پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- طی یک سال اخیر، رهبر انقلاب، حداقل در 6 سخنرانی، درباره مأموریت‌ها و وظایف حوزه و روحانیت موضوعات مهمی بیان داشتند، موضوعی که شاید تا پیش از این، در سال‌های اخیر تا بدین حد سابقه نداشته است. این 6 سخنرانی عبارتند از؛ بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور (14/10/94)، بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم (25/12/94)، دیدار مدیران، مدرسان و طلاب حوزه‌های علمیه استان تهران با رهبر انقلاب (25/2/95)، بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران (31/5/95)، بیانات در نخستین جلسه درس خارج فقه در سال تحصیلی جدید (16/6/95)، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی حوزه‌های علمیه با رهبر انقلاب (11/7/95).

در این بیانات اگرچه محور اصلی میهمانان و سخنرانان جلسه، موضوعات مربوط به ساختار و مشکلات و کاستی‌های درون حوزه بود و حتی بعضاً مسائل حاشیه‌ای چون ساخت مهمان‌سرا برای مهمانان خارجی حوزه هم گفته شد، اما گویا از نظر رهبر انقلاب، این موضوعات اگرچه مهم‌اند، اما از اهمیت اساسی و اولیه، حداقل در این برهه از زمان برخوردار نیستند. به همین دلیل، کمترین حجم از بیانات ایشان در این 6 بیانات به همین موضوع اختصاص داشت. در این زمینه، رهبر انقلاب به موضوعاتی چون مسائل علم، تربیت علمی، تحقیق، اخلاق، مسائل مدیریتی، مسائل سازمانی در حوزه قم، بحث کتاب‌های درسی، بحث چگونگی درس خواندن، منطقه‌ای کردن گزینش و جذب طلاب، عدم گرایش به شیوه‌های دانشگاهی تدریس، تدوین طرح تحول حوزه، داشتن برنامه بلندمدت، راه اندازی مرکز مطالعات راهبردی، پرهیز از دیوان‌سالاری‌های شبه دولتی، نشست و برخاست مدیران حوزه با طلبه‌ها، ایجاد فضای انس با قرآن در میان طلاب، شناسایی استعدادهای برتر، ترویج مطالعه به‌ویژه در زمینه سیر تاریخ علوم حوزه و تفسیر، تربیت مبلغ‌های قلمی، سخنور و مبلغ فضای مجازی اشاره فرمودند؛ اما به طور کلی، بیانات رهبر انقلاب درباره نسبت‌سنجی حوزه با سه موضوع خاص و مهم بود.

نسبت حوزه با انقلاب: 

شاید اصلی‌ترین محور رهبر انقلاب در این دیدارها، به نسبت میان حوزه با انقلاب و حکومت اختصاص داشت. از نظر رهبر انقلاب، آن موضوعی که موجب شد انقلاب اسلامی ایران، خیلی زودتر از پیش‌بینی تحلیلگران و سیاستمداران به پیروزی برسد آن بود که یک شبکه درهم تنیده‌ای از طلاب حوزه، وظیفه انتشار و تبلیغ و ترویج پیام امام خمینی(ره)و انقلابش را بر عهده گرفتند. از نظر ایشان، این کارکرد در جامعه ایران، فقط از عهده روحانیت بر می‌آید، چراکه اساساً همین قشر است که به دلیل شرایط هویت فرهنگی و دینی جامعه ایران، توانایی تغییرات و تحولات اجتماعی را دارد. در حقیقت، طلاب حوزه، نقش «حلقه واسط» میان امام خمینی(ره) به مثابه رهبر انقلاب، با مردم به عنوان بدنه انقلاب را بر عهده داشتند:

