پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد جواد اخوان- اظهارات اخیر «جان‌کری»، وزیر امور خارجه امریکا که ماه‌های پایانی عمر دولت اوباما را سپری می‌کند، حاوی نکات مهمی از گذشته و حال سیاست‌های رژیم ایالات‌متحده امریکا بود؛ سیاست‌هایی که گرچه در تاکتیک‌ها تفاوت کرده، اما در ماهیت کلی و اهداف راهبردی همچنان بر مدار قبلی است. 

کری در این سخنان خود که هفته گذشته در دانشگاه شیکاگو ارائه نمود، تلاش کرد با لحنی منتقدانه، سیاست‌های پیشین دولت امریکا در قبال ایران را تحلیل کند و البته به نقش اصلی امریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اذعان نمود. او همچنین به ‌صراحت از لفظ «دخالت در امور ایران» استفاده کرد. با این‌ حال او وانمود می‌کند که زمان این نوع مواجهه امریکا با ایران گذشته است. البته او توضیح نمی‌دهد که اگر حقیقتاً دولت امریکا از این دخالت خیانت بار پشیمان است، چرا اثر آن در سیاست‌های کنونی این دولت مشاهده نمی‌شود. از سویی جای این پرسش هست که کدام‌یک از سیاست‌های اعمالی امریکایی در مسیر احترام به استقلال و حاکمیت ملی ایرانیان بوده است؟

بیش از شش دهه از وقوع کودتای امریکایی ۲۸ مرداد می‌گذرد و این در حالی است که تنها قریب به دو دهه است که برخی مسئولان کاخ‌سفید به دخالت امریکا در این کودتا اذعان کرده و البته هیچ ‌یک به‌خاطر این اقدام، از ملت ایران عذرخواهی نکرده‌اند. به ‌نظر می‌رسد این اذعان نیز از آن‌رو بود که بعد از گذشت دهها سال، سران امریکا از تأثیرگذاری منفی شدید این اقدامشان بر ملت ایران که به تقویت روحیه استکبارستیزی و نفرت از امریکا انجامید آگاه شدند و این تغییر لحن محدود نیز برای جلوگیری از نفرت شدیدتر ایرانیان است.

امریکایی‌ها در حالی که می‌کوشند در مورد ۲۸ مرداد خود را پشیمان نشان دهند، همه‌روزه در حال وارد آوردن ضربات متعدد بر منافع ملت ایران هستند و جالب اینجاست که در دوره موسوم به «پسابرجام» نیز این روند کاهش نیافته است. 

اما فراز دیگری از سخنان کری به موضوعی اختصاص یافت که واکاوی در آن می‌تواند از سناریوی آتی نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی ایران رمزگشایی نماید که در بخش بعدی این یادداشت بدان پرداخته خواهد شد. 

فرازی از سخنان کری به موضوعی اختصاص یافت که واکاوی در آن می‌تواند از سناریوی آتی نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی ایران رمزگشایی نماید. کری در اظهاراتی مداخله‌آمیز مدعی شد: «بین آنچه «مردم پارس» نامیده می‌شوند که تعداد زیادی هم هستند با حکومت انقلابی که یک رویکردی کاملاً افراطی در قبال جهان، امریکا و منطقه، دنبال می‌کند، شکاف بزرگی وجود دارد.» کری در ادامه از کسانی در ایران سخن گفته که خواهان «ایرانی متفاوت» هستند، ایرانی که به ادعای او «با جهان تعامل می‌کند، با مردم تعامل می‌کند و با احترام و پذیرش وارد جامعه جهانی می‌شود.» کری به‌ این ‌ترتیب، مدعی شده است که امریکا با این بخش از جامعه ایران که به ادعای او «جمعیت بزرگی» هم هستند، اتحاد طبیعی دارد. البته کری می‌گوید کسانی هم در ایران هستند که با توافق هسته‌ای با امریکا مخالفند و «با هرگونه تماسی با غرب مخالفت می‌کنند.» به‌ خاطر همین، تصویری که وزیر خارجه اوباما از ایران ارائه می‌کند جامعه‌ای درگیر تنش است: «بنابراین نوعی تنش در آنجا وجود دارد.» 

مداقه در این فراز از اظهارت وزیر خارجه امریکا نشان از تلاش وی برای القای چند پیام مهم است: اولاً جامعه ایران دوقطبی است که یک قطب آن غربگرا و خواهان تعامل به‌اصطلاح با جهان است و قطب دیگر غرب‌ستیز. ثانیاً جریان غربگرا متحد طبیعی امریکاست و روی آن می‌توان حساب کرد؛ ثالثاً دوقطبی موجود در این به تنش می‌انجامد و در حدی از تنش است. 

ناگفته پیداست که این ادعاهای کری بیش از آنکه توصیف و تشریح وضعیت کنونی جامعه ایران باشد، ترسیم مطلوب امریکایی از جامعه ماست و مختصات طرح‌ریزی استکباری برای تنش‌آفرینی و بحران‌زایی در ایران را آشکار می‌سازد. 

انقلابی زدایی از گفتمان عمومی ملت ایران، خط‌کشی و قطب‌بندی جامعه ایرانی روی شکاف مطلوب امریکا، یارگیری از داخل کشور، کثیرنمایی حامیان غرب و نهایتاً ارتقای این قطب‌بندی سیاسی به حدی از تنش و بحران اجتماعی ابعادی از پروژه امریکایی‌ای است که خواسته یا ناخواسته در اظهارات کری نهفته است. 

به‌نظر می‌رسد برای پیشگیری و مقابله با این سناریوی غربی، لازم است نشانگاه‌های داخلی آن شناسایی شود و مانع از بروز و ظهور آن در سطح سیاسی و اجتماعی کشور شد. اکنون شش ماه تا انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم باقی است و رفته‌رفته، فضای کشور رنگ و بوی انتخاباتی به خود می‌گیرد و به اقتضای این فضا مباحث و زیادی در تریبون‌های رسمی و رسانه‌ها طرح می‌گردد.

به‌نظر می‌رسد ضروری است با توجه به این سناریوی پیچیده غرب، در مقطع پیش‌رو با هوشیاری تمام در فضای انتخاباتی وارد شده و از هرگونه اظهارات و اعمالی که پازل امریکایی را تکمیل می‌کند پرهیز گردد. باید در مقابل جریان‌هایی که خود را متحد امریکا در داخل معرفی کرده یا آنکه مواضع حمایتی از منافع غرب را دنبال می‌کنند هوشیار بود با اقتدار از قطب‌بندی اجتماعی روی موضوعاتی که با منافع ملی گره می‌خورد، جلوگیری کرد.