باهنر در برنامه «دست خط»:
حاج قاسم گفت «تو اهل حساب و کتاب شدهای؛ جبهه نرو»
رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت: وقتی از سردار سلیمانی درخواست کردم که به جبهه بروم، گفت تو اهل حساب و کتاب شدهای، جبهه نرو.
پنجمین قسمت از برنامه تلویزیونی «دست خط» امشب با حضور محمدرضا باهنر نماینده ادوار مجلس و دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین به روی آنتن شبکه پنجم سیما رفت.
باهنر در این برنامه، از دلایل عدم حضورش در انتخابات دوره دهم مجلس و ناگفتههای هفت دوره نمایندگی مردم در خانه ملت گفت.
بخشی از این گفتگو هم به بیان توصیه جالب و شنیدنی سردار حاج قاسم سلیمانی به باهنر در دوران دفاع مقدس اختصاص یافت.
متن کامل این گفتگو در ادامه میآید؛
***
س: مهمان ارجمندی داریم، چهرهای که تاثیرگذارترین دستخطهای ایشان را میتوان در خانه ملت جست وجو کرد. ۲۸ سال از عمر مدیریتی خود را در مجلس شورای اسلامی گذراندند. الان هم تقریباً ۷ دوره در مجلس بودند و امسال اولین سالی است که در مجلس حضور ندارند. خیلیها هنوز ایشان را به عنوان چهره مجلسی میشناسند. امشب در خدمت مهندس باهنر هستیم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور رئیس مجلس شورای اسلامی
من از جملهای شروع کنم که از شما دیدم همه میگفتند چرا برای مجلس دهم نامزد نشدید و شما گفتید یک قهرمان قبل از این که بخواهد مدالهایش را از دست بدهد خود باید تشک را ببوسد و کنار بگذارد و فرصت را به جوانان بدهد. شما واقعاً ترسیدید مدالهای خود را از دست دهید یا خدشهدار شود؟
باهنر: مشکل این است که این دو سه جمله را به گونهای مونتاژ کردند که شاید واقعیت به مخاطب منتقل نشود. این جملهای که شما گفتید را خیلی وقت قبل به یک تناسب دیگر و موضوع و مسئله دیگر عرض کردم که خوب است کسانی که در اوج هستند خودشان داوطلبانه کنار روند و قرار نباشد تا اندازهای بمانند که کنارشان بگذارند.
شاید این بتواند الگوی مناسب برای برخی از مسئولین باشد. برخی افراد خیلی پیوند محکمی با صندلی خود دارند. برخی شوخی میکنند که از چسب دوقلو استفاده کردند. آدم فکر میکند جداییناپذیر هستند مگر اینکه ملکالموت به داد برسد. این هم بد است.
س: این یکی از انتقاداتی است که وارد است. خیلی از افراد از بازنشستگی شان ۱۲-۱۰ سال گذشته است و هم چنان حضور دارند حتی یکسری از جوانان بازنشسته می شوند و اینها همچنان هستند. این خطر برای نظام نیست که کادرسازی نمی شود؟
باهنر: کادر سازی میشود اما یک عده زمان جوان و پویای آنها تمام میشود البته اینها سرمایههای کشور هستند، باید در اتاقهای فکر از تجربیات اینها استفاده شود اما این که همه در یک مسئولیت بمانند مناسب نیست. من حرف دیگری دارم و ما مشکل دیگری داریم. این است که بعد از جنگ پذیرفتیم که در نیروهای مسلح یک فرد هر اندازه آدم خوب و باهوش و ساعی و کوشایی باشد، اما باید در نیروهای مسلح اول افسران باید ستوان و بعد سروان و سرگرد و سرهنگ و ... شوند.
این را در بخش نظامی و نیروهای مسلح پذیرفتیم و در بخشهای دیگر نپذیرفتیم. دوستان جوانی که میایند ستوان نشده میخواهند سروان شوند. این هم مشکل است.
س: درست است. دو طرف را بیان کردید. جدای از این دلایل، فکر نمیکردید رای نمیآورید؟ زیرا زمانی که آن سی نفر از طیف مقابل شما رأی آوردند برخی می گفتند آقای باهنر می دانست.
باهنر: برخی میخواستند من را متهم کنند که پیشبینی خوبی دارم. این اتهامات به من نمیآید و من قبول نمی کنم. البته مزاح میکنم، بالاخره من تحلیل داشتم.
س: تحلیل این مقدار بود؟
باهنر: من ۴ ماه قبل از انتخابات تحلیل کمی کردم نه کیفی. دقیقاً گفتم. در صورتجلسه ثبت هم شده است. سیاست مداران یک مقداری زبل هستند و همیشه تحلیل کیفی میکنند. من تحلیل عددی کردم. چارهای نیست باید از خودم تعریف کنم. اگر مسئله رایاوری بود بالاخره بعد از ۳۰ سال من این چیزها را یاد گرفتم.
من مسیر سادهای بود، به کرمان میرفتم و کاندید میشدم و رای میآوردم. مردم کرمان بسیار بیش از حق من، به من محبت دارند. حتی نمایندگان کرمان، جناب دکتر زاهدی که نماینده کرمان هستند تا اندازهای تواضع داشتند که قبل از انتخابات میگفتند به کرمان بیایید و ثبتنام کنید و من رئیس ستاد شما میشوم. اگر قصدم آمدن به مجلس بود یک راههای مانور داشتم. واقعاً اراده کردم که مجلس نیایم.
