پارس بررسی می کند:
جدی گرفته نشدن جهانگیری/ اشتباه استراتژیک روحانی یا بازی با آرای سیاه
روحانی تا پیش از این مناظره تمام تلاشش معرفی خود به عنوان ناجی ملت در چهار سال برای مبارزه با مفاسد دولت قبل و دولت دهم بود. در حالی که حرف های کاندیداهای رقیب در انتخابات و مناظرات سوم این حس را از روحانی گرفت و او را در معرض سوالات و ابهامات مختلفی قرار داد.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- در هر نظام سیاسی هستند کسانی که آن نظام را قبول ندارند اما در آن کشور زندگی میکنند و از تمام حقوق شهروندی برخوردار هستند. نظرسنجی ها نشان میدهد اکثر مردم قبل از مناظرات به جمع بندی برای انتخاب کاندید مورد نظرشان رسیده اند. در این بین بر اساس نظرسنجی ها درصدی تصمیمی برای شرکت در انتخابات ندارند و درصد کمی نیز در انتخاب کاندید مورد نظرشان به جمع بندی نرسیدند. در مورد گروه اول از آرای سیاه یا آرای سلبی نام می برند. موضوعی که روحانی میداند اگر بکار گیرد وضعیت انتخاباتی اش در دور اول به نتیجه می رسد و نیاز نیست در یک مارتن نفس گیر در دور دوم بازی را ببازد. کاری که در سال 92 با 250 هزار رای توانست قدرت را بدست گیرد.
عصبانیت روحانی و جابه جایی مرزهای اخلاقی توسط او و معاون اولش موجب شد تا مناظره سوم تند تر و کمی حساس تر شود. جبهه گیری روحانی در برابر کاندیداهای رقیب صرفا یک دستاورد برای روحانی شاید داشته باشد. بیدار کردن آرای سیاه. اما جریان منتقد دولت توانست یک چیز را اثبات کند و آن «آلوده بودن دولت یازدهم به مواردی چون شبهاتِ مفاسد اقتصادی، عدم قدرت درگیری با طبقه اشرافیت نوظهور، عدم قدرت و برنامه ریزی اقتصادی برای حل مشکلات معیشت مردم و در نهایت درک موضع مردم در قبال مسائل مختلف داخلی است» دستاوردی که شاید آن را در عصبانیت روحانی برای جذب ارای سیاه بیشتر عیان کرد.
جمع بندی مناظره سوم نشان میدهد:
الف) روحانی بازی را در مبارزه با مفاسد باخت به این عبارت که روحانی تا پیش از این مناظره تمام تلاشش معرفی خود به عنوان ناجی ملت در چهار سال برای مبارزه با مفاسد دولت قبل و دولت دهم بود. در حالی که حرف های کاندیداهای رقیب در انتخابات و مناظرات سوم این حس را از روحانی گرفت و او را در معرض سوالات و ابهامات مختلفی قرار داد. روحانی تصور میکرد می تواند با ضربه گیر از این نماد خود حفاظت کند اما نقدها و شبهات مطروحه موجب شد تا روحانی در میان افکار عمومی با سوالات فراوانی مواجه شود. طرح مسئله املاک در برابر جهانگیری با دو پاسخ متضاد مواجه شد. ابتدا آن را انکار کرد و در نهایت به نرخ روز قبول کرد.
ب) جدی گرفته نشدن جهانگیری دیگر مسئله ای بود که در نظر سنجی ها هم دیده می شود. بر خلاف آنکه اصلاح طلبان تمام تلاششان را برای برجسته کردن اقای جهانگیری به عنوان نماد خود در طول مناظرات اول و دوم داشتند، جهانگیری در مناظرات سوم هیچ دستاوردی نداشت و بیشتر نشان داد یک ضربه گیر و یک کاندید حمایتی است تا یک کاندید واقعی! به معنای دقیق تر جهانگیری در مناظره از یک کاندید جدی به یک کاندید حمایتی تقلیل یافت و این بدان معناست که جهانگیری به عنوان نماد اصلاح طلبان از مسیر انتخابات خارج شد و او در حد یک کاندید معمولی هم به حساب نیامد.
ج) اخلاق دیگر چیزی بود که در این مناظره کمتر به آن توجه شد. کاندیداها که ابتدای آن هم با جهانگیری آغاز شد اخلاق را خدشه دار کردند. البته حمله به یک دیگر یک اصل مهم در انتخابات است. اما اخلاق مورد خدشه قرار گرفت. هر دو سوی انتخابات معتقد هستند در مناظره سوم کمی نااخلاقی صورت گرفت و آغاز گر آن چهره اصلاح طلب مناظرات یعنی جهانگیری بود. او با شخصی کردن مناظره و به جای دفاع از واقعیت ها، سعی کرد مناظره را در یک امر جناحی و درگیری داخلی محصور نگه دارد که می تواند به بدنه ی رای او آسیب وارد کند.
در نهایت باید تکمیل کرد « مناظره بخشی از فرآیند انتخابات است» در مناظره پیروز مشخص نمی شود کما اینکه بازنده نیز مشخص نمی شود. وضعیت اقتصادی و معیشتی در کشور در بحران قرار دارد و رکود و بیکاری دامن گیر. با همه این اوصاف دولت یازدهم قادر نیست به سازماندهی رای در بدنه خود و اصلاحات متمرکز شود. او در مناظرات هم نتوانست از دولت دفاع کند و فقط رقیب هراسی کرد. این شاید در لحظه مناظرات شور ایجاد کند اما فشارهای اقتصادی فردای مناظرات از تاثیر آن میکاهد.
ارسال نظر