتند فایده نداشت چون سران عرب با اسراییل سازش کرده بودند اما حافظ اسد سازش نکرد که لازم بود سازش کند تا طرح پیش برود و چون اسد نرفت این کنفرانس شکست خورد.

شیخ الاسلام بیان کرد: خط آمریکایی - اسراییلی یعنی سران عرب وقتی دیدند حافظ اسد در این نشست حضور نیافت و علاوه بر آن در مساله حمله صدام به عراق در کنار اعراب نایستاد، برای حافظ اسد در جبهه داخلی، خارجی و نظامی مشکلاتی ایجاد کردند. چطور؟ آنگونه که اسراییل که تا ۱۹۸۲ بیروت را اشغال کرد و نیروهای سوری در لبنان و بیروت مجبور به عقب نشینی شدند و از طرفی عربستان اخوانی ها و سلفی های شهر حماه را علیه حافظ اسد شوراند که اسد مجبور به مقابله با آن ها شد. اسد هم در جبهه ی عربی، نظامی و هم در جبهه ی داخلی با مشکل مواجه شد و سرانجام حافظ اسد مجبور شد و به مراکش رفت و طرح فهد تصویب شد. طرح فهد خائنانه ترین طرح کشورهای عربی بود. بعد از آنکه سران عرب این طرح را قبول کردند، اسراییل خود آن را قبول نداشت و گفت که زمین ها را پس نمی دهد، آنگاه اعراب به دست و پای اسراییل افتادند. حال اعراب عربی - اسراییلی خودشان به آمریکایی ها پیشنهاد می دهند که شهرک های ساخته شده بعد از سال ۶۷ بماند ولی در مقابل اسراییل از زمین هایی که نمی خواهد به آنها بدهد.

وی با اشاره به این که « با طرح تبادل اراضی دیگر مساله آوارگان هم بررسی نخواهد شد» ادامه داد: در جنگ ۱۴-۱۵ می (۲۴ و ۲۵ اردیبهشت) ۱۹۴۸،۸۵۰ هزار فلسطینی آواره لبنان، اردن، سوریه و دیگر کشورهای عربی شدند. و این در روز ۲۵ اردیبشهت بود که یوم النکبه نامیده می شود. الان آمریکایی ها می خواهند در منطقه فعالیت جدیدی را آغاز کنند. در واقع آنها سعی دارند با عرب های سازشکار که از خودشان هستند، مذاکره کنند تا با آنها به توافق برسند که شهرک ها بماند ولی در عوض از جاهای دیگر زمین بگیرند. باید گفت که این مساله هیچ مشکلی را حل نمی کند. هم چنین این طرح تبادل اراضی با مادرید و یا بدون مادرید، با اسلو یا بدون اسلو شدنی نیست چون این روند تبادل زمین شدنی نیست چرا که باید پرسید آنهایی که نشستند و مذاکره کردند، نماینده چه کسانی هستند؟ اساس این طرح ها، اساس حق و عدالت نیست. اینها نماینده فلسطین و مقاومت نیستند. زمین از آن فلسطینی ها است و مردم فلسطین می خواهند که زمین شان را پس بگیرند. اینها نماینده چه کسی هستند؟ گروه های فلسطینی؟ مقاومت؟ یا مردم فلسطین؟ آمریکا خودش این ها را انتخاب کرده، خودش سرکار آورده و حالا با خودش مذاکره می کند. اینها در فلسطین هیچ قدرت اجرایی ندارند حرف هایشان و توافق هایشان هم ضمانتی ندارد.

دبیرکل کمیته حمایت از انتفاضه فلسطین مجلس شورای اسلامی با اشاره به مخالفت قاطع مجلس قانونگذاری فلسطین با طرح تبادل اراضی تاکید کرد: کل مردم فلسطین و مقاومت با این مساله مخالفند اسراییل هم آن را قبول ندارد، چرا که اسراییل می داند آنهایی که بر سر این مساله توافق کردند، بیکاره اند. آنچه که برای اسراییل مهم است این است که فردا کسی برای این زمین ها نجنگد. اسراییل موافقت مقاومت را برای این زمین ها می خواهد آنها که خود نوکر اسراییل هستند، کاره ای نیستند و این مساله شدنی نیست.

وی درخصوص دلیل موافقت اتحادیه عرب با این طرح گفت: پادشاهان عرب مساله فلسطین و استمرار مقاومت را خطری برای حکومت های خود می دانند و این طور تحلیل می کنند که این مساله موجب حرکت ملت ها می شود. آنها می خواهند هر چه زودتر مساله فلسطین تمام شود چه حقوق ملت فلسطین احقاق بشود و چه نشود.

شیخ الاسلام درباره دلیل عقب نشینی سران عرب از مواضع قبلی شان نیز بیان کرد: دلیل این عقب نشینی در مواضع این است که آنها نابودی خودشان را به دلیل بیداری اسلامی و عدم توفیق در مساله سوریه، نزدیک می بینند.

وی درخصوص نقش قطر در ارائه طرح تبادل اراضی و مساله فلسطین تصریح کرد: نقش قطر در مساله فلسطین نقشی به نفع اسراییل است. قطر ارابه حضور اسراییلی ها در خلیج فارس است و کارهای آن به نفع اسراییلی ها است. در مساله سوریه هم این کشور نقش تضعیف خط مقاومت، عربی و اسلامی را در مقابل خط سازش بر عهده دارد.

این کارشناس مساله فلسطین درباره اقداماتی که حماس به عنوان گروه مقاومت می تواند در قبال طرح تبادل اراضی انجام دهد، بیان کرد: کاری که حماس می تواند انجام دهد این است که اشتباهات خود را در رابطه با سوریه جبران کند. حماس یک گروه فلسطینی است که نه تنها نباید در درگیری های عربی - اسلامی و عربی - عربی دخالت کند بلکه باید همه چیز را از زاویه مقاومت و مساله فلسطین ارزیابی و جهت دهی کند. حماس باید برگردد و نقش سازنده ای در حل بحران سوریه ایفا کند و جزوی از راه حل باشد چه در داخل سوریه و چه در داخل کشورهای عربی.

وی ادامه داد: حماس اکنون فرصت آن را دارد و می تواند این اشتباه را جبران کند. نقش حماس باید جلب کمک همه مسالمانان در مساله فلسطین باشد نه دخالت در درگیری ها. سران این جنبش باید به سمت وحدت بروند نه تفرقه از این رو آنها می توانند نقش سازنده ای ایفا کنند. اگر که جهان عرب و اسلام اینگونه تضعیف نشده بود، شاید هیچ وقت آمریکایی ها نمی توانستند چنین خیانتی را به اسم خود اعراب بر مساله فلسطین تحمیل کنند. این خیانت، خیانت بزرگی است یعنی هر چه که اسراییل گرفته مال اسراییل است و این یعنی مشروعیت بخشیدن به اشغال و پایمال کردن مساله فلسطین و حق بازگشت، ولی ان شاءالله شدنی نیست.