پارس بررسی می کند:
تجربه دو دسته کردن مردم در سال59 نباید تکرار شود/ تلاش برای تبیین دلایل عدم کفایت رئیس جمهور
حضرت امام با ارسال پیام رادیویی برای بنی صدر در ایامی که در خانه های تیمی منافقین پنهان شده بود ضمن اعلام امان برای وی از او خواست در دام فریب منافقین باقی نماند و به زندگی غیر سیاسی و دانشگاهی در کشور ادامه دهد که البته او دیگر تصمیم خود را در همراهی با بقیه دشمنان انقلاب اسلامی گرفته بود و این نصیحت را نشنید.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- جواد عباسی- مرور دقیق مقام معظم رهبری بر حوادث تلخ و پر رمز و راز سال 1359 وبیان جمله فوق در جمع مسئولین کشور اتمام حجتی واقع بینانه وانذار دهنده است و برای جوانانی که آن دوران سخت را در خاطر ندارند بازبینی آن ایام با دور کند و موشکافانه ضروری است تا این هشدار ارزش واقعی خود را فارغ از دسته بندی های آزاردهنده سیاسی افراطی بنمایاند :
در فرهنگ" رزم و جنگ "جایگاه اطلاعات و عملیات برای تمامی سیستمهای قدرتمند نظامی آنقدر اعتبار و ارزش یافته که پس از جنگ دوم جهانی سرمایه گذاریهای هنگفتی برای بروز نمودن این واحد بی بدیل در سازمانهای رزمی خود پیش بینی و بودجه بندی نموده اند ، در هجوم برای غافلگیری و تحقق اهداف از پیش تعیین شده و در دفاع برای ایجاد ناکارآمدی در قوای حریف و جلوگیری از آسیب پذیری نیروهای خودی و هوشمندی سازمانی مستمر در پیش بینی ها و ارزیابی های عملیاتی تا آنجا ضروری میگردد که دپارتمانهای آموزشی تخصصی متنوع ایجاد و بکارگیری میشوند جنگ های آتی مستقل از دلایل ایجادی جنگ هایی کاملا هوشمند و بازسازی شده مکرر قبل از اجرا ، خواهند بود و بازنده قطعی مردمی هستند که ساده اندیشانه دل به دیده ها و شنیده های ظاهری بسته و عمق استراتژیک اهداف دشمن را نشناسند و برما که مولا و مقتدایمان امیرالمومنین علی علیه السلام ویعسوب دین است زیبنده نیست در صف ساده لوحان باشیم چه او در جنگ جمل آنگاه که پرچم را به دست فرزندش محمد حنفیه میداد فرمود " اعرالله جمجمتک" و امروز مقتدای هوشمند مانیز آنگاه که بی محابا عبارات بیدارکننده ای چون
"آتش به اختیار "
"پرهیز از دو دسته کردن مردم "
را علیرغم مستمسک قرار گرفتن آنها توسط اذناب داخلی دشمن و ساده اندیشان سختی گریز با شجاعت بر زبان میراند بر اساس احساس تکلیفی است که بر حفظ هوشمندانه مدیریت افکار و انرژیهای جبهه خودی فرض دانسته است
اگر باز به فرهنگ و ادبیات رزم رجوع کنیم اقدام ایشان به سان تلاش برای شناسایی معابر طراحی و ایجادشده دشمن به درون سرزمین های خودی وایجاد انواع تله های مهلک به هنگام نیاز علیه اوست و صد البته به پاس هشیاریهای زود هنگام ایشان شاهد اجرای معابر متعدد مورد نیازمان به هنگام هجوم بعنوان عمل باز دارنده تا عمق استراتژیک جبهه خصم هستیم که ان شاالله شاکر نعمت این وجود نازنین و تدابیر نجات بخش ایشان باشیم
شش سال قبل حتی دوستان انقلاب نیز خبر قطعی از موفقیت دشمن در زمینگیر کردن جبهه مقاومت و تحویل سرزمین شام به پلیدترین سپهسالار صهیونی "داعش " میدادند و ولی حکیم و خبیر ما یک تنه ایستاد و همه را دلگرم نمود که محکم بایستید که شما پیروزید " ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون "
وامروز دشمن خیبر نشین ما از ترس خواب بر چشم ندارد که چه نشسته اید باز سپاه محمد میاید و اینبار از مسیر عراق و شام به بلندیهای جولان رسیده اند ! و به لطف خدا دیدیم تحقق پیش بینی امام عزیزمان را که " راه قدس از کربلا میگذرد "
برگردیم به حال و هوای سال 59 آنگاه که در پیش بینی های مادی خصم پس از اقدامات مکرر تجزیه طلبانه و انجام کودتای نافرجام " نقاب " که قلبمان یعنی وجود نازنین امام را نشانه رفته بود به ناگاه هجوم منظم ترین ارتش منطقه به نمایندگی از 38 کشور دیگر را شاهد بودیم که آمده بود تا 3 روزه خوزستان را از مام میهن جدا سازد .آن روزها بنی صدر با پوشیدن لباس سربازی و سوار بر ترک موتور به فریب ذهن ظاهربینان مشغول بود تا خود و دکترین نظامی اش را ناجی کشور معرفی کند دکترینی که بر فریب افکار و گرایشات آریایی! سواری میگرفت و راه نجات کشور را در تمسک به شیوه " اشکانیان" در دادن زمین و گرفتن زمان معرفی مینمود که اگر دقت وصلابت امام نبود میخواست تا دزفول عقب بنشیند تا سر فرصت و با برنامه !! اهواز داده شده را پس بگیرد !
