هر از چندگاهی برخی سیاسیون از تمایلشان برای تشکیل حزبی فراگیر خبر میدهند تا همجناحیهایشان را زیر چتری واحد متحد کنند. یکی از آن سیاستورزان که بارها نشان داده چنین سودایی در سر دارد، محمدرضا باهنر است.
کسی که بعد از 28 سال رخت نمایندگی از تن درآورد و علامت سوالهایی را در ذهنها ایجاد کرد از جمله اینکه "لابی من" با خداحافظی از مجلس چه در سر دارد و حالا می گوید: "آرزویم تشکیل یک حزب قدرتمند و فراگیر اصولگرا است." آری، رئیس جبهه پیروان بارها و بارها به خلأ احزاب قدرتمند در کشورمان گریزی صریح یا تلویحی زده است.
رسانهای شدن آرزوی باهنر کافی بود تا شائبههایی معنوی پیش آید و برخی بگویند باهنر بعد از درگذشت آیتالله مهدویکنی که به نوعی پدر اصولگرایان به حساب میآمد و فوت حبیبالله عسگراولادی که ریاست جبهه پیروان خط امام و رهبری و نقش ریش سفید اصولگرایان را به عهده داشت، میتواند پیشتازی در جناح راست را به عهده بگیرد.
اما باهنر ادعای سردمداری حزب فراگیر اصولگرایان را رد میکند و میگوید: یکی از آرزوهای من این است که جریان اصولگرایی زیر چتر واحدی قرار گیرد. اما اگر من این حرف را بزنم ممکن است این تصور ایجاد شود که میخواهم خودم این مسئولیت را به عهده بگیرم و به محض این صحبت، تیرها پرتاب و مواضع از طرف خودیها و غیرخودیها شروع میشود.
وی در ادامه میگوید: مثلا تصور کنید ما 20 حزب اصولگرا داریم. به محض اینکه یکی از این احزاب بگوید ما میخواهیم یک حزب جامع و فراگیر داشته باشیم، بقیه هم میگویند ما هم میخواهیم همین کار را بکنیم و دوباره این موضوع شکل نمیگیرد. من اصلا ادعای پیشتازی حزب ندارم اما آرزو دارم که حزب فراگیر راه بیفتد و یک شورای مرکزی وجود داشته باشد ولو اینکه باهنر در این شورا نباشد.
البته ناگفته نماند که به نظر نمیرسد این فکر بعد از خداحافظی باهنر از مجلس به ذهنش خطور کرده باشد و شاید بتوان گفت: سالهاست دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین چنین آرزویی را در سر میپروراند. هفتم تیر ماه سال 87 در هشتمین کنگره جامعه اسلامی مهندسین، اکثریت قاطع اعضا به تشکیل حزب فراگیر رأی دادند و در این راستا کارگروهی از اعضای ارشد جامعه اسلامی مهندسین و تعدادی از چهرههای فراحزبی تشکیل شد.
باهنر ساختار حزب فراگیر خود را در قالب دو لایه 30 نفره و 300 نفره تعریف کرد و قرار بود لایه 30 نفره این حزب متشکل از شخصیتها و چهرههای شاخص نظام و لایه 300 نفره بر اساس توزیع منطقهای و به لحاظ سهمیهبندی صنفی و جنسیتی از اقشار و اصناف و تخصصهای مختلف باشد. باهنر وعده داده بود که حزبش پس از انتخابات سال 88 تشکیل میشود، اما در مرداد ماه سال 88 دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین تاسیس حزب رسمی مستقل فراگیر از جانب خود را به آینده موکول کرد، آیندهای که هنوز فرا نرسیده است.
افرادی نظیر امیر محبیان و مرتضی نبوی هم جز چهره های اصولگرایی هستند که به مدلی مانند آنچه باهنر روی آن تاکید دارد، هم نظر هستند. امیر محبیان جز اولین نفراتی بود که پیشنهاد مجلس اعلای اصولگرایی را داد. در مدل محبیان که بعدها توسط نبوی هم بازتولید شد، روی شورای اصولگرایان متشکل همه احزاب و تشکل های اصولگرا تأکید شده است. در صورت محقق شدن چنین طرحی، دیگر لزومی ندارد اصولگرایان برای انتخابات هزینه وحدت را پرداخت کنند و هرجا نیاز به همگرایی باشد، به این شورا مراجعه خواهد شد.
**موضوع حزب فراگیر مسئلهای بود که در مورد آن با برخی از چهرهها به گفتوگو نشستیم.
حجتالاسلام والمسلمین حسین ابراهیمی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت با تاکید بر لزوم تشکیل حزب فراگیر برای رسیدن به گزینهای واحد در انتخابات گفت: احزاب گوناگون جریان اصولگرا و اصلاحطلب باید بنشینند و با یکدیگر در این باره توافق کنند تا مردم در رأیدهی به کاندیدای طیف مورد نظرشان راحتتر تصمیم بگیرند.
لاله افتخاری عضو حزب موتلفه نیز نظری نزدیک به حسین ابراهیمی دارد و میگوید: نامزدهای احزاب مختلف طیف اصولگرایی به جای رقابت با یکدیگر، باید با هم متحد شوند و روی نامزد واحد اجماع کنند.
محمدرضا خباز عضو حزب اعتماد ملی با تأکید بر اینکه باید کاری کنیم تا احزاب ما فراگیر و واقعی باشند نه فولکس واگنی، اظهار داشت: در مجلس نهم قانونی تصویب شد که به احزاب کوچک یا به تعبیری فولکس واگنی اجازه داده شد تا در هم ادغام شوند و یک حزب فراگیر به وجود بیاورند اما از آنجا که بعد از انقلاب سابقه احزاب فراگیرِ قوی نداشتیم از این ظرفیت قانونی نیز استفاده نشد.
اما حسین کنعانیمقدم برای فراگیر شدن احزاب، برخی شرایط را قائل است. عضو جبهه ایستادگی معتقد است، احزابی که همسو و همگرا هستند باید با هم جمع شوند و در قالب جبهه فعالیت سیاسی انجام دهند، اما نباید با منحل کردن احزاب کوچک، به سمت تک حزبی بودن و پدر خوانده شدن احزاب بزرگ حرکت کنیم. پاسخ کنعانیمقدم از تشکیل حزب فراگیر را میتوان در میان اظهارات مدافعان تشکیل آن یافت که معتقدند: حزب فراگیر نباید به معنی وجود یک نظام تک حزبی تلقی شود، بلکه منظور از حزب فراگیر آن است که چون جناحها از تشکلهای مختلفی تشکیل شدهاند میتوانند با ادغام شدن در یکدیگر، دو یا سه حزب واقعی تشکیل دهند.
به هر صورت از این تحلیلها چنین برمیآید که جریان اصولگرایی به دنبال لیدری است که حرف آخر را بزند و همه از آن تمکین کنند و باید دید آیا لابی من به آرزویش میرسد و بالاخره حزب فراگیر اصولگرایی پا میگیرد؟
ارسال نظر