فعال اصلاح طلب: روحانی چگالی کابینه را افزایش دهد
عضو شورای عالی مشورتی اصلاح طلبان می گوید: روحانی حتما باید تغییراتی را متناسب با گفتمان رای دهندگان به خود، یکپارچگی کابینه و کارآمد سازی آن انجام دهد.
همه نگاه ها به سمت این است با انتخاباتی که رخ داد چه تحولی در کابینه رخ می دهد. آقای رئیس جمهور از یک سو و کارشناسان سیاسی از طرف دیگر صحبت از لزوم روی کار آمدن کابینه ای متفاوت کرده اند. ارزیابی و انتظار جناب عالی چیست؟ پیش بینی می کنید با چه کابینه ای رو به رو خواهیم شد؟
ناصری: انتظار من همان انتظار جامعه از رایی است که به آقای روحانی داده اند. پیام این جامعه رای قطعا تغییر درحوزه مدیریت اجرایی با تمرکز بر حوزه های اقتصادی و سیاسی است.
ثقل مطالبات چهار سال آینده جامعه از آقای روحانی و دولت او در وهله اول مطالبات اقتصادی و بعد از آن سیاسی است.
روحانی با توجه به گشایش هایی که در حوزه سرمایه گذاری خارجی در حال شکل گیری است باید تغییراتی را در بخش اقتصادی دولت ایجاد کند. این بخش هم صرفا وزارت اقتصاد نیست بلکه سازمان برنامه و بودجه، وزارت صنعت، بانک مرکزی و حتی وزارت جهاد کشاورزی را هم در بر می گیرد. حتی حوزه اقتصادی وزارتخارجه نیز باید برای جذب هر چه بیشتر سرمایه گذاری خارجی فعال شود. در مجموع بخش اقتصادی دولت باید سامانی دیگر پیدا کند. زیرا دولت باید در این 4 سال، کارهای اقتصادی بزرگی انجام دهد و رکود را پایان دهد.
دیگر نقطه ثقل کابینه دوازدهم بخش سیاسی آن است.
این بخش نیازمند تغییراتی جدی است. 29 اردیبهشت میزان کفایت اجرایی شخص آقای وزیر کشور را نشان داد. معتقدم حدود 2 تا 3 میلیون رای روحانی به خاطر این بی تدبیری وزارت کشور به عنوان مجری برگزاری انتخابات کاهش پیدا کرد. نظر سنجی های قبل از انتخابات رای بالای 25 میلیون نفری روحانی را نوید می داد. چرایی عدم تحقق نتیجه این نظر سنجی ها به عملکرد وزارت کشور برمی گردد.
اتفاق دیگری هم باید در حوزه اجرایی سیاست داخلی رقم بخورد و آن تغییر در بدنه اجرایی کشور است. واقعیت این است که در سال 92 رییس جمهوری روی کار آمد که گفتمانش کاملا متفاوت با دولت قبل بود. در سال 96 اقبال به این گفتمان نه تنها کم نشد که افزایش هم یافت. یعنی انتظار رای دهندگان به روحانی، گماشتن افرادی در رده های اجرایی کشور است که با این گفتمان همسو باشند.
در بسیاری از استان ها با پدیده ای به نام دولت محلی روبرو هستیم و دولت ملی چندان در معادلات سیاسی اثرگذار نیست.
انتخاب استاندارهایی ضعیف و غیر همسو با گفتمان رییس جمهور منتخب و فرمانداران و بخشدارانی که قریب 50 درصد آنها از دولت نهم و دهم به جای مانده و گفتمان دیگری را دنبال می کنند در عمل بسیاری از این به اصطلاح « کابینه های محلی» را غیرهمسو با گفتمان رییس جمهوری کرده است. این هم محصول کار همین وزارت کشور است.
انتقاد دیگری هم به این وزارتخانه وارد است. بارها این را در مصاحبه های خود با رسانه های اصلاح طلب گفته ام که وزیر کشوری که قریب یکسال است پست معاونت سیاسی خود را خالی گذاشته بود و دغدغه ای هم برای آن نداشت، باید عوض شود. چرا که معاونت سیاسی اصلی ترین قسمت وزارت کشور است.
علاوه بر این وزارتخانه در حوزه کارکرد سیاسی، هم بخش امنیتی دولت یعنی وزارت اطلاعات و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی نیز باید برای تغییر مد نظر قرار گیرد.