«ما می گوییم همه اقشار مردم در انقلاب شرکت داشته‌اند، واقع قضیه هم همین است، یا درباره آن گروه‌های پیشرو مثلاً می گوییم «دانشجوها، طلبه‌ها» و اسم دانشجوها را می‌آوریم، درست است، این‌ها هم واقعاً پیشرو بوده‌اند، در این شکی نیست اما پیشرو بودن و ورود، یک حلقه وصلی لازم داشت، یک حلقه واسطی لازم داشت؛ این حلقه واسط حوزه علمیه قم بود و البته حوزه‌های علمیه دیگر؛ فقط حوزه قم نبود. شما توجه داشته باشید که این انقلاب عظیم، این پدیده حیرت‌انگیز، این حادثه‌ای که دنیا را تکان داد -[واقعاً] دنیا را تکان داد- منتهی می‌شود به این حلقه واسط، یعنی به حوزه قم. نسبت حوزه قم با انقلاب این است.» (25/12/95) به همین دلیل، خطر «انقلاب زدایی» از حوزه اهمیت و اولویت دارد. چراکه اگر این حلقه واسط و وصل، از انقلاب تهی شود، حکومت و جامعه نیز در معرض انقلاب زدایی قرار خواهد گرفت: «اگر بخواهیم نظام اسلامی -همین نظامی که الان تشکیلاتی دارد، قوای سه‌گانه‌ای دارد، نیروهای مسلحی دارد، دستگاه‌ها و سازمان‌های گوناگونی دارد- انقلابی بماند، اسلامی بماند، حوزه قم باید انقلابی بماند؛ اگر حوزه قم انقلابی نماند، حوزه‌های علمیه اگر انقلابی نماندند، نظام در خطر انحراف از انقلاب قرار خواهد گرفت.» (25/12/95)

نسبت حوزه با جامعه: 

بزرگ‌ترین آفت جمهوری اسلامی، جدایی از مردم به عنوان صاحبان اصلی انقلاب است و متأسفانه در سال‌های بعد از انقلاب، بسیاری از روحانیون نیز به دلیل در دست گرفتن پست‌ها و مسوولیت‌های سیاسی و دولتی، دچار این آفت شدند و از نقش و وظیفه اصلی خود عقب ماندند. در حالی که از نظر رهبر انقلاب، روحانیون حداقل دارای سه کارویژه مهم هستند: «هدایت فکری و دینی»، «هدایت سیاسی و بصیرت‌افزایی» و «راهنمایی و حضور در عرصه خدمات اجتماعی». جالب آنکه برخلاف تصور مرسوم، رهبر انقلاب هدایت فرهنگی را مهم‌تر از هدایت سیاسی می‌دانند و حتی هدایت سیاسی را نیز به معنای داد و بیداد کردن معنا نمی‌کنند: «ما گمان نکنیم که اگر فرض کنید در فلان مساله سیاسی روز که محل ابتلاء هم هست، داد سخن دادیم و حرف زدیم و مطالب خودمان را با بیان شیوا بیان کردیم، قضیه تمام شد؛ نه، ما هدایت‌گری فرهنگی را از هدایت‌گری سیاسی بنیانی‌تر می دانیم؛ هدایت‌گری سیاسی خیلی لازم است و از آن نباید صرف نظر کرد، اما هدایت‌گری فرهنگی و فرهنگ مردم، اخلاق مردم [مهم‌تر است].» (14/10/94) برای همین، حتی رهبرانقلاب از روحانیون می‌خواهند که وارد عرصه‌های عینی اجتماعی شوند: «حضور طلاب در خدمات‌رسانی به مردم، مدرسه‌سازی، بیمارستان‌سازی، کمک به مردم هنگام حوادث و دیگر عرصه‌ها، نیروهای مردمی را نیز به صحنه می‌آورد و منشأ خدمات خواهد شد.» (25/2/95)

نسبت حوزه با مستحدثات: 