این که میگویند فلانی تجربه داشته است و حیف شد. من این جواب را میدهم که فرض کنید این ۷ دوره من ۸ دوره میشد. دوره نهم باید چه میکردم؟ باید یک دوره این قضیه تمام شود. من بارها و بارها خدمت ریاست مجلس هم گفتم که حداقل ۵ نفر در مجلس نهم میشناختم و الان هم میشناسم که خیلی راحت میتوانند نائب رئیس شوند. ممکن است روزهای اول سخت باشد و ما هم چنین بودیم.
از خاطرات نائبرئیسی خود بگویم اگر وقت هست؟
س: بله بفرمایید
باهنر: من شاید تنها عضو هیئت رئیسه بودم. من دو دوره در ۴ و ۵ دبیر هیات رئیسه مجلس بودم و دوره هفتم نائب رئیس شدم. اولین جلسهای که قرار شد اداره کنم، آقای دکتر حداد نبودند و من قرار بود اداره کنم. موقعی که دبیر بودم سر جای خود بند نمیشدم. مرتب اینور و آنور میرفتم. روزی که داشتم جلسه را اداره میکردم حواسم پرت شد و فکر میکردم دبیر هستم و بلند شدم و رفتم.
شانس آوردم دوربینهای شما و این ها این لحظه را شکار نکردند. بلند شدم و تا نزدیکی پلهها رفتم و ناگهان یادم آمد من رئیس جلسه هستم.
س: شایعههایی رسیده بود که شورای نگهبان کد داده است شما تائید نمیشوید.
باهنر: عدم ثبتنام خود را در این دوره دقیق مدیریت کردم. احساس کردم اگر لو برود فشارهای سیاسی و جریانات ما را وادار به ثبتنام خواهد کرد. من از مدتها قبل تصمیم گرفتم ثبتنام نکنم و پیش خود گفتم لو نمیدهم. دختر آخری من چند ماه قبل از انتخابات گفت من میخواهم یک زمانی بابام نماینده نباشد. من گفتم آرزویت برآورده میشود و این دوره آخر است.
س: دلیل دختر خانوم چه بود؟
باهنر: خسته شده بود که ما را نمیدید. دوست داشت همانند فرد عادی زندگی کند. از زمانی که به دنیا آمده بود ما را نماینده دیده بود. علاقه داشتند تحولی ایجاد شود. کار دیگری انجام شود. من چند روزی به انتخابات مانده بود و نگران شدم این دختر به خواهران خود بگوید و به همین ترتیب پخش شود. خبر را سوزاندم. به خانه رفتم و به دخترم گفتم قولی که به شما دادم را نمیتوانم انجام دهم. فشارها سنگین است و شاید من مجبور شوم ثبت نام کنم. مصلحتی این را گفتم که خبر را کور کنم.
روز آخر ثبت نام هم آقای ابوترابی به من گفتند ثبتنام کردید و من گفتم نماز جمعه برویم و نماز بخوانیم ببینیم چطور میشود. نگفتم قصد ثبت نام دارم یا ندارم. ساعات اخری ثبتنام تمام خبرگزاریها مطمئن میشدند که من ثبتنام نمیکنم. دوستانم که تعصب داشتند من را پیدا کردند و ساعت ۱۱ از من خواستند برای ثبتنام برویم. من هم گفتم ۲ سال روی این قضیه فکر کردم.
دلیل هم خواستند و من توضیح دادم. در بهمن ماه و ساعت ۱۱ تا ۱۲ شب در خیابان من برای این دوستانم صحبت کردم. وقت گذشته بود در نتیجه گفتم من کمکم دارم قانع میشوم اما وقت گذشته است.
س: از شایعات شورای نگهبانی هم وجود داشت.
باهنر: روز بعد اظهار تاسف میکردند، عصبانی بودند، ناراحت بودند.
س: برخی میگفتند اختلاف شما با اقای لاریجانی بوده است.
باهنر: بله. یک شوخی هم با آقای لاریجانی هم کردیم. صبح روز شنبه به آقای لاریجانی زنگ زدیم و ایشان گفتند این چه کاری بود که ثبتنام نکردید و من گفتم تصمیم گرفتم و ثبتنام نکردم. ایشان گفتند مشورتی، اجازهای از بزرگان میگرفتید. من هم به شوخی گفتم موقع بله گفتن میگویند با اجازه بزرگترها، موقع نه گفتن که اجازه بزرگترها لازم نیست.
وقتی ثبتنام نکردم شایعاتی همچون آماده شدن برای کاندیدای ریاست جمهوری و دعوت دولت برای پست بالا در دولت و یا این که مطمئن بودن از رای نیاوردن و شورای نگهبان پیغام داد که رد صلاحیت میشوید و... و. وجود داشت. همه این شایعات وجود داشت ولی هیچ کدام درست نبود و انگیزه اصلی همان بود که من فکر کردم باید کرسی را به دست جوانان سپرد.
س: الان می دانید در صندلی نائب رئیسی چه کسی مینشیند؟
باهنر: بله. دوستان خوب و بزرگواری هستند. آقای پزشکیان، آقای مطهری هستند
در این بخش برنامه دست خط در رابطه با مهندس باهنر به گفتگو با علی مطهری پرداخت
س: آقای مطهری برای شما دست خطی نوشتند و به نظرم بد نیست خودتان بخوانید چه نوشتهاند.
باهنر: بسم الله الرحمن الرحیم دوست گرامی من جناب اقای مهندس باهنر را در دو دورهای که در مجلس همکار ایشان بودم فردی متدین و سادهزیست و مزاح و عالم به موضوعات مطروحه دیدم. مدیریت ایشان را در جلسات مجلس قوی و مقتدرانه میدیدم. برای ایشان آرزوی توفیق الهی بیشتر را دارم.
ایشان بسیار محبت داشتند و من خود را لایق برخی از این تعاریف نمیدانم.