اگر چه آقای رییس جمهور نوید تغییرات بارز در کابینه را داده و آقای نجفی مشاو رییس جمهور هم دگردیسی 50 درصدی کابینه را مژده داده است اما به نظر من آنچه مهم است چگالی این تغییرات است. یعنی کابینه باید از نظر کیفی نیز دچار تحول شود.
اگر بخواهیم به تفکیک بخش ها این مساله را بررسی کنیم می توان گفت تقریبا تمام وزاری بخش اقتصادی دولت از نظر فکری با اصلاح طلبان همراهی کرده اند. به نظر می رسد تحول بیشتر در بخش سیاسی رخ دهد. اشکالی که بیشتر از سوی منتقدان دولت مطرح می شود این است که اگر اعضای کابینه از طیف های مختلف سیاسی نباشند ، آن همدلی لازم برای پیشبرد امور اجرایی ممکن نخواهد شد؟
ناصری: یکی از مشکلات کابینه یازدهم ناهمگونی آن بود. با احتساب استانداران، فرمانداران و مدیران میانی دولت حدود 60 تا 70 درصد قوه مجریه دست طیفی بود که قرابتی با گفتمان رای دهندگان به روحانی نداشتند. ممکن است افرادی از نظر شخصی دارای قابلیت های خوبی باشند اما وقتی هماهنگ با دیگر اعضای کابینه عمل نکنند یکپارچگی لازم برای اجرای برنامه های دولت از بین می رود.
بهتر است تجربه دولت اصلاحات را مثال بزنم. دولت اول آقای خاتمی البته با دوزی پایین تر از عدم انسجام رنج می برد. رییس جمهور وقت برای رفع این نقیصه کابینه ای یکدست تر را که گفتمان وی را دنبال می کردند به کار گماشت.
صدا و سیما هم مانند امروز، نقش اپوزیسیون در مقابل دولت اصلاحات را بازی می کرد. دولت با انسجام بهتر توانست از ظرفیت های رسانه ای حداقل خود استفاده فراوانی کند و افکار عمومی را با خود همراه کند. الان شبکه های اجتماعی و رسانه های بسیار متنوع تری در اختیار آقای روحانی و دولتش است اما چون یکدستی لازم وجود ندارد کار درست جلو نمی رود.
مثلا دانشگاهیان از وزیر فعلی علوم علیرغم اینکه فردی بسیار دوست داشتنی است و گرایش اصلاح طلبانه اش هم غالب است ناراضی اند. چرا که مشی آقای فرجی دانا را نتوانست دنبال کند. البته ایشان ظاهرا برخلاف میل شخصی خود و به خاطر رودربایستی های حکومتی این مسئولیت را پذیرفت اما برای دانشگاهیان قابل قبول نیست که حوزه وزارت علوم دست یک پزشک باشد. البته آقای معین یک استثنا بود و با اینکه پزشک است نگاهش به علوم انسانی نزدیک تر و بسیاری مواقع از خود ما درس خواندگان علوم انسانی پیشتازتر بود.
در دوره وزارت دکتر معین بود که اصلاحات و تحولات اساسی در نظام آموزش عالی کشور ایجاد شد. البته متاسفانه در دولت دوم آقای احمدی نژاد بخش اعظمی از اختیارات قانونی این وزارتخانه دو دستی تقدیم شورای عالی انقلاب فرهنگی شد.
علاوه بر حوزه های یاد شده، بخش های دیگری که مورد توجه مخاطب هستند از جمله وزارت آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی باید تحولاتی اساسی را شاهد باشد.
در شعارهای آقای روحانی در جریان انتخابات بر حقوق مردم و آزادی های اجتماعی و سیاسی تاکید زیادی شد. مواجهه دولت دوازدهم با این مقولات باید به چه منوال باشد؟
ناصری: رای روحانی در سال 96 بسیار قابل فهم تر و البته پیچیده تر از آن چیزی است که در سال 92 توسط مردم به صندوق ایشان ریخته شد. هر چند نظر سنجی ها رای بالایی را برای روحانی نشان می داد اما تا مدتی قبل از انتخابات، کمتر کسی فکر می کرد ایشان نسبت به دور قبل خود اقبال مردمی افزون تری داشته باشد. رقیب هم به وسوسه افتاد و با تمام توان و قوای خود به میدان آمد. آنها می خواستند یا روحانی رای کمتری از دور نخست بیاورد یا اینکه حتی انتخابات را به دور دوم بکشند.
