پارس بررسی می کند:
مروری بر نسبت و میزان چالش های اعتدال و اصلاحات در آینده نظام اسلامی/ طوفان زدگان اصلاحات در تروای اعتدال
چه جریان و {یا شخصی} میتواند چنین خیزشی را در کارزار انتخابات مغلوب کرده و به حیات بحران آفرین آن که می تواند انقلاب را به سمت اضمحلال درونی و فروپاشی نرم آرمان هایش سوق دهد، پایان بخشد؟
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سخن از سابقه شکل گیری دو قطبی اصلاح طلبی و اصول گرایی مطول و دارای ابعاد مختلفی است که در این نوشتار محل بحث واقع نمی شود لیکن آنچه باید مورد دقت نظر واقع شود خاستگاه شناسی و نسبت سنجی جریان"اعتدال" با دوقطبی سنتی در صحنه سیاسی دوران حاضر است. از آنجا که به قدرت رسیدن این جریان مرهون نزدیکی به جبهه اصلاح طلبی است باید در حوادث سیاسی آینده خصوصاً انتخابات ریاست جمهوری فهمی دقیق از مختصات حرکت این دو جریان ترسیم نمود.
حوادثی که در عصر اصلاحات رخ داد به خوبی نشان داد آنها با خطوط فکری اصیل انقلاب معارضه جدی دارند و این معارضه را به انحاء مختلف به منصه ظهور رساندند لیکن تاریخ مصرف این جریان و رویکردهایی که در فضای سیاسی اجتماعی آن روز در پیش گرفته بودند به طور طبیعی به پایان رسید و از سر گرفتن آن دمیدن در کوره خاموش بود پس لاجرم گفتمانی جدید را نیاز بود تا شمشیر از روبسته را غلاف کند و با هدف تصاحب مناصب قدرت، خاستگاه اندیشه ای "مشارکت"ی ها را احیا نماید. اگرچه زمانی که همین گفتمان با هدایت هاشمی رفسنجانی وظیفه تعدیل عملکرد افراط گرایانه اصلاحات، خاصه در وقایع 78 را داشت، مورد ههجه شدید مهره های اصلی اصلاحات قرار گرفت و درکتاب عالی جناب سرخ پوش و عالی جنابان خاکستری از آن به عنوان«فقر و مسکنت نظریه اعتدال» نام برده شد، لیکن امروز "اعتدال" با تمام فراز و فرودهایش می توانست تتمه خوبی برای احیاء و "اسب تروا"ی مناسبی برای کشتی طوفان زده اصلاح طلبی باشد.لذا رابطه اصلاحات و اعتدال نه عاشقانه ای زیباست که مولود مشترک دیگری داشته باشد و نه مسلخی است برای ذبح یکی و عبور دیگری از پل اعتبار آن بلکه این خزنده اندیشه ای که یک دهه پیش پوسینه اصلاح طلبی را جولانگاه سیاسی خود قرار داده بود، امروز را زمان پوست اندازی و خروج از فلس کهنه خود می داند که باید "اعتدال" روتوش جدید آن قرار گیرد.
با توجه به چنین کارویژه سیاسی برای اعتدال، بنیادهای فکری این جریان ملغمه ای ایدئولوژیکی است، که اصطلاح مترادف آن در ادبیات دینی چیزی جز مفهوم "نفاق" نیست. جریانی که در تقسیم منطقی "لابه شرط" است و به شدت به نفی رویکرد"مانعة الجمع" ی از خود تأکید می ورزد.. لذا در این گفتمان نوظهور حتی بر خلاف اصلاحات نمی توان مبانی اندیشه ای واحدی را یافت که چارچوب عملکرد آنها مبتنی بر آن تفسیر شود. آنجا که نیاز باشد خود را شبیه اصول گرایی و حامی رسالت های ناب انقلاب اسلامی و تحت فرامین مقام معظم رهبری معرفی می کند و جایی دیگر با مواضع چند پهلو سعی در جلب نظر دگراندیشانی دارد که در طیف کاملاً مقابل قرار دارد و از آنجا که حافظه تاریخی قشر خاکستری نیز به شدت ضعیف است در بزنگاه می تواند مورد الطاف هر دو طیف قرار گیرد. این جریان انقلاب اسلامی را انقلابی فراتر از یک انقلاب ملی نمیداند؛که در داخل می خواهد موازنه را به نفع اسلام تغییر دهد ولی این تغییر باید در تعامل با غرب باشد نه در مبارزه با آن! رویکردها و عملکردی که تاکنون نیز در حوزه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در پیش گرفته اند نیز کاملاً حاکی از همین آشوب زدگی های ایدئولوژیکی است.
