بهمن آرمان نماینده وزارت اقتصاد در صندوق ذخیره ارزی دولت اصلاحات در کیهان نوشته است:‌ زمانی که به عنوان نماینده وزارت امور اقتصادی و دارایی در نشست‌های ماهیانه هیئت امناء حساب ذخیره ارزی که یکی از اعضای آن وزیر نفت فعلی بود شرکت می‌کردم از ایشان پرسیدم برای ما رساندن ظرفیت پالایشگاه آبادان به پیش از جنگ نه تنها جنبه اقتصاد و امنیتی، بلکه جنبه حیثیتی دارد.

ایشان گفتند سرمایه‌گذاری در پالایشگاه اقتصادی نیست زیرا نرخ بازگشت آن تنها 3درصد است زمانی که به ایشان گفتم این کار دشواری نیست و تنها یک مصوبه هیئت دولت می‌خواهد یعنی تحویل نفت به قیمت فوب خلیج‌فارس و خرید تولیدات آن به قیمت فوب فرآورده‌های نفتی خلیج‌فارس ایشان گفتند مردم آبادان طلبکار ما هستند زمانی که من اصرار کردم ایشان گفتند تا زمانی که من وزیرنفت هستم اجازه نمی‌دهم حتی 1دلار در پالایشگاه آبادان هزینه شود، حال نتیجه این است که می‌بینیم: تبدیل کردن نفت گران به نفت کوره ارزان که برای یافتن مشتری برای آن بایستی کاسه گدایی به دست بگیریم .

البته این تنها نمونه‌ای از دسته گل‌های وزیر نفت است زیرا وزارت نفت رسما اعلام می‌کند که تولید نفت خام در حوزه نفتی غرب کارون در2 سال آینده به 700 هزار بشکه در روز می‌رسد که از نوع نفت سنگین است و پیدا کردن مشتری برای آن بسیار دشوار ولی از ساخت پالایشگاه خوزستان در منطقه آزاد اروند که می‌تواند مرهمی بر زخم‌های  باقیمانده از جنگ تحمیلی بر منطقه محروم خرمشهر باشد جلوگیری می‌کند و به عکس بر ساخت پالایشگاه آناهیتا کرمانشاه اصرار می‌ورزد که این پالایشگاه نه دارای نفت خام است نه بازار صادراتی دلایل وزیر نفت برای در اولویت گذاشتن ساخت این پالایشگاه جنبه اقتصادی و استراتژیک ندارد بلکه صرفا به این دلیل است که خود اهل کرمانشاه است هرچند با ساخت این پالایشگاه مخالفتی ندارد ولی آیا بینش یک نفر که در مقام کلیدی‌ترین وزارت کشور قرارگرفته است می‌بایستی این چنین کوتاه باشد؟

البته وزیر نفت در محروم کردن کشور از مزایای داشتن بزرگترین ذخائر گاز طبیعی جهان به مقوله افزایش قیمت گاز طبیعی تحویلی به مجتمع‌های پتروشیمی بسنده نکرده است بلکه درسال1393 قیمت گاز طبیعی به صنایع انرژی‌بر از جمله صنایع فولاد در حالی که قیمت انرژی برای سایر تولیدکنندگان فولاد رو به کاهش بود را یکباره 85درصد افزایش داد! که در نتیجه این کار، قدرت رقابت از این صنعت استراتژیک گرفته شد...

به هرحال آنچه در وزارت نفت می‌گذرد و ادامه سیاست خام‌فروشی نفت خسارت‌های سنگینی به کشور وارد می‌کند و ضروری است مقامات ذی‌ربط در این موضوع ورود کنند.

به هر حال دست بردن در قیمت گاز طبیعی برای صنایع انرژی بر، به ویژه پتروشیمی ما را در موقعیتی قرار داده است که حتی هندی‌ها رسما انصراف خود از سرمایه‌گذاری در ساخت یک کارخانه پتروشیمی در چابهار را اعلام می‌کنند و می‌گویند قیمت گاز طبیعی برای صنایع پتروشیمی در امیرنشینان جنوب خلیج‌فارس کمتر است. شرکت بسیار بزرگ آریاساسول آفریقای جنوبی در تاریخ 15 آبان‌ماه سال جاری رسما اعلام کرد که به علت بالا بودن قیمت گاز طبیعی ایران از سرمایه‌گذاری در پتروشیمی ایران منصرف شده است.

