پروژه ملت فلج چگونه به اجرا درآمد؟
فتنهگران به موازات امیدوار کردن دشمن به تشدید اختلافات در ایران، گرای تحریمهای فلجکننده را داده تا سر بزنگاههایی مانند انتخابات بتوانند آنها را مقابل حاکمیت قرار دهند.
به گزارش پارس به نقل از فارس، محمد ایمانی امروز پنج شنبه (۱۸/۲/۹۲) طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: راه برون رفت از چالش اقتصادی موجود کدام است؟ این سوال می تواند یکی از متغیرهای مهم اثرگذار بر انتخاباتی باشد که ماه آینده در کشور برگزار می شود. یک اتفاق جالب در این میان رخ داده است. برخی جریان ها و حلقه ها که خود بخشی از معضل و صورت مسئله هستند، مجال حضور خویش در انتخابات را به عنوان بخشی از راه حل بلکه خود راه حل قلمداد می کنند. جریان کارگردان فتنه سبز در سال ۸۸ با یک ادبیات و حلقه انحرافی با ادبیاتی دیگر خود را ناجی و منجی کشور از چالش اقتصادی معرفی می کنند و ادعا دارند که اگر به آنها مجال داده شود می توانند مسئله را حل کنند.
طیف دست اندرکار فتنه سبز به ویژه یکی دو تن از سران آنها مدعی اند لازمه حل معضل اقتصادی موجود، گشودن گره مذاکره با آمریکا از طریق نرمش و سازش است. بدین معنا طیف مذکور می کوشد خود را کلید حل مسئله معرفی کند و مثلا دو تن از مقامات سابق را به عنوان منجی اقتصادی و میانجی سیاست خارجی تصویر کند.
آنها البته بر امواج سوءمدیریت و حاشیه سازی حلقه انحرافی در عرصه مدیریت غواصی می کنند. اما به جای اینکه همین انحراف ها و حاشیه سازی ها و سوءمدیریت های منحرفان را مورد اعتراض قرار دهند، روندهای مثبت و مطلوب دولت به ویژه دولت نهم را مورد تخطئه قرار می دهند و اتفاقا با برخی انحرافات حلقه انحرافی هم پوشان و هم داستان شده اند. در مقابل این در باغ سبز نمایی فتنه گران، شیوه حلقه انحرافی قرار دارد که ضمن فرافکنی مسئولیت و متهم کردن سایر دستگاه ها، وعده توزیع پول های هنگفت تر به اسم یارانه ها را می دهد.
در طیف اخیر هرچه تدبیر و تعمق و دوراندیشی و انجام کارهای زیربنایی در چارچوب اقتصاد مقاومتی کم رنگ شده یا تحت الشعاع حاشیه سازی یک سال اخیر حلقه انحرافی قرار گرفته، وعده های خوش رنگ و لعاب- با چاشنی نمی گذارند وگرنه ما چنین و چنان می کردیم- شدت یافته است.
در متن همین کم همتی و حاشیه زدگی و بی عملی بود که ماجرا بعد سیاسی نیز پیدا کرد و ادعا شد وضع امروز ما در مقابله با تحریم ها و فشارهای دشمن، وضعیت سخت شعب ابیطالب است. خروجی این تلقی- یا القاء! - همان بود که بعضا زمزمه کردند یا پالس هایی فرستادند مبنی بر اینکه اکنون (در وضعیت به ادعای خودشان ناتوانی مطلق! ) هنگام مذاکره و حل مسائل با آمریکاست! بنابراین در راه حل اقتصادی این طیف نیز مانند طیف فتنه، خبری از اقتصاد مقاومتی، جهاد اقتصادی، بسیج همه ظرفیت های ملی و شکوفایی فرصت های بزرگ موجود یا مبارزه جدی با تروریست ها و مفسدان و غارتگران اقتصادی (-سیاسی) نبود.