س: این نقد آقای مطهری را قبول دارید که بین اصولگرا و اصلاحطلب دیوارکشی میکنید؟
باهنر: چون طیف جناحها الان وسیع است، اگر به ۶-۵ نفر ابتدایی ستون یک جناح بگویید کلاه بیاورند سر میآورند. ۶-۵ نفر آخری هم با سختی حرکت میکنند حاضر هستند یک شب تاریک را در جایی پنهان بگویند ما اصولگرا هستیم، بیش از این حاضر نیستند. من می گویم کسی که میخواهد وسط مدیریت کند، باید هم هوای نفرات ابتدایی و هم نفرات انتهایی را داشته باشد.
اگر کسی کمحوصله باشد و بگوید ابتدا و انتها هیچ است خود اقلیت میشود. این ساده است. با یک رفتار تند و سادهانگارانه میتواند اکثریت را تبدیل به اقلیت کند. در حالی که من میگویم نباید این گونه باشد. من برعکس هستم. به طور مثال با یک حرکت از سوی من، جلوییها به من میگویند لیبرال هستم و عقبیها میگویند تندرو است. من یک کار بیشتر نکردم. یک حرف زدم یا یک عمل انجام دادم اما دو طرف طیف دو تحلیل متضاد از من داشتند.
س: به همین علت نگذاشتید سوال از رئیس جمهور قبلی اعلام وصول شود؟
باهنر: نه، بحث آن متفاوت است. من تجربه خودم را به آقای مطهری و دوستان دیگر عرض کنم، در قانون اساسی آمده است که هر ده نماینده میتوانند امضا جمع کنند و استیضاح یک وزیر را کلید بزنند. من ۷ دوره مجلس بودم اما ۹ دوره مجلس را تعقیب کردم. مجلس اول نبودم و مجلس ششم هم رای نیاوردم. ۹ دوره مجلس را تعقیب کردم.
در تمام مجالس و در تمام دورهها هیچ وزیری نبوده است که ۱۰ مخالف جدی در مجلس نداشته باشد. هر وزیری ده مخالف جدی داشته است.
س: بالقوه برای استیضاح آماده بوده است؟
باهنر: بله. خیلی مواقع هم تبدیل به بالفعل میشده است. ما به عنوان مدیران مجلس معتقد بودیم که باید تعامل کنیم. در کشور ما سروصدای بیرونی استیضاح زیاد است. در برخی از کشورها این مهم نیست. نصف کابینه هم عوض میشود کسی هم خبردار نمیشود. در کشور ما یک استیضاح که میخواهد انجام شود از یک ماه قبل تا یک ماه بعد دستگاه و وزرا تعطیل میشود و همه در میدان میآیند. هزینه بالا است.
زمانی که میخواهیم یک وزیر را استیضاح کنیم حداقل باید مطمئن باشیم جایگزین این فرد کسی است که ۴۰-۳۰ درصد لایقتر از این فرد است. اگر استیضاح کنیم و فردی همانند این وزیر بیاید حتماً ضرر کردیم. بنابراین ما تعامل میکردیم. وقتی مطمئن میشدیم اکثریت مجلس آماده استیضاح کردن یک وزیر است اصلاً مقاومت نمیکردیم. اگر ۱۵-۱۰ نماینده به دلایلی حتی اگر متقن هم بوده است میخواهند کسی را اذیت کنند، مذاکره میکردیم.
این که اقای مطهری میگویند ۷۶ امضا کافی بود در واقعیت ما این را رعایت کردیم اما سوال از رئیسجمهور خطیر بود روز نبود که ۵ نفر از امضاکنندگان بیایند پس بگیرند و دو نفر امضانکردهها امضا کنند. یعنی مرتب این ۷۵ بالا و پایین میشد. مجبور بودیم وقتی به ثبات رسید آئیننامه را اجرا کنیم. به این دلیل ۶-۵ ماه معطل شدیم.
س: این انتقاد را به آقای مطهری هنوز دارید که علی آقای مطهری به گونهای عمل میکند که پلیس بیا منو بگیر.
باهنر: گاهی این از شجاعتهای خوبی است اما حرفهایی که ایشان میزنند بعضا خیلی نادر است. من تصور می کنم اگر این چنین حرفی بزنیم تا دو الی سه ماه کار و فکر نکنم و مشورت نکنم حرف را علنی نخواهم زد. آقای مطهری شجاعت زیاد دارند و فوری میگویند.
س: خیلی ها میگویند آقای باهنر سلطان لابی در مجلس است، این را قبول دارید؟
باهنر: برای لابی ترجمههای مختلف وجود دارد. اگر تصور من باشد میگویم لابی به معنا امربه معروف و نهی از منکر است. یعنی در مجلس وقتی میخواهم چیزی تصویب شود طبیعی است باید متحرک باشم. با نمایندهها صحبت کنم و افراد را قانع کنم. در مجلس بحث اغنایی است. بحثی که در مجلس با سران دو قوه دیگر داریم، این است که رئیسجمهور یک نوع مدیریت دارد و رئیس قوه قضائیه یک نوع مدیریت دارد و رئیس مجلس نوع سومی مدیریت دارد.
بنده آقای دکتر لاریجانی و دکتر حداد را نمیگویم، جلسات را اداره میکردم و نمایندهای تذکر داد و من گفتم تذکر وارد نیست. بلند شد و گفت ببین باهنر من تو را بالا بردم و خودم هم پایین میآورم. حرف این نماینده کاملا حقوقی و قانونی بود. قطعا نمایندگان هر لحظه میتوانند تصمیم بگیرند رئیس را پایین بیاورند. رئیس مجلس حتی نواب خود را خود تعیین نمیکند.