مهمتر از همه این شاخصه ها، شخص حسن فریدون(روحانی) به عنوان سرمدار این جریان است که باید به ابعاد مهم تیپولوژی شخصیتی او پرداخت.گستاخی های صریح در مقابل منویات رهبری که به نظر می رسد در طول تاریخ انقلاب بی سابقه بوده و حتی از رئیس دولت افراط گرایان اصلاحات نیز دیده نشده بود(2)، حمله های بی سابقه گفتاری و عملکردی برای سرکوب منتقدین(1) و... دلیل بر این مدعا است که از منظر روان شناسی شخصیتی، با یک تیپ روانی تند مزاج روبه رو هستیم که مشاوران او به خوبی خوی سرکوب گرانه او را تشخیص داده بودند و به همین دلیل به او سفارش کردند که در مناظره های انتخابات جهت فرار رو به جلو، دیگران را به سرکوب های گازانبری متهم کند. لذا چنین تیپ روانی و شخصیتی برای استدراک اهداف و اغراض خود و جدا شدن از جریان حاکمه نظام نیاز به فراهم شدن بستری شبیه فتنه 88 را نخواهد داشت و در هر لحظه می تواند بزرگترین بحران های سیاسی را برای کشور رقم بزند.
براین اساس آیا در وقایع سیاسی مهم آینده کشور مانند انتخابات ریاست جمهوری، خطر اعتدال بیشتر است یا اصلاحات؟ چه جریان و {یا شخصی} میتواند چنین خیزشی را در کارزار انتخابات مغلوب کرده و به حیات بحران آفرین آن که می تواند انقلاب را به سمت اضمحلال درونی و فروپاشی نرم آرمان هایش سوق دهد، پایان بخشد؟
«روحیه و آرمان انقلابى، بدین معنى است که میل به زندگى راحت و مرفه، جامعه و مسئولان را به سازشکارى و تسلیم در برابر زورگویى قدرتهاى جهانى و غفلت از توطئهى استکبار و بىاعتنایى به پیام جهانى انقلاب نکشاند. آن روزى که خداى نخواسته جمهورى اسلامى، رفاه و آبادى را هدف عمدهى خویش قرار داده و در این راه حاضر به چشمپوشى از آرمانهاى انقلابى و جهانى و فراموشى از پیام جهانى انقلاب شود، روز انحطاط و زوال همهى امیدها خواهد بود؛ و خدا چنین روزى را إن شاء اللّه هرگز نخواهد آورد.» ( امام خامنه ای مدظله العالی:پیام به ملت شریف ایران، در پایان چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینى(ره-1368)
1- رک:کتاب هشت سال بحران آفرینی اصلاح طلبان.
2- همان طور که رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویی 20/4/94 به صراحت به این پوست اندازی سیاسی اشاره نمودند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار با بنیانگذاران حزب اعتدال و توسعه با تاکید بر این که « اداره کشور توسط یک جناح برای کشور فاجعهانگیز است، اتحاد همه نیروهای معتدل در دو جناح برای توسعه سیاسی- اقتصادی و تقویت ستونهای نظام را خواستار شد».
لطفا تحلیل خود را تعمیم ندهید جریان اصلاحات در حال چیدن ثمره خود و پیوند با جریان اعتدال است