به گزارش پارس ، روزنامه تلگراف به نقل از کتاب پیتر او بورن به از دست رفتن فرصت ها برای حل چالش هسته ای ایران می پردازد و می نویسد « این غرب و نه ایرانی ها هستند که؛ دستیابی به توافق مخالفت می کنند» . در این گزارش خاطر نشان شده که کشورهای غربی تحت فشار آمریکا سال ۲۰۰۵ تاکید کردند ایران باید برنامه غنی سازی را تعطیل کند.
روزنامه انگلیسی به پیشنهاد ارائه شده در آن سال توسط مذاکره کنندگان ایرانی (از جمله محمدجواد ظریف) می پردازد و می نویسد: هیئت ایرانی نسخه پاورپوینتی را ارائه کرد که تیم مذاکره کننده اروپایی را شگفت زده کرد. این نسخه؛ مبنایی برای یک توافق بود. علاوه بر این منافعی را برای دو طرف پیشنهاد می داد، هر چند که هر دو طرف باید تن به مصالحه می دادند. به این ترتیب برای نخستین بار در سالن وزارت خارجه فرانسه که متعلق به قرن ۱۹ است، این حس پدید آمد که راهی برای خروج از بن بست هسته ای ایران و غرب وجود دارد. ایرانیان در ادامه توضیح دادند که برای دست کشیدن از برنامه های توسعه سانتریفیوژها آمادگی ندارند اما در مقابل سطح برنامه های غنی سازی را در حدودی حفظ می کنند که صلح آمیز بودن استفاده از آن را تضمین کند. آنها همچنین پیشنهاد دادند که ایران به پیمان منع اشاعه هسته ای برای همیشه پایبند بماند و آژانس نظارت های خود را گسترش دهد.
در ادامه این گزارش آمده است: دیپلمات های اروپایی اجازه نداشتند احساس خود را از این پیشنهاد روی صورت هایشان به نمایش بگذارند. اما یکی از مقامات به یاد می آورد که چیزی که در آن روز شنید یک پیشنهاد بسیار جذاب بود. به گفته وی، تیم مذاکره کننده اروپایی درک کرده بود این یک پیشنهاد معتبر و جامع است که با معاهده های بین المللی نیز هماهنگی دارد. این دیپلمات می افزاید در آن زمان اعتماد یک موضوع مورد بحث نبود چرا که در ۱۸ ماه پیش از آن طرف ایرانی را شناخته بودیم و اطمینان داشتیم که ایرانیان می توانند تعهدات خود را عملی کنند.
پس از اینکه ایرانیان توضیح در مورد طرح پیشنهادی خود را به پایان رساندند، طرف اروپایی درخواست وقت استراحت کرد تا بتواند این موضوع را بررسی کند. اما آنها در نهایت به این نتیجه رسیدند که پیشنهاد ایران نمی تواند برای مقامات عالی تر در اروپا، پذیرفتنی باشد. یکی از شاهدان عینی ماجرا، مشکل را اینگونه توصیف می کند که در آن زمان شانس موافقت جورج بوش با این پیشنهاد اندک بود چرا که جمهوریخواهان و اسرائیل احتمالا چنین معامله ای را نمی پذیرفتند. بنابراین، تیم مذاکره کننده اروپایی یک ساعت بعد به زحمت و بدون اینکه هیچگونه تعهدی داشته باشد، به میز مذاکره بازگشت و برای بررسی موضوع در پایتخت های اروپایی از طرف ایرانی درخواست زمان کرد.
تلگراف می نویسد: زمانی که سر جان ساورز پیشنهاد ایران را به لندن انتقال داد، این پیشنهاد به سرعت به دست فراموشی سپرده است. منابعی در وزارت خارجه انگلیس می گویند، تونی بلر، وزیرخارجه وقت می خواست اطمینان حاصل کند که موضوع بیشتر ادامه پیدا نمی کند. بعدها سر جان نیز به حسین موسویان، مذاکره کننده ایران توضیح داد که چرا غرب نمی تواند این پیشنهاد را بپذیرد. او به موسویان گفت که واشنگتن حتی با فعالیت یک سانتریفیوژ در ایران نیز موافقت نمی کند. بنابراین طرح صلح مذاکره کنندگان ایرانی در نطفه خفه شده و این در حالی بود که هیات مذاکره کننده اروپایی اعتقاد داشتند این پیشنهاد عادلانه و مطابق با قوانین بین المللی است. یکی از دیپلمات های اروپایی که در آن زمان در مذاکرات حاضر بود، می گوید قدرت مانور اروپا در این زمینه اندک بود.
روزنامه انگلیسی در ادامه نوشت: دیپلمات های اروپایی در ۵ آگوست ۲۰۰۵، با پیشنهاد متقابلی پای میز مذاکره با ایران نشستند. آنها از ایران خواستند غیر از احداث و فعالیت رآکتورهای آب سبک و تحقیقاتی، به هیچ وجه عملیات چرخه سوخت را دنبال نکند. به بیان دیگر تمامی عملیات غنی سازی و مرتبط با غنی سازی باید در ایران متوقف می شد. این به معنای آن بود که انگلیس، فرانسه و آلمان تمامی تعهدهای خود در مذاکرات به منظور به رسمیت شناختن حقوق ایران مطابق با معاهده منع اشاعه هسته ای برای بهره مندی صلح آمیز از انرژی هسته ای که همواره موضوعی برای تضمین های عینی بود را زیر پا بگذارند. با این حال بار دیگر در جریان این مذاکرات، ایران پیشنهادی به سه بزرگ اروپایی ارایه داد که در آن تضمین های عینی برای ماهیت صلح آمیز برنامه های هسته ای بدهد. اما مذاکره کنندگان اروپایی این طرح را به عنوان مبنایی برای مذاکره قبول نکردند.
تلگراف در ادامه نوشت: مدتی بعد محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، در سخنرانی ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۵، در مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد کرد که برنامه غنی سازی ایران از سوی یک کنسرسیوم بین المللی مدیریت شود. کنسرسیومی که ایران مالکیت آن را با دیگر کشورها شریک می شود. اما بار دیگر آمریکا و اروپا یک پیشنهاد خوب از سوی ایران را نپذیرفتند. این موضع غرب موجب شد که ایران به خوبی درک کند تنها کشور عضو معاهده منع اشاعه هسته ای خواهد بود که از غنی سازی اورانیوم در خاک خود منع می شود. بنابراین جای تعجب نبود که ایرانیان با پیشنهادهای متقابل غرب مخالفت کنند. در نتیجه ایران برنامه های غنی سازی خود را از سر گرفت و امروز نیز شاهد عواقب آن هستیم. در همین حال برای اروپا نیز یک فرصت تاریخی برای دستیابی به یک راهکار جامع با ایران درخصوص طیفی از موضوعات، از دست رفت. اما چرا غرب با تضمین های عینی ایران موافقت نکرد و در پی تحریم اقتصادی رفت؟ پاسخ این است که آمریکا و متحدانش دستور کار دیگری را در نظر دارند و آن تغییر رژیم در ایران است. آنگونه که از سابقه مذاکره در سال ۲۰۰۵، می توان نتیجه گرفت، باید گفت که ایرانیان در آن زمان برای توافق با غرب آماده بودند اما این غرب بود که بارها از پذیرش صلح و معامله با ایران خودداری کرد.