س: هر لحظه که نمیتواند.
باهنر: هر لحظه میتواند استیضاح کند و هیات رئیسه مجلس قابل استیضاح هستند. آئیننامه داریم. ۲۵ نفر امضا میکنند و فرآیندی دارد.
س: پس بسته نیست و باز است.
باهنر: اگر لابی این است بله من قدرتمند بودم. من در رای فردی همانند باقی نمایندهها یک رای بیشتر نداشتم اما حوزه نفوذ رای من فرق میکرد. روی مسائل مختلف فرق میکرد. بعضی وقتها حوزه نفوذ رای من ۱۰۰ تا بود و برخی مواقع ۲۰ تا بود.
برخی از لابی تعبیر منفی میکنند و میگویند طرف را با پول و زور و کلک و ... هم رای میکند. این اگر ترجمه شود که از نظر من شرعا این اقدامات حرام است. اگر لابی این است که من افراد را قانع کنم هم فکر من شوند، من در این کار فعال بودم و موثر هم بود.
س: آخرین باری که با این لابی سیاسی کاری کردید که خود گمان نمیکردید چه زمانی بود؟
باهنر: وزیر علوم که استیضاح شد. آقای فرجیدانا بود. استیضاح آقای فرجی دانا را یک عده در مجلس نهم مطرح کردند. ما هم به همان دلایل که گفتم خیلی معطل کردیم، جلسه و واسطه و کمیسیون گذاشتیم که این کار نشود. واقعا دنبال این امر بودیم. در جلسات مشترک به این نتیجه رسیدیم که آقای وزیر گفتند این سه کار را انجام می دهند. ما هم گفتیم که خیلی خوب است، آقایان استیضاح کننده را قانع کردیم اگر آقای وزیر این سه کار را انجام دادند استیضاح نشوند. ۱۵-۱۰ روز فرصت دادیم و این کارها انجام نشد.
در نهایت فشار آمد و استیضاح رسما اعلام وصول شد. ۱۰ روز از زمان وصول استیضاح تا روزی که استیضاح در صحن علنی مطرح میشود فاصله آئیننامهای بود. ما این ده روز هم از پا ننشستیم. خیلی دنبال کردیم که آقای وزیر این قولی که دادند را عمل کنند. من مخالف رای استیضاح بودم.
تا روز قبل از استیضاح صبر کردم. تا ساعت ده صبح صبر کردم. حداقل با سه وزیر از وزرای آقای روحانی تماس گرفتم. گفتم آقای فرجی گفتند قول داده اند اگر این قولها عمل نشود استیضاح رای میآورد و می افتد. خواستم به آقای فرجی دانا بگویند این کار انجام دهند. هر سه نفر حرف من را تائید کردند گفتند دنبال خواهند کرد. تا ۸ شب صبر کردیم و نشد. من به موافقین استیضاح پیوستم.
آن روز آقای لاریجانی معتقد بودند ما استیضاح را رای ندهیم و به آقای فرجیدانا فرصت دهیم. ما نتوانستیم یکدیگر را قانع کنیم.
س: به استیضاح رای دادید؟
باهنر: من علامت دادم که باید رای بیاورد. رای سنگینی هم آورد. من معتقد بودم اگر آن اتفاق نیفتاده بود این گونه نمیشد. لابیها در جهت خلاف رودخانه نمیتواند کار کند. مطمئن بودم ۳۰-۲۵ نفر از نمایندگان منتظر اقدامات آقای وزیر بودند و اگر این اقدامات انجام میشد استیضاح را رای نمیدادند.
س: سه اقدام چه بود؟
باهنر: یکی از اقدامات این بود که یکی از معاونین را عوض کند. قانع هم شده بود و گفت عوض میکنم. حتی جالب است معاون محترم هم استعفا نوشته بود و آقای وزیر داده بود. آقای وزیر هم به هر دلیل این استعفا را نپذیرفتند. ما گفتیم استعفا را بپذیرد در رسانه ها می آید و سریع مسیر استیضاح عوض می شود.
خود سوال از رئیسجمهور هم برای اولین بار بود در کشور اتفاق افتاد. ما یک دوره رئیسجمهورِ اول عدم کفایت سیاسی خورد و بعد از آن دیگر این اتفاق رخ نداد.
من بارها و بارها در مصاحبهها گفته بودم من آرزو دارم عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور همان یک بار کافی باشد. دیگر تکرار نشود چون هزینهاش برای کشور بسیار سنگین است. سوال از رئیسجمهور را واقعا معتقد بودیم نباید انجام شود چون هزینهاش بالا بود اما فضا به جایی رسید که قانع شدیم باید این سوال اتفاق افتد که آن داستانها هم پیش آمد.
س: تلخ هم بود.
باهنر: خیلی تلخ بود.
س: در جایی هم گفتید ۵۰-۴۰ نفر یعنی ۲۰ درصد از نمایندهها میایند برای کشور فکر کنند. همه اکثرا به فکر حوزههای انتخابیه هستند. الان هم این مشکل وجود دارد؟
باهنر: اگر اجازه دهید این را به عنوان یک مطالبه جدی بگویم که کشور را با یک مجلس نمیتوان اداره کرد.
س: یعنی چه؟
باهنر: یعنی نمایندههای مجلس طبیعی است دغدغههایشان منطقه و بخششان باشد. اولویت اول منطقه و بخش است.
س: چون باید به حوزه انتخابیه خود پاسخگو باشند.
باهنر: اولویت دوم منافع ملی است. در خیلی از جاها این منافع با هم متضاد است. باید دو مجلسی شود. هر ده سال قانون اساسی میتواند ترمیم و اصلاح شود. از این موارد داریم.
