۱۰نکته در خصوص تجاوز اسرائیل به خاک سوریه
اسرائیلیها در حال بازی با آتش هستند و این سیاست، میتواند در آینده تبعاتی جدی برای آنها داشته باشد، تبعاتی که شاید نوواقعگرایان تصمیمساز در دستگاههای امنیتی و سیاسی اسرائیل، به آنها نیاندیشیده باشند.
به گزارش پارس ، به نقل ازفارس، بامداد یکشنبه بار دیگر سوریه شاهد حملات هوایی رژیم صهیونیستی به مراکز نظامی – تحقیقاتی خود بود، اتفاقی که در ماه ژانویه هم افتاده بود و با سکوت مجامع بین المللی و حمایت ایالات متحده مواجه شده بود. دولت اوباما این بار نیز از این اقدام تل آویو حمایت کرده است.
دبکافایل، در تشریح این حملات که پس از جنگ ۱۹۷۳، شدیدترین حملات اسرائیل به سوریه خوانده شده است، هدف این حملات را جلوگیری از ارسال سلاح توسط حکومت سوریه برای جنبش حزب الله لبنان خوانده است، سلاح هایی نظیر « موشک فاتح ۱۱۰» و « موشک اسکاد دی» .
گزارش دبکا که پایگاه نزدیک به منابع نظامی و اطلاعاتی اسرائیل شناخته می شود، اشاره بدان دارد که نیروی هوایی رژیم صهیونیستی همچنین دو لشکر مربوط به « گردان چهارم ارتش سوریه» را نیز هدف قرار داده است که تحت فرماندهی « ژنرال ماهر اسد» ، برادر رئیس جمهور سوریه، از قوی ترین واحدهای نظامی ارتش سوریه محسوب می شود.
در همین شرایط برخی از گزارش ها حاکی از آن است که ارتش روسیه نیز در حال انتقال دادن ناوگان خود از دریای مدیترانه به بندر طرطوس سوریه است. اگر چنین باشد، خاطره پیش روی نیروهای اسرائیلی به سوی دمشق در جنگ ۱۹۷۳ و تماس تلفنی کرملین با کاخ سفید و هشدار تند شوروی مبنی بر احتمال دخالت نظامی مسکو در جنگ روز کیپور، در خاطره ها زنده می شود. هشداری که نیروهای اسرائیلی را متوقف کرد.
از سوی دیگر، حملات جدید نیروی هوایی ارتش صهیونیستی به خاک سوریه، در شرایطی صورت می گیرد که اخیرا جهان عرب و بحران سوریه شاهد دو تحول جدید بوده است: اول امتیازدهی اعراب به رژیم صهیونیستی در خصوص سرزمین های فلسطینی و دوم، جسارت اخیر قوای سلفی موجود در سوریه به مزار صحابی بزرگوار پیامبر اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) که نشان از آن داشت که نیروهای سلفی در سوریه، بسیار جسورتر از گذشته شده اند و آینده سوریه را در دستان کثیف خود می بینند.
با تشریح مقدمات فوق، تحولات جدید در بحران سوریه را می توان از چند زاویه مورد بررسی دقیق تر قرار داد:
۱- بهانه انجام این حملات یعنی ارسال سلاح برای حزب الله لبنان توسط دولت سوریه بهانه ای موجه به نظر نمی رسد. اولا حزب الله در حال حاضر به حد کفایت برای ویران کردن شهرهای اسرائیل موشک در اختیار دارد و ثانیا، وقتی موشک ها قبلا توانسته اند به منطقه محاصره شده ای چون نوار غزه برسند، در صورت لزوم به خاک لبنان هم خواهند رسید و اسرائیل توان جلوگیری از این جریان را ندارد.