24 میلیون رای ایشان و همین طور 16 میلیون رای رقیب پیام ویژه ای را ابلاغ کرد. معتقدم همه 16 میلیون رای آقای رییسی رای اصولگرایان نبود بلکه نیمی از آن رای نارضایتی بخشی از جامعه از عملکرد کلان و خرد دولت در حوزه های گوناگون بود.
اگر بر فرض شما صحه بگذاریم ، پیام سبد رای رقیب برای رییس جمهور چیست؟
ناصری: ببینید آقای رییسی اصلا اینکاره نبود. نیم رای ایشان ناشی از ضعف عملکرد دولت یازدهم در اقناع افکار عمومی بود. دولت با همه محدودیت هایی که داشت کارهای بزرگی انجام داده بود. هر چند همچنان از رکود می گوییم اما کابینه یازدهم دستاوردهای قابل توجهی در بخش اقتصاد داشت.
برای نمونه آقای زنگنه وزیر نفت شاهکار بزرگی در چهارسال اول کرد و نفت ایران را به بازار جهانی بازگرداند. اگر تیم رسانه ای آقای رییس جمهور و حوزه سخنگویی ایشان حرفه ای بود نگاه مردم به این دولت هم متفاوت بود. اگر روحانی وزارت کشور یکدست تر و تیم اطلاع رسانی زبده ای داشت، حتما رای بسیار بیشتری می آورد. رقیب روحانی هرگز 16 میلیون رای نداشت.
آقای نوبخت چند روز قبل در کنفرانس خبری هفتگی اش با خبرنگاران گفت که باید سازه کار رسانه ای خودمان را عوض کنیم و پویاتر باشیم. با توجه به رفتار رسانه ای صدا و سیما که به نظر می رسد قصد همراهی با دولت دوازدهم را نیز ندارد چه اقدامی برای افزایش توان رسانه ای رییس جمهور پیشنهاد می کنید؟
ناصری: ابتدا بگویم که شبکه های اجتماعی و فضای مجازی در این انتخابات صدا و سیما را که واقعا در جایگاه اپوزیسیون دولت قرار گرفته بود ، ضربه فنی کرد. اگر چه رقیب هم از فضای مجازی استفاده لازم را برد اما گفتمان اصلاح طلبی کاملا دست بالا را داشت.
بخش وسیعی از فضای رسانه ای امروز اعم از مجازی و غیرمجازی می تواند در اختیار دولت آقای روحانی قرار گیرد. البته بسیاری از سایت ها، روزنامه ها و خبرگزاری ها از نظر فکری همسوی با این دولت هستند.
با این وجود من به عنوان یک کارشناس کوچک رسانه احساس می کنم تیم اطلاع رسانی دولت اعم از سخنگو و گروه رسانه ای آن راهبرد و استراتژی لازم را ندارد و در یک بلاتکلیفی به سر می برد.
یادم هست قوت دولت دوم آقای خاتمی سخنگو و تیم اطلاع رسانی آن بود. راهبردهای لازم با حضور کارشناسان و صاحبان رسانه های فعال تعریف و افکار عمومی اقناع می شد.
تازه آن موقع شبکه های اجتماعی مجازی حضور فعالی نداشتند و صدا و سیما رفتار منصفانه ای با دولت اصلاحات نداشت.
درست است که دولت روحانی در اسم تنها خبرگزاری ایرنا را دارد اما ایسنا و ایلنا و بسیاری از رسانه های چاپی و مجازی در اختیار گفتمان دولت هستند. اما چون راهبردی برای استفاده مطلوب از این ظرفیت رسانه ای قابل توجه در دولت وجود ندارد روحانی نتوانسته بهره لازم را از این امکانات ببرد.
تا جایی که خود من خبر دارم جمع بندی شخص آقای روحانی هم همین است و قرار است تحولی اساسی در حوزه اطلاع رسانی دولت صورت بگیرد. تجربه دولت اصلاحات نشان داد که سخنگوی دولت حوزه ای بسیار پرمشغله و تمام وقت است و نباید سخنگویی مسولیت ثانویه او شود، بلکه شغل اول و آخر او باید سخنگویی دولت باشد.
هر چند آقای نوبخت شخص بسیار عزیز و محترمی است ولی چون ریاست سازمان برنامه و بودجه کار بسیار وقت گیری است ، سخنگویی دولت تبدیل به یک کار ثانویه شده است.