س: از عملکرد مجلس نهم درباره برجام دفاع میکنید؟ چون بسیاری از انگشت اشاره ها به سمت شما و آقای لاریجانی رفت که برجام با لابی های شما تصویب شد.
باهنر: من برداشتم این است که زمانی که حضرت آقا فرمودند سیاست راهبردی ما نرمش قهرمانانه است، حس من این بود که برجام را باید جلو ببریم. حضرت آقا هم نمیخواستند کار غیرطبیعی و غیر عادی در کشور انجام شود. یکسری خط قرمزها مشخص کردند و گفتند مجلس و شورای امنیت مسئله را رصد کنند و پیگیری کنند.
من همان موقع که در زمان برجام بود و الان هم میگویم اگر برجام را امضا نکرده بودیم قطعا به ضرر منافع ملی بود اما این که بگویم برجام توانسته همه منافع ما را جلب کند این گونه نیست. هدفگذاری ما این بوده است که در برجام با ۶ ابرقدرت و زورگو و غیرمتهعد به برخی از تعهدات مذاکره کنیم و قرار این بود که در این بازی ده گل بزنیم و هیچ نخوریم. اینها تصمیم گرفتند و جدی هم تلاش کردند.
حضرت آقا هر جا به صورت جدی از برجام سخن گفتند از تیم دیپلماسی ما تشکر کردند. این تیم رفته است و هدف این بود ده گل بزنیم و هیچ نخوریم. حالا عوض ده گل ۷ گل زدیم و ۳-۲ گل هم خوردیم. آیا باید زیر کل بازی بزنیم؟ البته این همیشه روی میز ما وجود دارد. همین الان معتقدم چه شورای عالی امنیت ملی و چه دولت و چه مجلس، همواره برگشت به قبل از برجام جزو یکی گزینههایمان هست. الان هم هست اما چه زمانی این را اجرا کنیم حد و مرزی دارد.
اگر قرار باشد کارشکنیها ادامه یابد به صورتی که احساس کنیم بازی از حالت برد-برد بیرون امده است و رقیب میخواهد برد-باخت را ادامه دهد ما هم وارد بازی برد-باخت خواهیم شد. هیچ مشکلی نداریم. امروز که در خدمت شما هستم معتقدم که برجام باید امضا میشد و الان هم باید تلاش کنیم همه تعهدات را کشورهای خارجی انجام بدهند. باید به آنها که میخواهند از زیر آن لیز بخورند فشار آوریم تا به همه حقوق خود برسیم.
در این بخش از برنامه دوربین "دست خط" به سراغ فرزند آقای باهنر رفت و در رابطه با پدر با وی به گفتگو نشست
س: کمی از فضای سیاسی فاصله بگیریم و دستخط فرزند شما، هادی باهنر، را بخوانید.
باهنر: خیلی سخت است خط پسر را خواند. ایشان نوشته است: پدر جان سلام و خدا قوت و خسته نباشی! کاش خجالت پدر و پسری نبود تا مثال غلامی پایت را بمالم و دستت را ببوسم و شانههایت را بکوبم تا فوری خستگی راه از تنت به در رود. اصولا تا خیالت راحت راحت راحت بماند. من و تمام فرزندانت تا همیشه چاکر و مخلص هستم و هستیم اما شاید در این اوضاع استراحت لغت پسندیدهای نباشد. یا علی بگو و دستی بر زانو بزن و مشکلات مردم را که خود بهتر میدانی چه چیزی لذتی بیشتر از حل گرفتاری مردم را دارد. پشتت گرم به خدا باشد. دست گرمت را میبوسم.
س: خدا انشاالله نگهش بدارد. خیلی هم شبیه شما هستند. شما از بچگی دوست داشتید هم سخنرانی یاد بگیرید و هم رانندگی کنید؟ الان تقریبا به همه آرزوهای کودکی رسیدید.
باهنر: یک چیز را فراموش کردید، خیلی دوست داشتم مهندس هم بشوم.
س: مهندس هم شدید.
باهنر: متاسفانه مهندسی من خیلی کوتاه بود. من ۶-۵ سال بیشتر مهندس نبودم.
س: آن چه خاطرهای است که هر بار بعد از ۶۰ سال هم میگویید گریه میکنید؟
باهنر: برای زمان دانشآموزی ما بود. در آن زمان ۶ سال دبستان بود و ۳ سال سیکل اول دبیرستان بود و ۳ سال سیکل دوم دبیرستان بود. تا پایان دبستان کتابها مجانی بود. اول دبیرستان کتاب پولی بود. به یاد دارم با پدر به بازار رفتم که کتاب خریداری کنیم، ۷ تومان و دو زار قیمت کتابهای من بود. پدر گفتند من نمیتوانم و واقعا هم از نظر اقتصادی نمیتوانستند.
با این که ما تابستانها سعی میکردیم کار کنیم. در خیاطی، کفاشی، نقاشی، نقش قالی و ... کار میکردیم اما آن سال مجموع کارهای ما و پدر کفاف این را نمیداد که این مبلغ را برای کتابهای من پرداخت کنند. پدر هم به من گفتند به اندازه کافی درس خواندید و کنار من کار کنید.
من هم ناراحت شدم. خبر به مرحوم اخوی رسید. در آن زمان تلفن و اینترنت و ... وجود نداشت. فوری نامهای به پدر نوشتند که از هر جا امکان دارد این پول را قرض و کتابهای رضا را تهیه کنید و من قسطی پول را میدهم. بغض من از این بابت است که میدانم شهید باهنر آن پول را چگونه تهیه میکرد. بعدها دریافتم که برخی از روزها مجبور میشدند روزی یک وعده غذا بخورند.