۲- در شرایطی که اسرائیل و متحد راهبردی آن، آمریکا، از احتمال افتادن سلاح های شیمیایی سوریه به دست تروریست ها ابراز نگرانی می کنند، حمله به مراکز گردانی که از بخش های قدرتمند ارتش سوریه محسوب شده و احتمالا در حفظ و نگهداری این تسلیحات نقش موثری دارد، چه معنی می تواند داشته باشد؟ جز اینکه صهیونیست ها با تضعیف ارتش سوریه قصد تسهیل دسترسی تروریست ها به سلاح های شیمیایی سوریه را دارند؟
۳- بحران روسیه ظاهرا فرصتی را در اختیار تل آویو قرار داده است تا با حملات مکرر و هدفمند به مراکز قدرت ارتش سوریه، یکی از ارتش های قدرتمند عربی را که همواره تهدیدی برای خود می دانست، تضعیف کند. شاید اسرائیل سال ها به دنبال آن بود که فرصتی برای کاهش کارآیی ارتش سوریه به دست آورد که ظاهرا این فرصت را تروریست های سوریه در اختیار تل آویو قرار دادند.
۴- اسرائیل با تجاوزهای مکرر به خاک سوریه، عملا توافقات ۱۹۷۴ را که با تلاش های گسترده کیسینجر به دست آمده و نوعی موازنه قدرت در منطقه ایجاد کرده بود، بر هم زده و عملا بنیانی را بر هم می زند که می توانست از ارکان امنیتی این رژیم تلقی شود.
۵- همزمانی حملات اسرائیل به خاک سوریه با اهانت جهال سلفی به مزار یکی از صحابه رسول خدا (ص) که یکی از همان سلف صالحی بوده است که آنها دم از آن می زنند، می تواند نشانه استقبال اسرائیل از رشد فرقه گرایی در سوریه و امتیازی به کسانی باشد که به جنگ مذهبی در خاورمیانه دامن می زنند.
۶- اسرائیل خود می داند که قدرت یافتن سلفی ها در سوریه برای امنیت این رژیم پیامی خوشایند ندارد. سلفی ها در صحرای سینا ثابت کرده اند که می توانند امنیت اسرائیل را به خطر اندازند. حرکت در راستای حمایت از قوای سلفی معارض با حکومت سوریه با این حملات، می تواند نشان از حماقت کابینه امنیتی اسرائیل داشته باشد که دست کم می توانست در بازی سوریه دخالت نکند و به انتظار نتیجه بنشیند.
۷- سکوت حمایت آمیز جامعه بین المللی در برابر حملات مکرر صهیونیست ها به خاک سوریه، نوعی بازی ناخوشایند با قواعد پذیرفته شده نهادهای بین المللی است. بر هم خوردن این قاعده بازی، آن هم به نفع سلفی ها، یقینا تبعاتی تلخ برای بازیگران قدرتمند نظام بین المللی خواهد داشت. چنین حمایتی از یک بازیگر غیرکشوری که در جای خود با غرب خصومت نیز دارد، برای غربی ها گران تمام خواهد شد.
۸- این احتمال هم دور از ذهن نیست که پس از امتیازدهی های اعراب به اسرائیل، تل آویو اکنون در بحران سوریه با جدیت بیشتری به نفع آنها وارد عمل شده باشد. در این صورت، این امر می تواند یکی از امتیازات پشت پرده ای باشد که اعرب مخالف خاندان اسد از صهیونیست ها در برابر گذشتن از بخش هایی از سرزمین فلسطین دریافت کرده باشند.
۹- طبعا قواعد بین المللی، حق دفاع مشروع را برای حکومت سوریه در برابر حملات اسرائیل محفوظ می داند و ارتش سوریه حق دارد به نحو مقتضی به این حملات پاسخ بدهد. طبعا مراکز حساس نظامی اسرائیل می تواند اهداف این پاسخ باشد هرچند که شاید دمشق پاسخگویی به این حملات را منوط به آتیه و تثبیت اوضاع داخلی کند.
۱۰- پیروزی های اخیر ارتش سوریه می تواند یکی از دلایل حمله به مراکز نظامی سوریه توسط ارتش صهیونیستی باشد. شاید صهیونیست ها می خواهند با این تدبیر، جلوی پیش روی های ارتش سوریه را بگیرند و دست کم، بحران را در این کشور طولانی تر کنند.
طبعا اسرائیلی ها در حال بازی با آتش هستند و این سیاست خطرناک، می تواند در آینده تبعاتی جدی برای آنها داشته باشد، طبعاتی که شاید نوواقع گرایان تصمیم ساز در دستگاه های امنیتی و سیاسی اسرائیل، به اندازه کافی به آنها نیندیشیده باشند.
ارسال نظر