وهابیت یک مکتب غیرغایتگرا
کسانی که «رجا» و امید را محور قرار میدهند. صرف رجا ما را به بهشت میرساند و گناه هم اشکالی ندارد چراکه همهچیز جبری است و هیچ اختیاری نداریم. ریشه این مساله در یهود و مسیحیت است که یک مکتب عرفانی است.
دکتر ابراهیم فیاض عضو هیات علمی دانشگاه تهران نوشت:
اسلام از «حکمت» آغاز شده است. کتاب اسلام، قرآن «حکیم» است. خدا و پیغمبرش هم حکیماند. در شب قدر «امر حکیم» نازل میشود. این حکمت از کلام و فقه بهدست میآید؛ اما از زمانی که پیامبر رحلت کرد بنای تفکر از حکمت به سمت عرفان رفت. عرفانی که ریشه در قبیلهگرایی داشت. جناب ابوبکر، عرفانی بود. لقب «ابوبکر صدیق» یک بحث عرفانی است. خلیفه دوم هم اوج عرفان بود. فقهی که بنا میکرد بر اساس عرفان و زهد بود. او فقه زندگی روزمره را به محاق برد. مثلاً دو «متعه» و لذتی را که انسانها کسب میکردند، حرام کرد. در حج تمتع بین عمره (زیارت خانه خدا) و حج (مشعر و منا و عرفات) بر اساس این فتوا رابطه جنسی حرام است؛ اما شیعیان این حرمت را ندارند. ازدواج موقت را هم حرام کرد و گفت این با زنا فرقی نمیکند. در بعد عدالت اجتماعی خشن بود.
امام علی (ع) بسیاری از این قضاوتها را رفعورجوع میکرد. خود جناب عمر گفته بود اگر علی نبود عمر هلاک میشد که نقل است این مطلب را 70بار بر زبان آورده است.
«زهد عمری» را میتوان یک مکتب دانست، اما جناب عثمانکه بر سر کار میآید کاملاً متضاد عمل میکند. او از بنیامیه بود. امام علی (ع) که اشرافیت عثمانی و زهد عمری را قبول نداشت، بر اساس اجتهاد خودش عمل کرد و «حکمت علوی» را سامان داد که هم رأفت داشت و هم عدالت. امام علی (ع) به بحث قراردادهای اجتماعی بهشدت اهمیت میداد که این بحث در مساله حکمیت خودش را نشان داد. عثمانیها و بنیامیه اول با حضرت علی (ع) درگیر شدند. جنگ جمل و صفین ناشی از همین درگیری بود؛ اما کسانی که چارچوب خلیفه دوم را پیگیری میکردند خوارج بودند که جنگ نهروان را به وجود آوردند. فقه آنان هم بر اساس عرفان بود. خوارج امام علی (ع) را بهدلیل پذیرفتن حکمیت تکفیر میکنند. «تکفیر» از همینجا شروع شد. امام علی؟ع؟ را همین گروه به شهادت رساندند. گروهی در مقابل خوارج شکل میگیرد که دنبالهرو عثمان هستند، با این تفاوت که خوارج عرفان و فقه بستهای دارند و آنها عرفان و فقه بازی دارند. این گروه همان بنیامیه هستند که به آنان «مرجئه» هم میگویند؛ یعنی کسانی که «رجا» و امید را محور قرار میدهند. صرف رجا ما را به بهشت میرساند و گناه هم اشکالی ندارد چراکه همهچیز جبری است و هیچ اختیاری نداریم. ریشه این مساله در یهود و مسیحیت است که یک مکتب عرفانی است.
از روزی که سقیفه بنا گذاشته شد، عدهای به دنبال آن بودند که بگویند خلفا درواقع خلیفهالله هستند نه خلیفهالرسول. البته جناب ابوبکر و عمر این را پس زدند اما در دوره بنیامیه خلیفهاللهی رواج پیدا کرد. درنتیجه رسولالله را از دین حذف کردند. ریشه این مساله در همان سقیفه بود. خلیفههای اول و دوم دستور داده بودند که نباید سنت و احادیث رسولالله پخش شود و میخواستند تأویل و تفسیر عترت از رسولالله را از بین ببرند. جمله معروف «حَسبُنا کتابَالله» دلالت بر همین موضوع دارد. قرآن را هم بر اساس عرفان تأویل میکردند؛ یا عرفان خشن خوارجی یا عرفان باز و اباحهگر بنیامیه. اساس تفکرشان هم این بود که ما محکوم به تقدیر هستیم و اختیاری در کار نیست. روز عاشورا هر دو مکتب باهم متحد شدند؛ یعنی خوارج و بنیامیه باهم امام حسین (ع) را به شهادت رساندند. وقتی اسرای کربلا را به کوفه بردند ابن زیاد گفت دیدی چگونه خدا شما را کشت؟ حضرت زینب (س) پاسخ داد تو کشتی نه خدا. آنها میخواستند اختیار را منتفی کنند که حکمت علوی در مقابلشان ایستاد. وهابیت بر اساس گفتههای متفکرانشان، ضد نقل و طرفدار عقل هستند! سیره رسولالله (ص) و حدیث را منتفی میکنند و فقط بر اساس تأویل عقلی کتاب خدا عمل میکنند. بر همین اساس فتواهای عجیبوغریب مانند جهاد نکاح یا حلال بودن لواط در فشار شرایط جنگ دادهاند. فقهشان «فقه رأی» است و بهشدت هم خشن است و خود را صاحب رأی میدانند.