در جبهات داخلی دست او بیشتر باز بود با ایجاد " ستادهماهنگیهای رئیس جمهور " مبادرت به تشکیل ستاد علنی کودتا علیه آرمانهای انقلاب و متعاقبا علیه امام نمود دمیدن مکرر در بوق افتراق و جدایی مردم دو دسته کردن آنها به طرفداران رئیس جمهور و مخالفین ، کار را بدانجا رساند که با تصویر سازی زشت و پرنفرتی که از نیروهای ارزشی و مدافعین انقلاب ایجاد کرده بود درصدد منزوی کردن آنها برآمد تاجاییکه لقب " حزب اللهی " به انگ در جامعه تبدیل شد .رحمت خدا بر روح پر فتوح شهید رجایی که با صدای رسا و سری بلند به میدان آمد و گفت : من با افتخار اعلام میکنم حزب اللهی هستم ." اینها در شرایطی بود که بنی صدر به طنز تلخ نخست وزیر را عنصری تحمیلی میخواند که مرخصی گرفته تا دیپلمش را بگیرد!
اینها در شرایطی بود که خصم دون صدها کیلومتر در سرزمین جغرافیایی مان داخل شده بود و امروز متاسفانه با وادادگی هایی که شاهد بوده ایم در سرزمین امنیت ملی مان با تعبیراتی ناموجه که در ادبیات تعامل سیاسی قائل شده اند شاهد ورود وتجری شان هستیم دقیقا به همان آسیب پذیری که مولا و رهبرمان اشاره داشته اند که : "دو دستگی ایجاد کردن باعث زیر پا گذاشته شدن منافع ملی میشود "
بعد از سخنرانی های ساختارشکنانه بنی صدر در عاشورای آن سال و خصمانه کردن تنازعات سیاسی با هدف ملکوک نمودن پرستیژ مخالفین و ترور سیاسی نیروهای انقلاب متعاقبا در 14 اسفند 59 دیگر شیپور جنگ داخلی توسط ستاد هماهنگیهای ریاست جمهور ( بخوانید ستاد کودتا ) نواخته شد در گیریها به داخل لایه های اجتماعی و اقشار مختلف راه پیدا کرد دیگر واژه مردم معنای همبستگی و اتحاد در مقابل خصم تا دندان مسلح که تا عمق پایتخت نیز به بمباران شبانه میپرداخت و برسرزمین وسیعی از جنوب و غرب کشورمان تسلط یافته بود معنا نمیداد
منافقین در شکل مشاور و عقل منفصل رئیس جمهور کاری کردند که بنی صدر باورش شد که طرفداران او از لحاظ کمی و کیفی بر طرفداران امام رجحان دارند و به وادی غفلت و فریبی وارد شد که دیگر قدرت قابل توجهی در مقابل خود برای فتح سنگر به سنگر نمیدید ، دیگر حتی تکه پرانی هایش از رجایی و بهشتی و.. نیز بالاتر رفته و امام را هدفگیری مینمود تظاهرات تدارک دیده شده توسط میلیشیای آماده رزم سازمان که آرام آرام در خانه های تیمی مشق براندازی را تجربه میکرد براحتی شعارهای قبلی علیه بهشتی را که قبلا پوششی برای حمله به امام بود به شعار اصلی خود ....برخمینی تبدیل کردند
با سنگین تر شدن کفه رقابت های سیاسی به نفع ستاد رئیس جمهور لاشه متعفن سیاسی " جبهه ملی " برای رهایی تیر آخر از ترکش مورد استفاده و در 25 خرداد1360 در مقابله با قانون قصاص به میدان آورده شد و آنگاه خروش بنیان کن خمینی کبیر در اعلام ارتداد جبهه ملی همه رشته ها را پنبه کرد حزب الله با روحیه بالا در مرکز شهر وتجمع همه نیروهای بسیج شده ستاد هماهنگیهای رئیس جمهور که با پوشش هواداران جبهه ملی در میدان فردوسی تجمع نموده و آماده فتح تهران شده بودند !!! را درسی فراموش نشدنی داد.