ارزیابی جناب عالی از رفتار رقبای روحانی در 4 سال آینده چیست؟ آنها نشان داده اند که هنوز رقابت انتخاباتی را پایان یافته نمی دانند و قصد ادامه دادن آن را دارند. از سویی آقای رییس جمهور هم نشان داده که در مقابل این هجمه ها ساکت نخواهد نشست. استراتژی آقای روحانی در برابر این رفتار رقبای خود باید چگونه باشد؟
برخی معقتدند باید سهمی از کابینه را به رقبا اختصاص داد تا خود را در دولت سهمیم بدانند و از تقابل آنها با دولت کاسته شود. برخی هم بر اصلاح طلب تر شدن کابینه تاکید دارند و اینکه روحانی باید کار خودش را بکند و وقت زیادی برای پاسخ به این همجه ها نگذارد؟
ناصری: با فرض اول کاملا مخالفم. دولت یازدهم گواه عدم صحت این دیدگاه است. یکی از دشواری های اصلی آقای روحانی در کابینه اول همین عدم انسجام گفتمان اعضای آن بود.
طوری که این گفتمان ها گاهی در خود دولت در مقابل هم قرار می گرفتند و پارازیت یکدیگر می شدند.
معتقدم همانطور که اصلاح طلبان رسما اعلام کرده اند فقط کارآمدی را معیار اصلی و لازم برای کابینه دوازدهم می دانند و قصد سهم خواهی ندارند ، اصولگرایان رقیب روحانی نیز باید به صراحت این موضوع را به آقای روحانی بگویند و سهم خواهی از دولت را فراموش کنند.
خوب است همه دست آقای روحانی را برای انتخاب وزرا باز بگذارند. حتما ایشان در یک فرآیند تعامل و تفاهم با کانون های اصلی قدرت و مجلس به سمت تشکیل کابینه ای کارآمد، منسجم و مقتدر پیش خواهد رفت.
البته با درنظر گرفتن شاخص های دیگر تا کابینه اش مانند الان پیرترین کابینه بعد از انقلاب لقب نگیرد.
هر چند بر این عقیده ام که تصمیم گیری در این زمینه برای رییس جمهور سخت است اما از سویی دیگر ایشان باید خواسته عقبه اجتماعی رای دهندگان به خود را به طور جدی مد نظر قرار گیرد. موانع و اختلافی که بین مطالبات این عقبه با خواسته های کانون های قدرت در ایران وجود دارد باید با هنرمندی شخص آقای روحانی از پیش رو برداشته و حل شود.
در این راستا اگر روحانی سمت و سوی سیاسی نامزدهای کابینه را نیز در نظر نگیرد و فقط کارآمدی و کفایت را مد نظر قرار دهد و تخصص، تجربه و جوان کردن کابینه را در دستور کار خود بگذارد بخش قابل توجهی از مشکلاتش در دولت دوم برطرف خواهد شد.
دور دوم برای روحانی سخت تر از دور نخست خواهد بود. دو سال دیگر انتخابات مجلس باید برگزار شود. از طرفی رقیب از اکنون برای انتخابات 1400 در حال برنامه ریزی است.
البته جریان اقلیت افراطی جناح راست را نباید کانون توجه ما باشد چرا که اکثریت اصولگرایان را طیف عاقل آن تشکیل می دهند که درک روشنی از شرایط ملی ، منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی دارند. روحانی باید این طیف را برای پیشبرد اهداف ملی مورد توجه قرار دهد.
هر چند این دوره دوره پایانی رییس جمهوری آقای روحانی است اما وی آینده سیاسی خود را با عملکرد خود در این دوره رقم خواهد زد.
اگر دولت وی بخواهد منفعل عمل کند قطعا آینده سیاسی ایشان از نظر تاریخی به خطر خواهد افتاد. روحانی اگر بخواهد آتیه سیاسی خود را مانند آقای خاتمی حفظ کند و یک چهره ملی و فراملی باشد، بایست با در نظر گرفتن مسایل و منافع ملی بدون ملاحظات و رودربایستی های رایج وعده های انتخاباتی خود را پیش برد و گفتمان، اهداف و تعهدات خود به مردم را عملی کند.
اگر ایشان تحلیل روشنی از رای 29 اردیبهشت داشته باشد و آن را سرلوحه کار خود قرار دهد و در گام نخست چینش درستی برای کابینه اش انجام دهد قطعا کارنامه درخشانی را برای خود رقم خواهد زد و برای تداوم حیات سیاسی خود بعد از سال 1400 نیز می تواند برنامه ریزی کند.
اما در صورت چینش نادرست کابینه حتما با فشارهای بیشتری از طرف مخالفان خود روبرو خواهد شد که او و دولتش را در موضع انفعال قرار خواهد داد.
ارسال نظر