راهاندازی تلویزیون بیبیسی فارسی چند ماه قبل از انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال 88 بخوبی گویای این مهم بود که دولت انگلیس برای انتخابات در ایران برنامههای زیادی دارد. البته نه برنامههایی از نوع معمول رسانهای و به منظور کار حرفهای اطلاعرسانی، بلکه برای هدایت آتش تهیه رسانهای برای تغییری باب میل آنها در عرصه سیاست ایران. همه میدانیم حتی گربه هم برای رضای خدا موش نمیگیرد و هزینه کردن از جیب دولت انگلیس یعنی سرمایهگذاری برای برگشت چند برابر آن سرمایه ولی ما در ایران با مشکلی مواجهیم و آن اصلاحطلبی عوامانه و سطحی است یعنی نوعی اصلاحطلبی کودکانه که با هر شکلاتی که برسد خندان و سرخوش میشوند و اصلا متوجه این مهم نیستند که این شکلات از دست که میآید.
همه دیدیم چه آتشی در قضایای انتخابات 88 توسط این رسانه خبیث سوزانده شد و چه چشم امیدهایی که اصلاحطلبان داخلی به دست قدرتهای خارجی داشتند که بیایند و نظام مستقر را بربیندازند و عروس قدرت را به حجله آنها واگذارند. چه نامهها و توصیههایی که امثال عباس میلانی، پیام اخوان و سازگارا ننوشتند و نفرستادند و از طریق همین رسانههای دوست و برادرشان به گوش ایرانیان نرساندند تا همه ایرانیان به چشم خود خیانت عیان را ببینند و نیاز نباشد بروند و تاریخ وادادگی سیاسیون ایرانی مثلا در عصر قاجار به خارجیها را بخوانند. پیشنهادهایی که تاکید میکردند تحریم بهترین راهحل برای به زانو درآوردن ایران است و جنگ با ایران نه از آن رو که به ضرر مردم ایران است، بلکه از آن رو که مردم را پشتسر جمهوری اسلامی قرار میدهد، مفید نیست و این به معنای واقعی کلمه- اگر از قسمتهای منشوریاش بگذریم- یعنی کودکی سیاسی محض.
پس از رای آوردن ترامپ که از نظر آمریکاییها غیرمنتظره و صعبالهضم بود، عدهای در آمریکا دست به اعتراض زدهاند و نمیخواهند نتایج انتخابات کشورشان را باور کنند. خب!
ولی در این میان در ایران کودکبچههای اصلاحطلبی که وصفشان را پیشتر کردیم حتی بیشتر از آمریکاییها هم ناراحت شدهاند و صفحات اول روزنامههایشان تبدیل شده است به مکانی برای گریه و زاری بر این مصیبت عظما که چرا هیلاری رأی نیاورده است و این امکان ندارد و از طرف دیگر وحشت از رفتار احتمالی ترامپ در برابر برجام. کار تا به آنجا پیش رفته است که کانال فارسی بیبیسی اقدام به انتشار شیوهنامهای برای آموزش چگونگی برخورد با یک انتخابات کرده است! یا للعجب.
اینکار را باید قاعدتا به زبان انگلیسی و برای آمریکاییهای معترض میکردند ولی از آنجا که انگار کانون داغدیدگان در ایران متمرکز شده است به زبان فارسی و برای داغداران ایرانی منتشرش کردهاند و برعکس آن چیزهایی که سال 88 تبلیغ میکردند، درس پذیرش واقعیات و قبول حضور دیگران و نظراتشان را میدهند!
بالاخره دعوت به ریختن به خیابانها فقط برای ایران خوب است و الا حتی اگر وصله ناجوری به قامت دموکراسی مثل ترامپ هم آن ور آب انتخاب شود باید با مسالمت و اتکا به اصول روامدارانه دموکراتیک با آغوش باز از او استقبال کرد و چه زیباست که در مهد دموکراسی کلینتون بازنده سریعا طی یک تماس تلفنی به ترامپ پیروز تبریک میگوید. البته کاری که فقط برای آنها زیباست و در نسخهای که برای ما میپیچیدند عصیان و سرکشی و قانونگریزی میرحسین موسوی در سال 88 تبدیل به حماسهسازی و مقاومت و مبارزه مدنی و... میشد.
به هر حال آن همه امیدی که گویا کودک اصلاحطلبان وطنی به شکلات سفیدی مثل کلینتون بسته بودند نقش بر آب شده است و آنها همانطور که کمکم باید با شکلات دموکراتی که برجام را به آنها هدیه داده است خداحافظی کنند، کمکم باید با پذیرش واقعیت همانگونه که بیبیسی آموزش میدهد، به فکر تغییر تحلیلشان از واقعیتهای جهان کنونی باشند و در آن جهان فکری که ماحصلش میشود امید به نقش دولتهای خارجی در تغییرات سیاسی در ایران، تغییر حاصل کنند.
ارسال نظر