ثمین صداقت- فیلم سیانور که مضمونی تقریباً دست‌نخورده و بکر از تاریخ معاصر را مورد بازنمایی قرار داده و طبق اذعان تهیه‌کننده، نویسنده و کارگردان آن سعی شده است روایتی واقعی و بی‌طرفانه از آن صورت گیرد، مبرا از مضامین زنانه نبوده و شاید به جد بتوان ادعا کرد که از پایه‌های اصلی فیلم، حضور زنان و بازنمایی این حضور زنان عضو سازمان منافقین در مبارزات است. آقای سید محمود رضوی تهیه‌کننده سینما و تلویزیون که تهیه آثاری همچون فیلم‌های سینمایی دهلیز، درباره الی و معراجی‌ها و سریال پرده‌نشین را در کارنامه خود دارد، این بار با فیلم سیانور به میدان آمده است. با ایشان درباره روند و سختی‌های تولید این فیلم و نگاه سیانور به زنان به گفت‌وگو نشستیم.

- چه ضرورتی باعث شد که پیشنهاد ساخت این فیلم داده شود و شما به این نتیجه برسید که بایستی در این زمینه وارد عمل شد؟

در بحث‌های تاریخی، کمی دشوار است که در یک خط بگوییم ضرورت کار چه بوده، اما چند نکته مهم در این کار وجود داشت. اول این‌که در مباحث تاریخی، مقاطعی را می‌توان پیدا کرد که تکرار آن وقایع یا رویکرد را در مقاطع امروز هم می‌توان دید. ما از مقطع تاریخی 54- 53 خیلی دور نشده‌ایم، اما تا امروز یکی دوبار دیگر آن فضاهای انحرافی در نگاه‌های سیاسی و ایدوئولوژیک ایجاد شده است.

می‌خواستیم نقش انتخاب را در زندگی افراد نشان دهیم

دوم این‌که به نظرم می‌توان به قطعیت گفت که در تاریخ اسلام که ما بنا بر عرق دینی‌مان بیشتر به سراغ آن رفته‌ایم، در مقاطع گوناگون، با بحث «انتخاب» مواجه بودیم؛ انتخاب میان حق و باطل، این راه و آن راه. از صدر اسلام و به ویژه از ماجرای غدیر به بعد، به کرات دیده شده که افراد در دوراهی‌های انتخاب میان این مسیر و آن مسیر قرار گرفته‌اند. در زمان امام حسن علیه‌السلام و صلح ایشان، قیام عاشورا و... همه و همه شاهد این دوراهی‌ها و انتخاب‌گری‌ها هستیم. در فیلم هم این مقوله انتخاب برایمان مطرح بود. این‌که نشان دهیم راهی که یک فرد انتخاب می‌کند، به چه سرانجامی می‌تواند منتهی شود.

سیانور؛ روایتی بی‌طرفانه از تاریخ است

سوم این‌که ما دوست داشتیم برای یک‌بار هم که شده، روایت بی‌طرفانه‌ای از تاریخ نشان دهیم.

- شما در فرآیند تحقیق هم کنار تیم پژوهشی کار حضور داشتید؟

این فیلم‌نامه زمانی به من پیشنهاد داده شد که حدود سه سال در باره سریالی با موضوعی نزدیک به موضوع سیانور کار کرده بودم. آن سریال هم درباره شهید شریف‌واقفی، شهید صمدیه‌لباف و آقای تقی شهرام و برای تلویزیون بود. در آن کار، تحقیقات مفصلی تیم نویسنده انجام داد و من هم در کنار آن تیم بودم. زمانی که کار تمام شد، مشکلاتی داشتیم و یکی از افراد پیشنهاد دادند که فیلم‌نامه آقای احمدیان را بخوانم؛ فیلم‌نامه‌ای مربوط به همین مقطع تاریخی و سینمایی. فیلم‌نامه را گرفتم و مطالعه کردم و دیدم که با نگاهی متفاوت، به آن برهه تاریخی پرداخته شده. برای تکمیل شدن آن نگاه، نیاز بود که من هم کنار سایر دست‌اندرکاران مطالعاتی داشته باشم تا بتوانیم همه با هم به ایده و حرف مشترکی برسیم.

در نگاه دینی مبارزه می‌کنیم در کنار زندگی و برای زندگی

- در گفت‌وگو با آقای شعیبی، خوانشی اجتماعی از فیلم انجام دادیم. چون به نظر می‌رسد نویسنده و کارگردان این فیلم اگر مضمون بازنمایی عشق و روابط خانوادگی را در داستان قرار داده، صرفاً از جهت درام‌شدن آن نبوده و مبنایی واقعی داشته. نظر شما در این زمینه چیست؟

ببینید نگاه ما به مبارزه است. نگاه اجتماعی اسلام، مبارزه است. ما می‌گوییم مبارزه می‌کنیم برای رسیدن به زندگی خوب و مدینه فاضله. مبارزه‌ای که ما با این نگاه انجام می‌دهیم، زندگی را از ما نمی‌گیرد، ولی مبارزه آنها، زندگی را از آنها می‌گرفت. ما نگاهمان در این بخش تفاوت دارد. در دین مبارزه می‌کنیم در کنار زندگی و برای زندگی. این نگاهی که از عشق و روابط انسانی در فیلم وجود داشت، برای این بود که بگوییم این روابط انسانی و آن مبارزات باید در کنار هم باشد و مبارزه‌ای درست است که این دو را با هم داشته باشد. مبارزه‌ای که می‌گوید بچه نداشته باش، یا زن نداشته باش، یا حتی فلان زن را داشته باش، مبارزه قابل قبول ما نیست.