س: خداوند روح ایشان را متعالی کند. با برادر خیلی صمیمی بودید؟
باهنر: من خیلی چیزها را از شهید باهنر دارم. به من می گویند خوشا بحالت که برادر شهید باهنر هستید، بدون تعارف می گویم که ما یک مشکل داریم که میترسیم آن سو اولین نفر که یقه ما را میگیرد شهیدمان باشد. تردید ندارم بالا رفتن من با نام باهنر بود. من چیزی از خود نداشتم. میترسم نتوانسته باشم.
س: رابطه با فرزندان چگونه است؟
باهنر: من با بچهها خیلی دوست هستم. سعی میکنم خیلی با اینها رفیق باشم. سعی میکردم مستقل بار آیند. محمدهادی کلاس سوم راهنمایی بود که به خانه آمد و از مرحوم مادرش پرسیدند حساب بردن یعنی چه؟ می گفت برخی از بچهها در مدرسه میگویند ما از پدر خود حساب میبریم. این بچه تا سن ۱۴-۱۳ سالگی معنی حساب بردن را نمیدانست چون واقعا سعی میکردیم با فرزندان دوست و رفیق باشیم.
البته از یک سو هم سعی میکردم روی پای خود بایستند. این بچهها ضربه عاطفی سختی خوردند. مادرشان مرحوم شد. همان سالی که سال کنکور محمد هادی بود مادرش فوت شد. الحمدالله درس خود را خوب خواندند. برخی از دوستان میگفتند شما سهمیه در دانشگاه دارید چون بچههای من یا دانشگاه تهران، یا علم و صنعت و یا امیرکبیر بودند.
آقای جاسبی ناراحت نشوند، در مجلس ختم همسرم هادی کنار من به عنوان صاحبعزا ایستاده بود و اقای جاسبی تشریف آوردند و گفتند انشاالله سال اینده پسرتان را در دانشگاه من میبینم. گفتم اگر دانشگاه آزاد بیاید دستش را میشکنم. بچههای من هیچ کدام حق ندارند وارد دانشگاه آزاد شوند. برخی گمان میکردند ما سهمیه داریم در حالی که چنین نبود.
س: خیلی دوست ندارید با خواهرزاده خود آقا سید مجتبی ثمره هاشمی بحث سیاسی کنید.
باهنر: ایشان جزو بچههای متدین هستند. همیشه مثال ما برای ادم های متدین ایشان بودند، در جریانات سیاسی و آقای احمدی نژاد یکسری اختلافات سیاسی پیدا کردیم. برخی مواقع با هم صحبت میکردیم و دیدیم روی هم تاثیر نداریم سعی میکنیم با هم بحث نکنیم.
س: رابطه خواهرزاده و دایی که سرجایش هست؟
باهنر: بله. وقتی به هم میرسیم بحثهای سیاسی نمیشود.
در این بخش از برنامه طبق روال گذشته دست خط به مناطق محروم (روستای قطب آباد، جنوب شرق کرمان) سفر کرد تا گوشه ای از مشکلات مردم رنجدیده این منطقه را به تصویر کشد
س: آخرین باری که مناطق محروم رفتید چه زمانی بود؟
باهنر: مناطق محروم کرمان را قائدتا زمانی که نماینده بودم رفتم. دوره هفتم مجلس بود. مناطق محروم بسیاری داشت و شهرستانهای کرمان را هم سر میزدم.
س: بعد از ۳۸-۳۷ سال از انقلاب باید چنین مناطقی در این کشور وجود داشته باشد؟
باهنر: واقعیت این است که نباید وجود داشته باشد. اعتدالی که باید به وجود بیاید متاسفانه به وجود نیامده است. برخی از مسائل طبیعی هم افزون شده است. خشکسالیهایی که در کرمان و هرمزگان و سیستانو بلوچستان داریم شاید به حدود ۱۲ سال رسیده است. مردم سختکوش هستند. این نقد حتما به ما مسئولین وارد است که بعد از ۳۶ سال از انقلاب هنوز این مناطق محروم وجود دارد.
س: یاد مصوبه سال پیش مجلس نهم افتادم که نزدیک انتخابات بود و هزینه را مجلس داد که ۳۰ درصد یارانهبگیران را حذف کند. واقعا این کار شود خرجها در جاهای دیگر هزینه میشود.
باهنر: ما سال گذشته یعنی سال ۹۴ در کرمان حدود ۴۰۰ میلیارد تومان بودجه عمرانی، ملی و استانی، داشتیم. حدود ۱۲۰۰ میلیارد تومان یارانه دادیم. یعنی سه برابر است. اگر ۱۲۰۰ میلیارد تومان کار عمرانی انجام میشد میدانید چندین هزار شغل ایجاد میشد و تا چه اندازه آباد میشد؟
س: چرا نمیشود؟
باهنر: یک مقدار محافظه کاری و فضای سیاسی است. مجلس بالاخره این را قبول کرد که سی درصد از یارانه بگیران را به تدریج حذف کنید از همان روز اول دولتیها گفتند نمیشود.
س: دلیل چیست؟
باهنر: خب آن دیگر گفته می شد مصلحت نیست. ما در مملکت یا یک سال دیگر انتخابات مجلس یا انتخابات دولت داریم. اگر قرار باشد این کارها به تاخیر بیفتد که نمیشود. برخی از کارها ۲۰ سال به تاخیر افتاده چرا که هر سال انتخابات داریم.
س: به کار خیر ما کمک میکنید؟
باهنر: بله. بانک سینا هم کمک کند و تنها جمعاوری این کمکها نباشد.