صبح روز بعد در مجلس شورای اسلامی طرح عدم کفایت رئیس جمهور به جریان افتاد و ظرف 6 روز در 31 خرداد با اکثزیت آرا به تصویب و متعاقبا به تایید حضرت امام رسید و طومار رئیس جمهور دیکتاتور و متوهم در هم پیچیده شد
اما تاملاتی بر این واقعه درس بزرگی از مقطع حساسی از انقلاب را در بر دارد:
1- مقام معظم رهبری در آن مقطع بعنوان نماینده ای از مجلس شورای اسلامی با طرح دلایل 14 گانه بی کفایتی رئیس جمهور سطح تحلیل و توقعات مردمی را از یک کار احساسی به یک تحلیل جامع و ماندگار برای ثبت همیشگی در تاریخ تبدیل کردند که یکی از مستندات بی بدیل تاریخی مربوط به تبیین دلایل عدم کفایت رئیس جمهور است محورهای آن را مروری مینماییم :
عدم احترام به نهادهای قانونی
رعایت نکردن حرمت و جایگاه جمهوری و رئیس جمهور
استفاده از هر ابزاری علیه مخالفین خود
سیاست گرایی بجای حقیقت گرایی
صادق و راستگو نبودن
بی قدر و منزلت کردن امام و امت
رعایت نکردن حیثیت ج.ا.ا در خارج از کشور
استفاده از مشاوران بدنام و مشکوک
افشای اسرار اقتصادی کشور
ایجاد تنش در کشور در آستانه جنگ تحمیلی گویا که از آن مطلع بود
بی توجهی به خط رهبری انقلاب
حرکت به سمت قدرت مطلقه و استبداد
اخلالگری و شورش
خصلت های ناپسند فردی از جمله غرور
2- حضرت امام با ارسال پیام رادیویی برای بنی صدر در ایامی که در خانه های تیمی منافقین پنهان شده بود ضمن اعلام امان برای وی از او خواست در دام فریب منافقین باقی نماند و به زندگی غیر سیاسی و دانشگاهی در کشور ادامه دهد که البته او دیگر تصمیم خود را در همراهی با بقیه دشمنان انقلاب اسلامی گرفته بود و این نصیحت را نشنید.
3- سلسله اقدامات عجولانه دشمن در بکارگیری گسترده عوامل نفوذی در اجرای ترورهای وحشیانه در فاز اول به عنوان " حذف سرپنجه های نظام د"ر 6 تیر ، 7 تیر ، 8شهریور و 14 شهریور با این باور که کار نظام تمام شده به اجرا درآمد ولی اهداف شوم وپلید یهود محقق نشد و فاز بعدی ترورهای خشن و به سبک داعش در زدن "بدنه نظام !! "همان حزب اللهی های عادی در جامعه نیز کارساز نشد و انقلاب راه خود را از میان خون وآتش و تحریم با حماسه آفرینی تا امروز ادامه داد و قطعا شاهد ظهور منجی خواهد بود و این پرچم به دست صاحب اصلی در امتداد حاکمیت ولایت فقیه خواهد رسید
اما بررئیس جمهور خودشیفته و نفوذی چه آمد
در 7 مرداد 1360 به همراه رجوی در کسوت وجامه ای زنانه وبه کمک خلبان بهایی شاه توانست از کشور متواری شود شاید اگر منصفانه بروضع خود قضاوتی داشته باشد از اینکه همه حیثیت خود وحتی دخترش فیروزه را در قمارباطلی که منافقین وی را بدان وارد کرده بودند از دست داد حسرت بخورد ولی دیگر افسوس فایده ای ندارد زیرا گاهی خیلی زود دیر میشود
ان شا الله دیگر شاهد تکرار فضای دو دستگی القایی در کشور نباشیم و قدر و ش>ن خویش را بدانیم.
عالی و به موقع بود
آرا حلال و حرام
باید بگوید که نظر من هم باید لحاظ شود