پارس؛
راز و رمز رقابت انتخاباتی با دولت مستقر/ قدرت شبکههای اجتماعی در مقابل ساختار و احزاب سیاسی در انتخابات
حمایت اوباما از کلینتون و تقابل آقای خاتمی با آقای احمدینژاد نتوانست نتیجه انتخابات را رقم زند. همچنین اجماع رسانهای و نخبگان سیاسی و فرهنگی و دانشگاهی نیز مانع انتخاب احمدینژاد نشد.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سیدفرید حاجسیدجوادی- سالیان متمادی است که سیاستپیشگان ایرانی فقدان احزاب سیاسی توانمند را کاستی بزرگ سیاستورزی قلمداد میکنند. تصور ایشان بر آن است که نخبگانی سیاسی در قالب احزاب میتوانند به ساماندهی ارادههای متفرق و پراکنده آحاد جامعه بپردازند و مطالبات و خواستههای مردم را با استفاده از ظرفیتهای قانونی پاسخگو باشند.
بنابر این انگاره، رفتارهای غیرمترقبه از جنس آنچه در انتخابات سال84 بروز کرد، ناشی از فقدان احزاب و ضعف سازماندهی سیاسی جامعه بوده است؛ اما آنچه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رخ داد، میتواند نقض این مدعا باشد. در جامعهای با ساختار حزبی ریشهدار که انتخاب مردم به گزینههای معرفی شده از سوی احزاب محدود میشود، نامزدی رأی میآورد که حتی از حمایت تشکیلات حزب خود بیبهره است.
این نامزد بسیاری از ارزشهای غرب مدرن را که تابو محسوب میشد، به سخره میگیرد ولی بازهم موفق میشود رقیب باسابقه خود را مغلوب سازد. جماعتی از مخالفان دولت سابق این اتفاق را با نتایج انتخابات 84 مقایسه کردهاند تا تمسخر دولت نهم و دهم را مایه تشفی خاطرشان قرار دهند.
این دو رخداد به لحاظ برخی زمینهها تشابه دارند که برای جریان روشنفکری درس عبرت محسوب میشود. در هر دو واقعه دولتی بر سرکار بود که مورد تحسین و حمایت روشنفکران بود.
دولت اصلاحات در ایران بیشترین همسویی را با ارزشهای موردپسند تجددخواهان داشت و اوباما نیز بهعنوان یک دولت دموکرات و پایبند به ارزشهای بشری تحسین نخبگان فکری آمریکا را برانگیخته بود؛ اما این عوامل باعث نشدند که مردم دوکشور به تداوم سیاستهای حاکم رأی دهند.
حمایت اوباما از کلینتون و تقابل آقای خاتمی با آقای احمدینژاد نتوانست نتیجه انتخابات را رقم زند. همچنین اجماع رسانهای و نخبگان سیاسی و فرهنگی و دانشگاهی نیز مانع انتخاب احمدینژاد نشد.
نخبگان سیاسی و فرهنگی سالهاست خودشان را با این توهم که حمایت نهادهای نظامی نتایج انتخابات را به سود جریان خاصی رقم زد، سرگرم و خرسند ساختهاند، اما واقعیت آن است که احمدینژاد و ترامپ نامزدهایی بودند که خارج از مناسبات سیاسی احزاب و سیاستپیشگان حرفهای، خواستههای متن و توده جامعه را سرمایه رأی آوری خود قرار دادند.
اگر احزاب سیاسی توانمند میتوانستند کارساز باشند نباید ترامپ در آمریکا رأی میآورد و اگر نهادهای نظامی میتوانستند سرنوشت انتخابات ایران را رقم زنند، دولت روحانی بر سرکار نمیآمد.
امروز سیاست بیش از گذشته ماهیت اجتماعی یافته و نقش تودههای سازمان نیافته در برابر تشکیلات و ساختارهای سیاسی رو به افزایش است. ظهور رسانههای اجتماعی و افول رسانههای جمعی به یقین سازماندهی سیاسی را نیز در جوامع دستخوش تغییر و تحول میسازد. قدرت رسانهای که از ساختارهای شبکهای رسانههای نوین برمیآید از تمرکز قدرت در احزاب و اشخاص گریزان است.
قدرت شبکههای اجتماعی متکی به ساختارها و تشکیلات قدرت نیستند، نگرش مردم به مسائل نیز بیش از آن که متأثر از مواضع و تحلیلهای سیاستمداران باشد، برآمده از بازنماییهای رسانههای اجتماعی است.
درچنین وضعیتی موفقیت انتخاباتی وابسته به حمایت بزرگان سیاسی و تشکیلات حزبی نیست؛ نتایج انتخابات را ترکیبی از مطالبات زندگی و بازنماییهای رسانههای اجتماعی رقم میزنند. راز و رمز رقابت انتخاباتی با دولت مستقر، اجماع سران سیاسی نیست، بلکه درگرو آگاهی از برآیند نارساییهای عینی زندگی مردم با علل و عوامل پدیدآورنده آنهاست. نامزدی میتواند موفق باشد که شخصیت، سابقه و شعارهایش در نقطه اثر این تصویر ذهنی قرار داشته باشد.
ارسال نظر