به گزارش پارس به نقل از فارس، این روزها، سایت ها، خبرگزاری ها و مطبوعات پر شده است از مصاحبه و اظهار نظر کاندیداهای بالفعل؛ بالقوه، این طرفی، آن طرفی، ائتلافی، غیرائتلافی، اصولگرا، انحرافی، اصلاح طلب، دولتی و… ! خلاصه اینکه به رسم یک عادت دیرین، کاندیداها سعی می کنند « احساس تکلیف» شان را به رخ مردم بکشند و بر سر رای دهندگان منت بگذارند که ما خودمان نمی خواستیم پای در این عرصه و کار زار و رقابت نفس گیر بگذاریم بلکه اصرار دوستان و انکار دشمنان و « احساس تکلیف» ، ما را بر آن داشت تا کاندیدا شویم.

تا اینجای کار، تقریباً برای همه ایرانیان که طی ۳۴ سال گذشته بیش از ۳۰ انتخابات را پشت سر گذاشته اند امری طبیعی و عادی است.

اما این روزها برخی از کاندیداهای بالقوه! برای چند پرسش مشترک و یکسان، جواب های مشابه داده اند که خواندن آنها خالی از لطف نیست، این چند سئوال و پاسخ های مشابه به این شرح است:

سئوال: خاطره انگیزترین و به یادماندنی ترین نوروز زندگی تان را کجا سپری کردید؟ !

پاسخ: در سال های جنگ، خط مقدم جبهه!

سئوال: عکس العمل خانواده تان نسبت به کاندیداتوری شما چیست؟ !

پاسخ: استقبال نکردند، آنها راضی به کاندیداتوری من نیستند!

سئوال: چقدر حقوق می گیرید؟ !

پاسخ: حدود ۱.۵ تا دو میلیون تومان.

سئوال: از خودتان خانه دارید؟ !

جواب: نه، هنوز مستاجرم، و یا اینکه: یک آپارتمان ۱۰۰ متری خریده ایم که هنوز هم اقساط آنها را می پردازم!

به هر حال، تا سیب پرماجرای انتخابات، فرو بیفتد و برنده ماراتن یازدهم، خلعت ریاست جمهوری را بر تن کند با اظهارنظرها و ادعاهای عجیب و غریبی از این دست بسیار روبه رو خواهیم شد!