این تفکر در تاریخ، فقه مالکی و حنبلی را بازتولید کرد. از دل این دو، وهابیت درآمد. در پس این فرقه عرفانی (وهابیت) پانعربیسم مذهبی قرار دارد. نخستین کسی که بنای این امر را گذاشت خلیفه دوم بود. او سهم عرب و عجم از بیتالمال را بهشدت نامساوی میداد. شیوخی که زودتر مسلمان شدهاند هم بیشتر سهم میگرفتند. پس ریشههای وهابیت در آلسعود ساختار حکومتی پیدا کرد. انگلیسیها هم که به دنبال ملیگرایی بودند این چارچوب را تقویت کردند. نام حجاز را هم به «عربستان سعودی» تغییر دادند؛ یعنی یک طایفه عرب که پادشاهی هم هست.داعش و القاعده هم نوعی پانعربیسم مذهبی دارند؛ مانند خوارج خشن هستند. درجا فتوا میدهند و اجرا میکنند. خوارج زن باردار و طفلش را بهدلیل شیعه علی (ع) بودن کشتند. القاعده حاصل تحول فقه مالکی و حنبلی به فقه حنفی است که در کشور پاکستان و افغانستان شکل گرفت و از آنجا به آسیای میانه و قفقاز و سپس ترکیه نفوذ کرد. ترکیه به همین دلیل حامی جبههالنصره است.
امروز دو جریان عرفانی یعنی خوارج و سفیانیها (عرفان خشن و عرفان اباحهگر) علیه اسلام ناب باهم متحد شدهاند. خوارج بهنوعی مجری و نوکر سفیانی و بنیامیه هستند. این مطلب در روز عاشورا اتفاق افتاده بود و در آخرالزمان هم این مساله تکرار میشود. داعش و وهابیت بهشدت با حضرت مهدی (عج) مشکل دارند. در فیلمی که از شهید حججی منتشر کردند، روی لحظه ساقط کردن پرچم یا مهدی مانور دادند. «بنسلمان» گفته بود ایرانیان میخواهند حکومت مهدی (ع) را بهوجود بیاورند. وهابیت یک مکتب غیرغایتگراست و اعتقادی به آخرالزمان و پیروزی خیر ندارند. آنها قائلند که دنیا بر اساس شر آفریده شده است و برای رستگاری باید رهبانیت داشته باشیم و با آن بجنگیم. مبنا، بدی آدمهاست. «کفر» اصل است و همه کافرند مگر اینکه ایمانشان را «اثبات» کنند. چیزی بهنام فطرت و عقل فطری ندارند. داعش پرچم خودش را «لواء البدر» یعنی پرچم جنگ بدر میداند و کهنالگوی جنگ بدر را دارد. همه فاصلهها و مکاتب و فقهها را از میان برمیدارد و میخواهد به بدر بازگردد.
در مقابل این فقه، فقه شافعی در اهل سنت قرار دارد که در مصر و شمال آفریقا و کردستان ایران مشاهده میشود و بهشدت به مکتب اهلبیت نزدیک است. جنگ امروز، جنگ فقه شافعی مصر (مکتب مصر) با فقه مالکی عربستان است و باید ببینیم فقه حنفی ترکیه به کدام سمت میرود. ممکن است فقه شافعی مصر با فقه حنفی ترکیه باهم در مقابل فقه مالکی عربستان متحد شوند. مکتب مالکی متعلق به مدینه است. مکتب حنبلی تفسیر عراقی از مکتب مالکی است و مکتب حنفی اساساً بغدادی است. مکتب شافعی هم مصری است. مکتب شیعی هم گستره عظیمی از ایران و لبنان و سوریه و عراق دارد و باید ببینیم آیا مکتب شافعی و شیعه میتوانند باهم همگرایی ایجاد کنند.
قطر هم در این میان دارد نقش بازی میکند. امیر قطر گفته بود ما اساساً شیعه و اهل بوشهر بودیم! او به مصر (اخوانالمسلمین) و ترکیه و ایران نزدیک شده است. باید با آیندهنگری ببینیم جریانها به کدام سمت میروند. البته داعش که رسماً اعلام خلافت کرده، ممکن است با ساختار پادشاهی عربستان درگیر شود، اما بعید به نظر میرسد و فعلاً باهم متحد هستند. در اخبار آخرالزمان هم هست که سفیانی از شام شروع میکند و به سمت حجاز میرود.
ارسال نظر