در بحبوحه القائات منفی همین دو طیف بود که رهبر حکیم انقلاب به میدان روشنگری گام نهادند و فرمودند وضعیت امروز کشور، وضعیت پیروز بدر و خیبر است و البته در این راه باید مجاهدت و خطرپذیری کرد. در واقع تفاوت مبنایی گفتمان سازش با گفتمان مقاومت این است که گفتمان مقاومت به تلاش مجاهدانه و معطوف به اولویت ها ضمن باج ندادن به بیگانه می اندیشد و گفتمان دوم ضمن آن که مشغول دردسرسازی و هزینه تراشی برای کشور است، از فشار بیگانه برای چانه زنی در داخل استفاده می کند و خوش نشینی و عافیت طلبی به قیمت سواری دادن به اجنبی را -به رسم برخی شیوخ مرتجع منطقه- پیشه خود ساخته است.
آیا جریان فتنه بخشی از راه حل در زمینه ثبات و امنیت کشور و پیشرفت اقتصادی است یا نقش آفرین مهم برخی نابسامانی ها و مزاحمت های موجود؟ در این باره هرچند گفتنی زیاد است اما اجمالا به چند نکته قابل تامل اشاره می شود.
۱- فتنه سال ۸۸ نقش مهمی در امیدوار شدن دشمن به ایجاد شکاف و اختلاف در ایران و تمرکز روی فشار تحریم های اقتصادی داشت. ادعای سران فتنه، تقلب در انتخابات بود اما هرگز سندی برای مدعای تقلب ۱۱ میلیونی ارائه نکردند هیچ، که حتی کسانی چون تاج زاده و ابطحی و خیلی های دیگر بعدها تصریح کردند امکان چنین تقلبی وجود ندارد. نهم اسفند سال گذشته « ایمان-م» قائم مقام ستاد دانشجویی در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی و دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران به خبرنامه دانشجویان گفت « این را همه می دانند، من بعد از انتخابات با آقای خاتمی صحبت کردم. آقای خاتمی می گوید من از اول هم به تقلب قائل نبودم. »
تقلب دروغ بزرگی بود که در اتاق عملیات سرویس های جاسوسی بیگانه از ماه ها قبل از انتخابات پرورده شد و برخی سیاست زدگان تهی شده از تشخص و وجدان ملی، القای آن را برعهده گرفتند. اولین سوال این است که چرا امثال خاتمی به جای فرار به جلو و مظلوم نمایی، حقیقت خیانت امثال موسوی را به مردم باز نگفتند؟ آیا آیات الهی را نشنیده بودند که « شهادت را کتمان نکنید و هرکس آن را کتمان کند، قلب او گناهکار است» و « کیست ظالم تر از آن کس که شهادت و گواهی را نزد خداوند کتمان کند» (آیات ۱۴۰ و ۲۸۳ سوره بقره) .
۲- تقلب در انتخابات صرفا دستاویزی برای خیانت بزرگ بود. حتی سایت رسمی وزارت خارجه اسرائیل باورش نمی آمد سران آشوب سال ۸۸ تا پایان مسیر در میدان بمانند چندان که پنجم تیرماه همان سال نوشت: « چه قدر دردناک و توهین آمیز است که خواسته مخالفان را درحد ابطال انتخابات تقلیل دهند. این حرکت مثل قطاری است که در آغاز هر یک به منفعتی که درآن می بیند، سوارش می شود و آنجا که در مسیرش، منافعش را زیر می گیرد، پیاده می شود.
پایان مسیر این قطار، عبور از جمهوری اسلامی است. ای کاش آقای موسوی بتواند تا آخر که همانا سرنگونی جمهوری اسلامی است همراه شود. » و انصافا دست اندرکاران انتحاری فتنه تا آخر مسیر و تا هر جا که توان داشتند در قطار به راه افتاده توسط موساد و سیا و ام آی سیکس ماندند و لعنت ملت مومن ایران را در نهم دی ۱۳۸۸ دریافت کردند. دو ماه بعد از انتشار همین تحلیل بود که فتنه گران در روز قدس شعار دیکته شده از سوی سایت وزارت خارجه اسرائیل را تکرار کردند.
۳- وقتی در روز قدس (اواخر شهریور۸۸) عده ای از عوامل ضدانقلاب شعار نه غزه نه لبنان سر دادند و برای راهپیمایی عظیم ملت ایران علیه اشغالگران صهیونیست حاشیه ساختند، رصدگران اطلاعاتی دشمن به وجد آمدند و سنگ بنای تحریم های بعدی را گذاشتند. در پی آن خیانت بزرگ، رابرت گیتس وزیر دفاع وقت آمریکا (رئیس اسبق سازمان سیا) ضمن سخنانی گفت « در حال حاضر به دلیل شکاف های عمیق در ایران پس از انتخابات، تحریم موثرتر از گذشته است.