س: بله. اقدامات خوبی انجام داده است و با پول کارمندان خودمدرسه ساخته است. یک آمبولانس به استان کرمان اهدا کرد.
باهنر: البته وضع بانک ها بهتر از این ها است. باید بیشتر کمک کنند.
س:عملکرد دولت آقای روحانی را چطور میبینید؟
باهنر: آقای روحانی و دولت ایشان یک نکات مثبت خوبی دارند و یک نقاطی دارند که میتواند نقد شود. بالاخره دولت آقای روحانی عموما وزرای مجربی دارد. معنی حکومت کردن را میفهمند و حس میکنند. تدابیر خوبی دارند. یک زمانی به دکتر نوبخت گفتم که دولت یازدهم یک عیب و یک حسن دارد که ده سرتیپ در اقتصاد دارد اما یک سرلشگر ندارد که بتواند همه اینها را جمع کند.
از زمان دوره آقای خاتمی من به دولتها گفتم مسائل کلان اقتصادی کشور را اقل ۳ فرد باید هماهنگ کامل باشند. وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی و رئیس سازمان برنامه و بودجه باید با هم هماهنگ باشند. اگر این سه نفر با هم همراه و همدل و همگام نباشند مشکل ایجاد میشود.
س: این گیر الان وجود دارد؟
باهنر: من فکر میکنم هماهنگی لازم وجود ندارد.
نقاط مثبت وجود دارد. در برجام دولت آقای روحانی همه توان خود را به کار برد. زحمت خود را کشید. بیش از این نتوانست. برخی میگویند حالا که نتوانست نباید برجام را امضا میکرد و من این را قبول ندارم. میبایست مناقع بیشتری را جلب میکردیم اما نتوانستیم.
همین جا یک نقد به دولت آقای روحانی وارد است که همه تخممرغهای خود را در سبد برجام گذاشت.
من در زمان دولت آقای احمدینزاد گفتم و زمان دولت آقای روحانی هم بارها و بارها در مصاحبهها گفتم که اگر کل تحریمها در کشور برداشته شود ۴۰-۳۰ درصد از مشکلات اقتصادی ما حل میشود. ۶۰-۵۰ درصد از مشکلات ربطی به برجام ندارد.
برخی فکر می کردند که اگر برجام حل شود دیگر بیشتر مشکلات حل می شود، این روزها دولتیها مرتب میگویند که قرار نبود بعد از برجام همه مشکلاتمان حل شود. واقعا همین است. همه همت را بر برجام متمرکز کنیم و از بقیه جاها غفلت شود نقد وارد به دولت آقای روحانی است.
س: آقای دکتر روحانی دو دورهای خواهد بود؟
باهنر: عرف تاکنون چنین بوده که معمولا رئسای جمهور ما دو دوره ای بوده اند، اقای روحانی اگر بخواهد رای بیاورد تا بهمن و اسفند دو الی سه کار جدی باید انجام دهند. این هم طنز است و هم جدی است و من در صحبت هایم گفته ام که برخی مواقع دولت میگوید ما از رکود عبور کردیم. ما هم تبریک میگوییم که عبور کردند ولی خواهش میکنیم ملت را هم عبور دهند. فقط دولتیها از رکود عبور نکنند.
البته رشد منفی ۵ درصد ما به صفر رسیده است و از صفر هم بالاتر آمده است اما به ذائقه مردم ننشسته است. این واقع قضیه خیلی خجالتآور است. در این مملکت کمتر خانهای وجود دارد که ۱، ۲ فارغالتحصیل بیکار در خانه نداشته باشد که اینها نمیتوانند ازدواج کنند. از اینها بدتر سرپرست خانواده هم بیکار است.
من نمیگویم رکود تا آخر سال تمام شود یا همه به سرکار بروند اما حس کنند دارد به پایان خود نزدیک میشود. اگر این شود، فکر میکنم دولت آقای روحانی میتواند دو دورهای شود.
س: آقای محمدرضا باهنر میتواند رقیبی برای اقای روحانی در ریاست جمهوری باشد؟
باهنر: من قطعا بارها و بارها گفتم خیر.
س: حتی اگر اصرار باشد؟
باهنر: اصرار همیشه وجود دارد. ما معتقد هستیم برای ریاست جمهوری دوره آینده اگر رقابتی باشد تعدد کاندیداها و نامزدها خیر و برکتی برای جامعه ندارد. از طرفی به حمدالله به اندازه کافی داوطلب داریم. اگر میتوانستیم برخی از داوطلبان را صادر کرد خوب میشد. کشورهایی که رئیسجمهور ندارند.
س: اصولگراها فکری برای انتخابات کردهاند؟
باهنر: حتما. در تلاش هستیم و صحبت میکنیم. برخی میپرسند به چه کسی رسیدید؟ ما هم میگوییم ۳۰-۲۰ نفری را بررسی میکنیم. من این ۳۰-۲۰ نفر را گفتم که خیلی سوال نشود تا با سوالات بعدی نام فرد مدنظر را پیدا کنند. اسم اخری الان واقعا وجود ندارد.
س: میگویند با قضیهای که پیش امد در اصولگراها قحط الرجال است.
باهنر: نه، قطعا این گونه نیست. رقابت باید جدی باشد. حتما گروههای مختلف شرکت میکنند.
س: در آن ۳۰-۲۰ نفر آقای باهنر وجود دارد؟
باهنر: نه، من اعلام کردم نیستم. حالا ۲۰ نفر هستند و ۲۱ نفر شود چه فایدهای خواهد داشت.
در این بخش از برنامه نیز دوربین " دست خط" به سراغ دوستان آقای باهنر رفت
س: هر ۱۵ روز یک بار آقای ناطق را میبینید؟
باهنر: مجمع تشخیص مصلحت نظام میبینیم.