حال اینکه با در نظر گرفتن این واقعیت که تنها 7 درصد گاز طبیعی تولیدی کشور در صنایع پتروشیمی مصرف می‌شود ولی به بهانه وجود رانت صنعت استراتژیک را پتروشیمی به زمین زده‌اند فرایند بسیار مشکوکی است که آدمی را به یاد داستان مصادره کردن تجهیزات کشتی حامل تجهیزات کارخانه ذوب‌آهن کرج توسط نیروهای متفقین در زمان جنگ جهانی دوم می‌اندازد که توسعه صنعتی ایران را چند دهه به تأخیر انداخت و یا شاید هم برداشت وزیر نفت از اقتصاد مقاومتی چنین کارهایی باشد.

مشکوک بودن چنین تصمیمی را می‌توان در اتصال قیمت خوراک صنایع پتروشیمی به دلار به جای ریال یعنی پول ملی مشاهده کرد و اینکه اگر وزیر نفت مروج سیاست خام‌فروشی نفت نیست چرا سایر صنایعی که ما در آن دارای مزایای نسبی فراوانی نیستم را از چنین فرمول من درآوردی مستثنی کرده است، و از همه مهم‌تر اینکه درکدام کشوری چنین فرمولی اعمال می‌شود؟ عده‌ای به اصلاح اقتصاددان در تیم اقتصادی دولت فکر می‌کنند با سخنرانی، مقاله‌نویسی و مطرح کردن مسائل غیرعلمی مانند بیماری هلندی می‌توانند کنترل اقتصاد کشور را در دست داشته باشند این افراد پیش از مطرح کردن چنین مسائل انحرافی باید پاسخ دهند با چند صد میلیون تومانی که برای تهیه استراتژی توسعه صنعتی ایران گرفته‌اند چه کرده‌اند و کدامیک از بند‌های این گزارش اجرائی شده است.

افزایش تولید نفت خوب است ولی هنر نیست فروش ثروت ملی برای خرید گندم، جو، شکر و قوت لایموت مردم از هدفهای ما نبوده و نیست. غرب نفت ما را می‌خرد و اجازه می‌دهد تولید خود را هم افزایش بدهیم زیرا این کار در راستای منافع آنهاست ولی همین کشور‌ها حاضر نیستند حتی یک دلار در ایران سرمایه‌گذاری کنند و یا حداقل به ما وام بدهند.

 آقای زنگنه می‌دانند که حتی برای سرمایه‌گذاری در صنعت نفت برای ما هزار و یک پیش شرط می‌‌گذارند و در نهایت هم عمل نمی‌کنند. وزیر نفت ظاهرا متوجه نیست که ما در جنوب غربی کشور باید حضور جمعیتی و اقتصادی داشته باشیم و ساخت پالایشگاه خوزستان می‌تواند چندین مجتمع پتروشیمی به دنبال داشته باشند. آیا ایشان نمی‌داند سقوط بستان به علت کمبود حضور جمعیتی در جنگ تحمیلی و عدم سقوط سوسنگرد به علت حضور جمعیتی که در آنجا داشتند، بود؟ نگارنده سیاست‌مدار نیست نه ظرفیت آزاد آن را دارد و نه استعداد آن را، ولی پنهان نمی‌کند که سیاست و اقتصاد نقاط مشترک فراوانی دارند زیرا اینجاست که شورای امنیت ملی می‌تواند در مورد سیاست‌های وزیر نفت به ویژه در غرب کارون ورود کند اگر شورای امنیت ملی در مقوله بسیار کوچک هدایت ذهاب‌های طرح توسعه نیشکر و صنایع جانبی غرب کارون به مرز عراق دخالت می‌کند تصمیم‌های وزیر نفت در رابطه با حمایت آشکار از خام‌فروشی نفت را باید رصد کند.