در سازمان، زن ابزار مبارزه بود

- این نوع نگاه سازمان به مقولات مربوط به حوزه خانوادگی، در فیلم نشان داده شده است. اما به جز آن، با توجه به مطالعات و بررسی‌هایی که داشتید، مایلم کمی بیشتر درباره این نگاه توضیح بفرمایید.

خب سازمان دو مقطع داشت. مقطعی که ما به آن پرداختیم، مقطع قبل از انقلاب آن است که در آن مقطع، حضور زنان برای پوشش و ایجاد امنیت برای فضاهای عملیاتی سازمان بود. در بحث‌های مربوط به ترور هم زن همین کارکرد ابزاری را داشت. اما پس از انقلاب، وضعیت کاملاً متفاوت است و نگاهشان به زن به نوعی خیلی کثیف‌تر از این نگاه است و اصلاً قابل تحمل نیست. آن‌چه الان این سازمان به عنوان متد خود پیش گرفته، نگاهی غیرانسانی است و جالب این‌که تا به الان هیچ‌یک از سازمان‌های مربوط به حقوق بشر و حقوق زنان با این سازمان مقابله نکرده‌اند.

- دو شخصیت اصلی زن در فیلم دارید؛ لیلا و هنگامه. شخصیت لیلا که مابه‌ازای واقعی دارد، ولی هنگامه اقتباسی از چند شخصیت واقعی است. در فیلم هم تلاش شده این نگاه به زن، عشق و خانواده نشان داده شود. به جز این شخصیت‌هایی که از زنان نشان داده شده، شما ضمن مطالعات خود با چه شخصیت‌های قابل توجهی از زنان سازمان که مثبت یا منفی فعالیت داشتند، مواجه شدید؟

ما در تاریخ انقلابمان از زنانی که برای مبارزه سختی‌هایی را متحمل شدند، نمونه‌های بارزی مثل خانم دباغ را داریم. این زنان هم خانواده و همسر و فرزندان خود را برای مبارزه رها کردند، ولی از خط قرمزهای اسلام پای خود را فراتر نگذاشتند. در مبارزه چه در بخش اسلامی یا مبارزاتی که دچار انحراف شدند، شخصیت‌های کاریزماتیک در نگاه افراد خیلی مؤثر بودند. نگاه جریان انقلابی، تحت تأثیر حضرت امام(رحمه‌الله‌علیه)، نگاه و اندیشه اسلامی را رها نکردند، اما شخصیت‌هایی که وارد جریانات دیگر شده بودند، اشخاص کاریزماتیکشان نقش رهبری ایفا می‌کردند و حکم آنها، حکم قطعی و دینی بود. اتفاقی که برای زمردیان رخ داد، از همین دست بود. افراد دیگری را هم در سازمان داریم که در میانه مانده بودند. هنگامه را از چند شخصیت با این مشخصات، اقتباس کردیم. نه کامل به آن سمت بودند و نه کامل به این سمت.

- از خانم‌هایی که سابقاً در سازمان فعال بودند هم فیلم را دیدند؟

بله دیدند و فیلم به لحاظ این‌که بازخوانی تاریخ و زندگی‌شان بود، اذیت شدند.

- فیلم از جهت مضامین زنانه و خانوادگی مورد تأییدشان بود؟

بله مورد تأییدشان بود. هم فیلم را قبول داشتند و هم اذیت شدند.

- چرا فیلم به رغم خوش‌ساخت بودن، از سوی جریانات گوناگون مورد بی‌مهری قرار گرفت؟ بی‌مهری جشنواره فجر شاید قابل فهم باشد، ولی حتی در جشنواره مقاومت هم این اتفاق افتاد.

برای من خیلی ثقیل و سنگین بود که دو جشنواره با دو نگاه و گفتمان متفاوت، با سیانور، یک نوع مواجهه را داشته باشند. به نظرم بچه‌هایی که در این تیم بودند و کار کردند، کاری متفاوت از کارهای سال‌های اخیر در زمینه انقلاب، تاریخ و نوستالژیک، ارائه دادند. اما این‌که چرا به آن بی‌مهری شده، نمی‌دانم. امیدوارم مردم پاسخ این بی‌مهری‌ها را بدهند.

باید چندین کار ساخته و قربانی شوند، تا راه باز شود

- و نکته آخر.

من فکر می‌کنم کارهایی خواسته یا ناخواسته صورت می‌گیرد تا افرادی در یک حوزه‌هایی ورود پیدا نکنند. چه به لحاظ کارگردانی، چه بازی و چه تهیه‌کنندگی. من تصمیم گرفتم این برخورد را جدی نگیرم و دوست دارم همکارانم هم از این برخوردها دلسرد نشوند و خیلی آنها را جدی نگیرند و استقامت داشته باشند. باید چندین کار ساخته شود و مورد بی‌مهری‌هایی از این دست قرار گیرد و قربانی شوند، تا راه باز شود.