س: فقط همان جا است؟
باهنر: در جاهای دیگر هم گاهگاه ایشان را می بینم. ما یک جلسهای از هئیت رئیسه دوره مجلس چهارم و پنجم داریم. این ۲۰-۱۵ سالی است که ادامه دارد و خوب است.
س: آقای روحانی هم در این جلسات هستند؟
باهنر: الان از زمانی که رئیس جمهور شدند نمیآیند اما قبلا مرتب شرکت میکردند. آقای نوبخت، آقای ناطق بودند و اقای روحانی و ... بودند. ماهی یک بار در آنجا یکدیگر را میبینیم.
س: آقای ناطق نمیخواهند فعالیتی کنند؟
باهنر: نه، فعلا حال و حوصله فعالیت سیاسی میدانی ندارند.
س: چرا؟
باهنر: گاه گاه به سراغشان میرویم. برخی میگویند آقای ناطق بیاید اصلاحطلب میشود و من گفته ام ما هیچ شرطی برای آقای ناطق قائل نیستیم چون آقای ناطق ظرفیت اصولگرایی است. برخی میگویند به شرطی بیاید که این گونه و آن گونه باشد. من شرطی نمیگذارم. اگر آقای ناطق بخواهد فعال شود حتما استقبال میکنیم اما ایشان میگویند فعلا احساس تکلیف در این قضیه نمیکنم.
س: چرا از جامعه روحانیت بیرون آمدند؟
باهنر: جامعه روحانیت بحثهای متفاوتی شد. دوران دولت نهم و دهم دوران خوبی برای اصولگرایان نبود. ما خیلی امیدوار بودیم از این فرصت استفاده مفید شود اما خیلی اختلافات غیر ضروری در بدنه و جامعه اصولگرایی اتفاق افتاد که بعضی از بخش ها رفتارهای دولت بود.
س: در این قضیه حق را به آقای ناطق میدهید؟
باهنر: من میگویم بالاخره یک کسی در تلویزیون اتهامی به فردی وارد میکند خیلی کار سنگینی است. آبروی مومن از حرمت کعبه مهمتر است. یک مورد و دو مورد نبود. مثلا فرد را از کار برکنار میکردند و بعد از ۲۰ روز میفهمیدند اشتباه کردند.
س: مردم حاج قاسم سلیمانی را دوست دارند ولی کرمانیها بیشتر دوست دارند.
باهنر: خیلی. حاج قاسم جزو سرمایههای بزرگ کشور شده است. آدم میتواند تصور کند که حاج قاسم جزو بقیه السلف دفاع مقدس است. حاج قاسم از آن زمان که میشناسم هیچ روزی نبود که از خانه بیرون رود و امید داشته باشد شب بازمیگردد. تعبیری را یکی از دوستان درباره حاج قاسم داشت و میگفت حاج قاسم در بیابانها دنبال شهادت میگردد. به حمدالله یکی از ثروتهای بزرگ جهان اسلام است و خداوند ایشان را حفظ کند.
س: ایشان اجازه نداد شما به جبهه بروید.
باهنر: از این بگذریم. آن زمان معاون استاندار در کرمان بودم. ایشان فرمانده لشگر ثارالله بود. از ایشان خواهش کردم که از کار اداری حوصلهام سر رفته و اجازه دهند به جبهه بیایم و همانند بسیجی عادی خدمت کنم. گفتند شما دیگر نمیتوانید بسیجی شوید. گفتم این توهین به من است. گفتند تو اهل حساب و کتاب شدی و اگر بخواهی در جبهه هم حساب و کتاب کنی نمی شود. آن زمان معاون استاندار بودیم و به حمدالله کمکهای خوبی میشد.
س: الان دوست دارید کنار ایشان و کنار مدافعان حرم باشید؟
باهنر: خیلی علاقه دارم ولی شاید اجازه نداشته باشیم.
س: خدا انشاالله ایشان را حفظ کند.
باهنر: برخی از این فرصت استفاده کردند و خواستند حاج قاسم در ریاست جمهوری شرکت کند که من خیلی درباره این مسئله نگران بودم و استرس گرفتم. من می گفتم یا پیشنهاد خامی است و یا یک توطئه است. حاج قاسم علاوه بر این که رزمنده شجاعی هستند بسیار هم مدبرند. بیانیهای که صادر کرد نشان از ژرفنگری ایشان داشت.
س: در این فاصله با ایشان صحبت کردید؟
باهنر: در این موضوع صحبت نکردم. با برخی از دوستان سپاه صحبت کردم اما با خود ایشان صحبت نکردم. ایشان جزو غیبها است و به راحتی نمیتوان ایشان را پیدا کرد و نمیتوان فهمید چه زمانی میآیند و چه زمانی میروند.
س: رسم برنامه دستخط این است که دستخطی را به یادگار برای ما بنویسید.
دست خط محمدرضا باهنر: اولا تشکر میکنم از برنامه دستخط! در نظام مردم سالار دینی ما چارهای جز اغنای کامل مردم در انجام امور و اصلاحات نداریم و باید هنرِ همراه داشتن مردم را باور کنیم و به آن عمل کنیم. رسانه ملی نقش بسیار مهمی در این زمینه دارد اما این که چه مقدار توانسته از دیگر رسانهها از جمله فضای مجازی گوی سبقت را ببرد قابل تامل است. امید است این سیاست راهبردی و غیرقابل اجتناب در رأس برنامههای رسانه ملی قرار گیرد.
مسپولین و فرزندانشان اکثریت قریب به اتفاق همینطور بودند این عامه مردم بودند که بی حساب و کتاب بودند .