گرچه همواره روحانیون آگاه به زمانه و هوشیار و روشن‌بینی چون امام خمینی(ره)، شهید بهشتی، شهید مطهری و... وجود داشته‌اند، اما به عنوان یک نقد جدی به ساختار حوزه، می‌بایست گفت که متاسفانه در طول تاریخ معاصر، معمولاً تشکیلات حوزه نسبت به مستحدثات و مسائل مبتلابه جامعه، یا بی تفاوت بوده یا اساساً رویکرد سلبی اختیار کرده است. در حالی که از نظر رهبر انقلاب، حوزه نمی‌بایست نسبت به این نیازهای روز بی تفاوت باشد: «آنچه مهم است این است که طلبه دین، عالم دین و روحانی -به اصطلاح رایج- وظیفه خودش را در هر برهه‌ای از زمان تشخیص بدهد. اگر وظیفه تشخیص داده نشد، علم و تقوا و مانند اینها به درد نمی‌خورد؛ یعنی بجا مصرف نمی‌شود.» (16/6/95) جالب آنکه، در دوره‌ای که بسیاری از علما و متدینین، صحبت از حرام بودن و پرهیز از ورود به عرصه جدیدی به نام فضای مجازی می‌کنند، رهبر انقلاب نه فقط دستور تأسیس «شورای عالی فضای مجازی» را صادر می‌کنند، بلکه به عنوان یک مطالبه، از حوزه می‌خواهند که «تربیت مبلغ فضای مجازی» را هم در دستور کار قرار بدهند. چرا که از نظر ایشان:«این یک عرصه‌ای است که دارای منافع بی‌شمار و دارای مضرات بی‌شمار است؛ عرصه فضای مجازی این‌جوری است؛ می‌توان از آن حداکثر منافع را [کسب کرد]؛ همان کاری که آن دشمن می‌کند، شما [هم] می‌توانید بکنید در جهت عکس؛ [یعنی] مفاهیم اسلامی و معارف اسلامی را پخش کنید بدون هیچ مانع و رادعی؛ که بعضی‌ها از این مردمان مؤمن، جوان‌های مؤمن از معمم و غیر معمم، روحانی و غیر روحانی -بعضی غیر روحانیون در این زمینه فعال‌تر هم هستند- کارهای بسیار خوبی را انجام می‌دهند.» (16/6/95)

راهبردهای تعامل حوزه و نظام

دکتر سیدجواد میرخلیلی(مدرس دانشگاه)- مقام معظم رهبری در دیداری که اخیراً با اعضای شورای عالی حوزه‌های علمیه داشتند، بار دیگر بر این مساله تأکید کردند که حوزه علمیه از حکومت اسلامی انفکاک‌پذیر نیست. ایشان همچنین خواستار این شدند که برنامه‌ریزی‌های حوزه علمیه در بخش‌های گوناگون، به‌ویژه دانش آموختگی و دانشوری، اجرایی و عرصه حکومت باید با هدف پشتیبانی و تغذیه ارتباط با حکومت اسلامی باشد. به باور رهبر فرزانه انقلاب، حوزه علمیه پشتوانه اقامه حکم اسلامی است، بنابراین اگر حکومت اسلامی، حکم اسلامی را به‌خوبی اجرا کند، حوزه علمیه باید با تمام وجود از آن حمایت کند و اگر دچار اشتباه می‌شود، تذکر دهد. با این توجه، و بر اساس رابطه حوزه و نظام می‌توان چند راهبرد و استراتژی را که می‌تواند به تعامل دوسویه نظام و حوزه انقلابی کمک کند، ذکر کرد؛

دغدغه‌مند کردن روحانیت نسبت به مسائل مبتلا به حکومت که لازمه آن، یافتن ساز کارهای مناسب برای مواجهه روحانیت با نیازها و مشکلات؛ به‌ویژه در عرصه‌های حکومتی و به‌ویژه فقه حکومتی و فقه سیاسی است.

 راهبرد دیگر اینکه، روحانیت می‌بایست برای پشتیبانی و تغذیه حکومت اسلامی، در علومی چون علوم سیاسی بر اساس فلسفه سیاسی اسلام، متخصص و حوزوی پرورش دهد؛ بدین معنا که در حوزه بر اساس فلسفه سیاسی اسلام بتوان افراد متخصص را پرورش داد که این فرهنگ در داخل جامعه نیز گسترش یابد.

  ترویج اندیشه حضرت امام(ره)به عنوان تئوریسین و بنیانگذار انقلاب شکوهمند اسلامی که زیربنای تشکیل حکومت اسلامی است و می‌تواند در استمرار و بقا و آینده پژوهی انقلاب اسلامی مؤثر و کارآمد باشد.

 مساله دیگر اینکه در کنار توجه به جنبه‌های فردی روحانیت می‌بایست روحانیت در حوزه اجتماعی و سیاسی به سمت ارائه الگوهای کارآمد برای اداره جامعه حرکت کند.