ما در ۳۰ سال گذشته چنین شکاف هایی را ندیده بودیم. مخالفان به تدریج سیاست های کلان جمهوری اسلامی را هدف گرفته اند. اکنون باید تحریم ها را تشدید کرد. » این اولین جرقه تحریم هایی بود که بعدا به واسطه مشورت فرستادگان سران فتنه به خارج کشور، نام « تحریم های فلج کننده» را گرفت تا به زعم دشمنان بتواند ملت ایران را به زانو درآورد.
۴- عنوان تحریم های فلج کننده نه ساخته مقامات وزارت خارجه و خزانه داری آمریکا بلکه مشخصا مشورت داده شده و ساخته و پرداخته سازمان فتنه و نمایندگان گسیل شده آنها به خارج کشور است. این خانم کلینتون نبود که اولین بار در سال ۹۰ از تحریم های فلج کننده علیه ملت ایران سخن گفت. « جان هانا» از اعضای ارشد موسسه واشنگتن در سیاست خاور نزدیک و مشاور امنیت ملی دیک چنی (معاون جرج بوش) ۲۸ مهرماه ۱۳۸۸ یعنی یک ماه بعد از ماجراجویی فتنه گران در روز قدس، از ملاقات با شخصیت های نزدیک به رهبری جنبش سبز خبر می دهد و به روزنامه لس آنجلس تایمز می گوید « مطمئنا پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان ایرانی در اروپا- که در میان آنها بعضی شخصیت های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد، تحریم ضعیف و یا تدریجی فقط به رژیم این امکان را می دهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم موثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن! » .
براساس آنچه در این ۴ بند گفته شد فتنه گران به موازات امیدوار کردن دشمن به تشدید اختلافات در ایران، گرای تحریم های گزنده و فلج کننده را داده و دشمن را تحریک و تشویق به این امر کرده اند تا شاید سر بزنگاه هایی مانند انتخابات بتوانند ضمن دادن آدرس گمراه کننده به مردم، آنها را مقابل حاکمیت قرار دهند و خود را منجی بحران جا بزنند. جنایت از این بزرگتر؟ ! این عین مطلوب دشمن نیز هست. آنچه این خیانت نابخشودنی را کامل کرده، مشی حلقه انحرافی در حاشیه سازی و هل دادن برخی اجزای دولت به سمت کم کاری، سوءمدیریت، بی اعتنایی به مشکلات معیشتی و دهن کجی به مردم است.
آنها در این تلقی خیانت آلود با فتنه گران هم داستانند که باید مردم را عاصی و ناراضی کرد و کوتاهی ها را پای نظام جمهوری اسلامی نوشت. بنابراین آنها نیز در سرهم کردن -ضد- گفتمان « سازش» و جور کردن بهانه های آن مانند فتنه گران به دشمن مدد می رسانند و خانه های همان جدول دشمن را پر می کنند.
با این اوصاف اگر قرار است طمع دشمن از سر ملت ایران برداشته و سد تحریم ها و مزاحمت ها شکسته شود، چاره اول آن نفی و طرد تمام سرحلقه هایی است که یا مبدع و مشاور دشمن در پروژه تحریم های فلج کننده بوده و یا با حاشیه سازی و ایجاد انحراف در رویکرد دولت، نقش ایستگاه تقویت کننده را برای تشدید تاثیر تحریم ها ایفا کرده اند.
در واقع این محافل کمترین صلاحیتی برای حضور در انتخابات ندارند ضمن اینکه گفتمان اصلی در انتخابات باید مبتنی بر نفی و « نه» گفتن ملی به این جبهه چند سر خیانت باشد. شرط گشایش و ساماندهی اقتصاد، کم کردن شر این حلقه ها از سر سیاست و اقتصاد و مدیریت کشور است. این امر را باید به گفتمان ملی و روح جمعی حاکم بر فضای انتخابات تبدیل کرد.
ارسال نظر