 تدریس آگاهی سیاسی و علوم سیاسی در متون حوزه بر مبنای اسلام هم از دیگر راهبردهاست؛ به‌ویژه برای طلاب جوان که مورد تأکید مقام معظم رهبری هم بوده، می‌تواند اثرات مثبتی به همراه داشته باشد و در کادرسازی و تغذیه فکری انقلاب و حکومت به کار آید.

 دیدگاه‌های فلسفه سیاسی اسلام در نگاه علمای گوناگون باید در تضارب فکری در حوزه مورد بحث و مباحثه قرار گیرد.

 ایجاد کرسی‌ها و محافل آزاداندیشی در حوزه و نقد و مباحثه دیدگاه‌های گوناگون به ویژه پیرامون موضوعات حکومتی.

 ورود حوزه به عرصه سیاست داخلی، مسائل اجتماعی و حتی سیاست خارجی به صورت کارشناسانه مبتنی بر ایدئولوژی و نظر دادن و موضع‌گیری.

  باید نسل دوم و سوم روحانیت از حوادث و رویدادهای گذشته چون دین‌زدایی‌ها، استقلال‌زدایی‌ها و غفلت‌زدایی‌ها دقیقاً مطلع شوند تا این گونه تلقی نشود که نظام اسلامی این گونه است، نظامی رفته و یک دولت و نظام دیگر بر سر کار آمده است.

 تنظیم متون آموزشی علوم سیاسی دانشگاه‌ها بر مبنای فلسفه سیاسی اسلام از سوی حوزه و تدریس آن در دانشگاه.

ایفای نقش بسیار فعال از سوی روحانیت در آموزش و کادرسازی در احزاب و جدا نشدن از احزاب و فاصله نگرفتن از آن و همچنین آموزش سیاسی احزاب از سوی روحانیت، در ابعاد سیاسی و مذهبی.

 تشکیل گروه‌های تحقیقاتی پیرامون موضوعات سیاسی بر مبنای اسلام و کار روی تئوری‌ها و نظریات گوناگون در حوزه.

 نکته دیگر اینکه، دلیل بازنگری در متون حوزوی نیز این است، دانشی که در سه دهه گذشته در حوزه‌ها ایجاد شده است، دانشی نیست که بتواند نظام سیاسی مطلوب را تقویت کند، چرا که هنوز در نظام آموزشی حوزه، برخی کتبی تدریس می‌شوند که در قبل از انقلاب نیز تدریس می‌شده. البته خوشبختانه اخیراً حوزه‌ها به سمت آموزش‌های تخصصی رفته‌اند که باید اینها بر اساس نیازهای نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد؛ همان طور که مقام معظم رهبری هم بر تحول در این عرصه تأکید داشتند.

 اصلاح افکار عمومی جامعه و همراه کردن آنها با آرمان‌های نظام و انقلاب از سوی حوزه و روحانیت در برابر جنگ نرم دشمنان نظام اسلامی و به ویژه در حوزه فضای مجازی که اخیراً بارها از سوی مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته، نیز از دیگر راهبردهای کارآمد است.

 حامی ناصحانه نظام بودن از دیگر راهبردهاست؛ بدین معنا که نقاط قوت را دیدن و نقاط ضعف را گفتن. حوزه نباید توجیه گر کارهای دیگران یا دولت‌های گوناگون باشد، بلکه باید در عین حمایت از نظام و رهبری، ناقد دولت‌های موجود نیز باشد (البته نقد سازنده که مرز آن با تخریب روشن است). اینکه روحانیت نسبت به نظام بی‌طرف باشد، به ضرر نظام، دین و روحانیت خواهد بود. به هر حال بهترین راهبرد، آن نسخه‌ای است که مقام معظم رهبری برای تحول در حوزه و روحانیت ارائه داده و این نسخه کاربردی است. اگر شورای عالی و مدیریت حوزه، این راهبردها را تحقق بخشند، بخش‌های زیادی از نگرانی‌هایی که درباره نسبت حوزه و نظام هست، برطرف خواهد شد.